باید توجّه داشت که اصل وابستگی سایر ممکنات به وجود امام سلام اللّه علیه و چگونگی آن و مسایل مشابه آن را، دانشمندان و علمای حکمت و عرفان با دلایل عقلی و فلسفی و عرفانی اثبات کرده اند، چنان که به وسیله وحی و خبر آنان که با عالم غیب ارتباط و اتصال دارند و از غیب عالم و علم کتاب و روابط نهانی و پنهانی ممکنات با یکدیگر، به اذن اللّه تعالی و به عنایت و لطف او مطّلع می باشند، نیز ثابت است. و طبق همین اطلاعاتی که ایشان به ما می دهند، فرضا دلیل عقلی مستقل هم نباشد، به آنچه خبر می دهند اعتقاد پیدا می کنیم.
زیرا برای تحقیق این گونه موضوعات به خصوص تفاصیل آن راهی مطمئن تر و باوربخش تر از وحی و اخبار انبیا و اوصیای آنها نیست؛چنان که وجود ملائکه و اصناف آنها و مأموریت ها و مداخلاتشان در عالم و تصرفات و ارتباطاتی که با تنظیم عالم دارند،
برحسب قرآن مجید و احادیث شریفه ثابت و مسلم است و هر کس به نبوّت و وحی و قرآن مجید و رسالت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مؤمن باشد، به آن نیز ایمان دارد؛ زیرا ایمان به صدق انبیا و وحی و اِنباء و اِخبار آنها قابل تبعیض نیست؛ بنابراین در این موضوع نیز این راه شناخت، مورد استناد و کمال اعتماد و یقین آور و اطمینان بخش است.
برحسب روایاتی که در تفسیر بعضی از آیات قرآن مجید وارد شده و همچنین روایاتی که مستقلاً روایت شده، وابستگی جهان به وجود امام علیه السلام ثابت است؛ و هرچند بعضی از این روایات به وابستگی بعضی از این عالم مثل زمین، بیشتر دلالت نداشته باشد؛ امّا بعضی دیگر بر وابستگی کل دلالت دارد. مضافا اینکه بعضی از معیارها و ملاک ها که این وابستگی را تأیید می نماید، عام است و وابستگی کل عالم را اثبات می کند.
ناگفته نماند: از طرق اهل سنّت نیز احادیثی که فی الجمله دلالت بر این موضوع دارد، روایت شده است؛ مثل روایتی که “عبداللّه بن بطه عکبری” که از محدّثین مشهور و نامدار است،در کتاب “الانابه” به سند خود از عبداللّه بن امیه مولی مجاشع،از یزید رقاشی، از انس بن مالک به این لفظ روایت کرده است:
انس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«لا یَزالُ هذَا الدِّینُ قائِما إِلی اِثْنَی عَشَرَ، فَإِذا مَضُوا ساخَت ی الاْءَرْضُ بِأَهْلِها»؛
همواره این دین برپا خواهد بود تا دوازده نفر، پس وقتی که آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد».
و چنان که از بعضی احادیث استفاده می شود، از دوران صدر اوّل و عصر صحابه، افراد برجسته ای از آنان، مانند سلمان و ابوذر که نمی توان اعتقاداتشان را جز به استناد به هدایت و بیان و ارشاد حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله مستند دانست این وابستگی را بازگو کرده و به دیگران می آموختند، چنان که از سلمان و ابوذر در مقام توصیف امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است:
«إِنَّهُ لَزَرُّ الاْءَرْضِ الَّذِی تَسْکُنُ إِلَیْهِ وَیُسْکَنُ إِلَیْها، وَلَوْ فُقِدَلاَءَنْکَرْتُمُ الاْءَرْضَ وَأَنْکَرْتُمُ النّاسَ»؛
«علی علیه السلام قوام زمین است که زمین به سوی او آرام می گیرد و به سوی آن سکون و آرامش حاصل می شود، و اگر او (یا جانشین او) نباشد، هرآینه زمین را دگرگون (به وضع دیگر) و مردم را منکر و ناشناخته خواهید دید».
ابن اثیر در نهایه و ابن منظور در لسان العرب، “زرّ” را به استخوانی که در زیر قلب است و قوام قلب را به آن گفته اند، معنی کرده اند.
