چرا سوره توبه بسم الله ندارد؟
از آن جا که این سوره به هنگام اوج گرفتن اسلام در جزیره عرب و پس از درهم شکسته شدن آخرین مقاومت مشرکان نازل گردیده، محتوای آن دارای اهمیت ویژه و فرازهای حساسی است.
نگرشی بر محتوای سوره توبه
قسمت مهمی از این سوره پیرامون باقی مانده مشرکان و بت پرستان و قطع رابطه با آنها، و لغو پیمانهایی است که با مسلمانان داشتند، تا بقایای بت پرستی برای همیشه از محیط اسلام برچیده شود.
قسمت دیگری از این سوره از منافقان و سرنوشت آنان سخن میگوید و به مسلمانان هشدار میدهد و نشانههای منافقان را می شمارد. در بخش دیگری از سوره مذکور، درباره اهمیت جهاد در راه خدا، سخن به میان آمده و در فرازی دیگر از این سوره برخی از انحرافات اهل کتاب (یهود و نصاری) از حقیقت توحید را یادآور میشود.
همچنین دعوت مسلمانان به اتحاد و سرزنش تخلف کنندگان از جهاد و مباحث دیگری مانند: داستان هجرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آ له) مسأله ماههای حرام ـ که جنگ در آنها ممنوع است ـ موضوع جزیه ـ نوعی عوارض ـ از اقلیتها و پیروان ادیان دیگر و… در قسمتهای بعد این سوره، مورد توجه قرار گرفته است. (تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 7، ص 271 ـ 280)
سوره توبه در قرآن کنونی، نهمین سوره است; ولی در ترتیب نزول آن بر پیامبر(صلی الله علیه و آ له و سلم) بنا بر روایت ابن عباس، آخرین سورهای است که نازل شده و بنا بر آن چه زرکشی نقل کرده.
آخرین سورهای که بر پیامبر نازل شده سوره مائده است و سوره توبه قبل از سوره مائده نازل شده است.( تاریخ قرآن، آیت الله معرفت، ص 58)
چرا در ابتدای سوره توبه “بسم الله الرحمن الرحیم” نیست؟
ما روایتی که دلالت بر حذف “بسم الرحمن الرحیم” و آیاتی از سورهی توبه داشته باشد، در کتاب الإتقان سیوطی پیدا نکردیم ولی مضمون چنین روایتی در کتاب دیگری از کتب اهل سنت وجود دارد که در پاسخ باید بگوییم:
1- از آنجا که این سوره، یک روش محکم و سخت را در مقابل دشمنان پیمانشکن و اظهار برائت و بیزاری از آنان و اعلام جنگ با آنان، در پیش گرفته است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این گروه است، با “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ” که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خدا است، تناسب ندارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج7، ص 273) و به همین جهت با “بسم الله الرحمن الرحیم” شروع نشده است. حضرت علی (علیهالسلام) در این مورد میفرماید: “علت نیامدن بسم اللَّه آن است که: «بسم اللَّه برای امان و رحمت است ولی سوره برائت برای برداشته شدن امان، نازل شده است».( حاکم نیشابوری، مستدرک،ج2 ،ص330)
2- این سوره در حقیقت دنباله سوره انفال است؛ زیرا در سوره انفال پیرامون پیمانها سخن گفته شده، و در این سوره پیرامون القای پیمانهای پیمانشکنان بحث شده است.( مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج7، ص 273) امام صادق (علیهالسلام) در روایتی میفرمایند:” انفال و توبه یکی هستند.” (مجلسی، بحارالانوار،ج 89 ،ص277)
اسامی سوره توبه
1.براءة، در کثیری از مصحفها و در کلام سلف و…، این سوره، براءة نامیده شده است. (1) که به معنای «اعلام بیزاری» و مراد «سلب مسئولیت و بیاعتبار ساختن پیمان طرف مقابل ـ یعنی مشرکان ـ است.»
ثعلبی، مسنداً (با سند پیوسته) از عایشه از رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) چنین آورده است:
«ما نزل علیّ القرآن الاّ آیة آیة و حرفاً حرفاً خلا سورةِ البراءة و قل هو الله احد فإنهما نزلتا علیّ و معهما سبعون ألف صفّ من الملائکة کلّ یقول «یا محمد! إستوص بنسبة الله خیراً» ـ قرآن بر من حرف به حرف و آیه به آیه نازل گشت مگر سورة براءة و قل هو الله احد. این دو، درحالی بر من نازل شدند که فرشتگان در هفتاد هزار صف آن دو را همراهی میکردند و هر یک میگفتند. «ای محمّد! به نیکی به توصیف پروردگارت سفارش کن.»(2)
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم: «الأنفال و براءة واحد.» نظیر این خبر از سعید بن مسیّب هم نقل شده است. (همو، همانجا) بر زبان صحابه نیز نام براءة رفته است.
