قصه54
سفينه فضايى براى ترور خالق جهان!!
با اين كه با ويران شدن برج، سزاوار بود نمرود، عبرت بگيرد و از ميان پوست غرور خارج شود، ولى آن خيره سر غافل به جاى عبرت، تصميم ديگرى گرفت، كه ما از آن به ساختن فضاپيما براى ترور خداى ابراهيم عليهالسلام تعبير نمودهايم، به مهندسين فرمان داد: اطاقى كوچك بسازند به گونهاى كه او را به سوى آسمان ببرند.
مهندسين به طراحى پرداختند، طرح آنها به اين صورت در آمد كه اطاقى را از چوب محكم ساختند، چهار كركس لاشخور را گرفتند و آنها را مدتى با غذاهاى مختلف پرورش دادند سپس هر يك از آنها را در قسمت پايين يكى از پايههاى چهارگانه آن اطاق بستند، و مدتى آنها را گرسنه نگهداشتند، سپس در قسمت وسط سقف آن اطاق، شقه هايى از گوشت نهادند، تا كركسها به طمع آن گوشتها به پرواز در آيند و نمرود در آن اطاق همراه آنها به سوى آسمان حركت نمايد.
اين دستگاه با اين ترتيب ساخته شد، نمرود با تير و كمان خود به درون آن دستگاه رفت، و كركسها به پرواز در آمدند، نمرود نيز با آنها به سوى آسمان حركت كرد، اما پس از چند لحظه، نمرود خود را در تاريكى شديد ديد، وحشت و ترس او را فرا گرفت، بى درنگ طبق برنامه از پيش تعيين شده، آن گوشتها را در قسمت پايين قرار داد، اين بار كركسها به طمع رسيدن به گوشت سرازير شده و با صداهاى دلخراش و بلند به طرف زمين به پرواز در آمدند…، به اين ترتيب فضاپيماى نمرود به زمين نشست، و نمرود با كمال روسياهى، شرمندگى، و سرافكندگى از آن خارج گرديد.(212)
قصه هاي قرآني محمدي اشتهاردي