حاصل اینکه: با مراجعه اجمالی به روایات و احادیث شیعه و اهل سنّت و زیارات معتبر مثل جامعه کبیره، ارتباط وجود سایر ممکنات و بقای زمین؛ بلکه عالم، نزول باران، برکات و رحمت های الهی، افاضه فیوضات و نعمت ها به وجود امام علیه السلام فی الجمله ثابت و مسلم است؛ البته شکی نیست که یگانه راه نجات و امان از گمراهی، شناختن امام، قبول امامت او و پیروی از او است که علاوه بر احادیث متواتر ثقلین و سفینه و امان، حدیث مشهور بین شیعه و اهل سنّت که حمیدی در “جمع صحیحین” آن را روایت کرده است، با کمال تأکید و توعید بر آن دلالت دارد، متن این حدیث به روایت حمیدی (در جمع صحیحین) این است:
«مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ إِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَهَ الْجاهِلِیَّهِ»؛
«هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، مرده است (مانند) مردن جاهلیت».
و فخر رازی از حضرت رسول علیه السلام روایت کرده است که فرمود:
«مَنْ ماتَ وَلَمْ یَعْرِفْ إِمامَ زَمانِهِ، فَلْیَمُتْ إِنْ شآءَ یَهُودِیّا وَإِنْ شآءَ نَصْرانِیّا»؛
«هرکس بمیرد در حالی که نشناخته باشد امام زمان خود را، پس اگر خواست یهودی بمیرد و اگر خواست نصرانی».
کلام معجزنظام حضرت علی علیه السلام ، تصریح این بیان و اقتباس از فرمایش حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله است، که مفخر علمای اسلام سید رضی از آن حضرت روایت نموده است:
«وَإِنَّمَا الاْءَئِمَّهُ قُوّامُ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ وَعُرَفآؤُهُ عَلی عِبادِهِ، وَلا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ إِلاّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ، وَلا یَدْخُلُ النّارَ إِلاّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَأَنْکَرُوهُ»؛
«همانا امامان از سوی خدا و به امر خدا، قائم بر خلق خدا و برپا دارندگان آنها، و مدبر و مدیر امور، نگهبان مصالح و سرپرست بندگان خدا می باشند داخل بهشت نمی شود مگر آن کس که بشناسد ایشان را و ایشان او را بشناسند و داخل آتش نمی شود مگر کسی که ایشان را نشناسد و انکار کند، و امامان علیهم السلام او را نشناسند و انکار نمایند».
و در رابطه با این مسایل است، فرمایش دیگر آن حضرت:
«أَلا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام کَمَثَلِ نُجُومِ السَّمآءِ إِذا خَوی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ»؛
«آگاه باشید! به تحقیق مثل آل محمّد علیهم السلام مثل ستاره های آسمان است که هرگاه ستاره ای بخواهد غروب کند، ستاره دیگر طلوع نماید».
این گونه احادیث و احادیثی که مدلول آنها گسترده تر است، از حدّ تواتر گذشته است و مورد نظر در این رساله، استقصا و احصای آن احادیث و تحقیق در مقدار دلالت آنها نیست، که احصا و بررسی این احادیث به کاوش بسیار و مطالعات زیاد و تألیف کتابی مفصّل و بزرگ نیاز دارد.
آنچه در این رساله به طور مختصر در نظر است، توجیه و تفسیر عقلی و علمی و منطقی این وابستگی و بیان امکان و صورت وقوع آن است که در ضمن چند بیان توضیح و توجیه می شود. و اگرچه بحث و بررسی را می توان در دو زمینه قرار داد؛ یکی ارتباط اصل وجود ممکنات به وجود امام علیه السلام و دیگری ارتباط بقای آنها به وجود آن حضرت علیه السلام ، امّا به ملاحظه اختصار و عدم تکرار، در طی چند بررسی و توجیه، معقولیت و منطقی بودن هر دو جهت را به یاری خداوند متعال بیان خواهیم کرد.
وما توفیقی إلاّ باللّه، علیه توکّلت وإلیه أنیب
منبع:وابستگي جهان به امام زمان عليه السلام/ لطف الله صافي گلپايگاني