در اخباری از ابیّ بن کعب (3)، براء بن عازب(4) ، ابن عباس و عثمان بن عفّان(5) ، انس بن مالک(6) ، عمر (7)، در قصّه حج گزاردن مردم با ابوبکر و ضمن خبری صحیح که ابوهریره گفته است: «… در میان اهل مِنا علی بن ابی طالب (علیه السلام)، براءة را مکرّر اعلام کرد،» (8)
در صحیح بخاری، از زید بن ثابت روایت شده است: «آخرین سورهای که فرود آمد، سوره براءة بود.»
بخاری، در کتاب التفسیر صحیح خود، عنوان سوره توبه را، براءة نهاده و نوشته است: «باب تفسیر سورة براءة.» نامیدن سوره توبه به براءة، از گونه نام گذاری یک سوره به نخستین واژه اوست. (همو، همانجا)،
2.الفاضحة، سعید بن جبیر گوید به ابن عباس گفتم: «سورة التوبة» بیدرنگ گفت: «تلک الفاضحة: ـ بله ـ آن رسواگر است. هماره نازل میشد تا آنجا که بیمناک شدیم یکیشان (منافقان) را از قلم نیاندازد و نام ببرد».
این سوره را فاضحه نامند از آن روی که دو چهرگان را با آشکار کردن دو روییشان، مفتضح ساخته است.(9) ابوالشیخ از عکرمة نقل کرده است که عمر گفت: « ـ پیامبر (صلی الله علیه وآله) ـ هنوز از نزول براءة فارغ نشده بود و ما میپنداشتیم [با ادامة نزول] یک تن از ما باقی نخواهد ماند که دربارة وی چیزی نازل نشود!!!» (10).
3.العذاب، حذیفة بن یمان گوید: سوره توبه خوانندش حال آنکه سوره عذاب است از آن روی که برای عذاب کافران نازل گشت.(11)
4. المُبعثِرة، منسوب به ابن عباس، زیرا که رازهای منافقان را میکاود و زیر و رو میکند.
5.المقشقشة، منسوب به ابن عباس، و به معنای پیراینده، چنینش نامیدند، زیرا کسی را که بدان بگرود ـ و دل بندد ـ از نفاق و شرک ایمن میکند و سالم میدارد و از آن روی که در آن به یکتایی (اخلاص) و پیراستن وجود از غیر خداوند، فراخواندهاند.
6. المُدَمدِمة، از سفیانبن عیینة، به معنای نابودهکننده و ویرانگرِ ـ باطل ـ .
7.الحافرة، از حسن [بصری] زیرا دلهای منافقان را میکَنَد و آنچه را پوشاندهاند هویدا میسازد. یادآور میشویم که حسن از تابعان بوده است.
8.المثیرة، از قتادة (تابعی). چون رسواییها و زشتیهایشان را جستجو و آفتابی میکند.
9.المنِقّرة، از عبید بن عمیر نقل شده است. به معنای کاونده چون آنچه را در دل مشرکان است میکاود، «تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد».
10. الکاشفة، به نظر میرسد چنین نامیده شده است چون از اسرار نهفته دو سیمایان مزوّر پرده بر میدارد و رازهای سربه مُهرشان به عالم، سَمَر کند، «وین راز سر به مُهر، به عالم سَمَر شود.» یعنی أسرار منافقان آشکار و نَقل محافل و مجالس میگردد.
11. المُنَکِّلة، به معنای باز دارنده و دور کننده، چون متعمق در آیاتش را از حقپوشی، تزویر و دورویی دور میکند. این عنوان به معنی عقوبتگر و تنبیهگر نیز هست، چون کافران و منافقان را میآزارد و گوشمالی میدهد «گوشمالی بیند از قرآن که اینش پند بس! ». (12)
===============================
پی نوشت ها:
1.(ابن عاشور، 10/95)
2.(طبرسی، مجمع البیان، 5/4).
3.(ابن حنبل، 5/134)
4.(بخاری، 4/1586، 1682)
5.(تِرمِذی، 5/272؛ طبرسی، مجمعالبیان، 5/4)
6.(تِرمِذی، 275)
7.(طبرسی، مجمع البیان، 3؛ بخاری، 1852؛ سیوطی، الإتقان، 172)
8.(ابن عاشور، 10/95).
9.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ بخاری، 4/1852)
10.(طبرسی، مجمع البیان، 4/794؛ سیوطی، الإتقان، 1/172)
11.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ سیوطی، همانجا)
12.(طبرسی، مجمع البیان، 5/3 ـ 4؛ سیوطی، الإتقان، 1/172 ـ 173؛ ابن عاشور، 10/95؛ شحّاته، 184).
منابع :
حوزه
معارف قرآن
انديشه قم