29
مرداد

بندگي15

هشام بن حكم (وفات 179 ق )


به دستور هارون الرشيد مجلس مناظره اى را تشكيل مى دهند و متكلمين را جمع مى كنند همه منتظرند، جناب هشام بن حكم وارد شد، به همه اهل مجلس سلام كرد و براى جعفر برمكى كه به دستور هارون الرشيد مجلس را بپا كرده بود امتيازى قائل نشد.
در اين هنگام مردى از ميان جمعيت صدا زد: اى هشام ! چرا و به چه دليل ، على را بر ابوبكر فضيلت مى دهى ؟ در صورتيكه خداوند مى فرمايد: … دومى از آن دو نفر پيامبر و ابوبكر كه شب هجرت در غار ثور پنهان بودند وقتيكه در غار بودند، به رفيقش گفت : اندوهگين مباش خدا با ما است ….(27)
هشام : اى مرد بگو ببينم ، اندوه ابوبكر براى چه و چگونه بود، آيا خداوند از غم و اندوه او خشنود بود يا ناراضى ؟
آن مرد ساكت ماند و از دادن پاسخ خوددارى كرد.
هشام : اگر گمان مى كنى كه خداوند از اندوه ابوبكر خشنود بوده است ، پس ‍ چرا پيامبر اسلام او را از اين غم و اندوه تهى كرد و فرمود: اندوهگين مباش .(28)
آيا پيامبر او را از كارى كه اطاعت از خدا بود منع مى كرد؟ و اگر مى پندارى كه آفريدگار نسبت به اندوه ابوبكر رضايت نداشت ، پس چگونه افتخار مى دانى چيزى را كه برخلاف رضاى خدا بوده است ؟ اى مرد تو خود بهتر مى دانى كه خداوند در اين مورد فرموده است پس آفريدگار از طرف خود آرامش و اطمينانى به پيغمبرش و به مؤ منان فرو فرستاد.
آنگاه هشام رو به آن مرد كرد و گفت : شما روايت كرده ايد و ما نيز از پيامبر نقل كرده ايم كه بهشت مشتاق چهار نفر است : على بن ابيطالب ، مقداد بن اسود، عمار ياسر و ابوذر غفارى ، در اين روايت نام مولاى ما على بن ابيطالب عليه السلام هست اما جاى بزرگ شما ابوبكر در آن ميان خالى است .
بنابراين برترى على عليه السلام بر ابوبكر مسلم مى شود.
نيز شما گفته ايد و ما نيز قائليم و توده مردم همه مى گويند: كسانيكه از حريم اسلام دفاع كردند چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام زبير بن عواد، ابو دجانه انصارى و سلمان فارسى .
در اينجا نام امام ما در صدر قرار گرفته است و ليكن پيشواى شما از اين فضيلت نيز محروم است و ما به اين جهت رهبر خود را از رهبر شما برتر مى دانيم .
نيز شما قائليد و ما نيز گفته ايم و همه مردم مى گويند:
كه قاريان (عهد پيامبر) چهار نفرند: على بن ابيطالب عليه السلام عبدالله بن مسعود، ابى بن كعب و زيد بن ثابت كه سرور ما على عليه السلام داراى فضيلت است ولى ابوبكر از اين موقعيت نيز برخوردار نيست و همين لحاظ ما على را بر او مقدم مى داريم .
ديگر اين كه هم شيعه و هم سنى نقل كرده اند كه : پاكان و پاكيزگان چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام فاطمه ، حسن و حسين ، جايگاه بلند پيشواى ما على بن ابيطالب عليه السلام در ميان اين بزرگواران مشاهده مى شود ولى پيشواى شما از اين فضيلت نيز بى بهره است . بدين جهت على عليه السلام بر ابى بكر برترى دارد.
و بالاخره هم شيعه و هم سنى نقل كرده اند كه : شهيدان راه حق چهار تن مى باشند: على بن ابيطالب عليه السلام جعفر بن ابيطالب ، حمزه و عبيدة بن حارث ، با توجه به اينكه نام پيشواى ما در سرلوحه نام شهيدان راه حق و حقيقت است ، از اين رو ما على را برتر و مقدم بر ديگران مى دانيم .
هارون كه بطور مخفى سخنان هشام را گوش مى داد ناگهان طاقت نياورده پرده را به يك سو زد و جعفر برمكى به مردم دستور داد از خانه بيرون شوند، همگى رفتند در حاليكه سخت وحشت زده و بيمناك بودند، هارون نيز بر آشفته مجلس را ترك كرد در حاليكه مى گفت : اين كه بود؟ به خدا قسم او را خواهم كشت و در آتش خواهم سوزانيد!!(29)
البته اين حديث از حضرت عبدالعظيم حسنى نقل شده است .
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي14

ابو همدان معروف به قنبر


روزى حجاج بن يوسف ثقفى گفت : من ميل دارم كه يك نفر از محبين على را پيدا كنم و براى تقرب به خدا خون او را بريزم ، اصحاب حجاج گفتند: ما كسى را قديمى تر از قنبر غلام على عليه السلام سراغ نداريم .
حجاج گفت او را حاضر كنيد.
وقتى جناب قنبر حاضر شد، حجاج گفت : تو قنبر هستى فرمود: بلى . گفت كنيه ات ابو همدان است ؟ فرمود: بلى گفت : تو بنده على بن ابيطالب هستى ؟ فرمود: من بنده خدا هستم و على عليه السلام ولى نعم من است . گفت : از دين على عليه السلام تبرى و بى زارى بجو.
فرمود: تو مرا راهنمايى به دينى كن كه افضل از دين على عليه السلام باشد.
گفت : حال كه تبرى از دين او نمى جويى ، به هر قسمى كه بخواهى كشتن خود را اختيار كن ، تا تو را به آن طريق به قتل برسانم .
فرمود: اختيار با خود تو، به هر صورت كه تو مرا به قتل برسانى من هم ترا به همان شكل به قتل مى رسانم و به تحقيق امير المؤ منين عليه السلام به من فرمود: كه من با ذبح و سر بريدن به شهادت مى رسم .
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى

 


free b2evolution skin
29
مرداد

بندگي13

عبدالله بن جعفر طيار (وفات 80 ق )


ابن شهر آشوب روايت كرده است : روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله با عبدالله بن جعفر كه كودك و در حال بازى بود برخورد نمود كه او خانه از گل مى ساخت حضرت فرمود: چرا اين خانه را درست مى كنى ؟ گفت مى خواهم بفروشم فرمود كه قيمتش را مى خواهى چه كار كنى ؟ گفت : رطب مى خرم و مى خورم . حضرت دعا كرد؛ خداوندا در دستش بركت بگذار و سودش را سودمند گردان .
بعد از آن وقتى بزرگ شد چيزى نخريد كه در آن سودى نكند و مال بسيار زيادى بدست آورد وجود بخشش وى كه زبان زد مردم بود بسيار زياد بود.
در مرؤ ج الذهب آمده كه وقتى اموال عبدالله بن جعفر تمام شد از خدا طلب مرگ كرد و غرض كرد بارالها تو مرا عادت به جود و سخا دادى و من عادت نمودم كه مردم را بذل و بخشش عطا كنم پس اگر مال دنيا را از من قطع خواهى كرد مرا در دنيا باقى نگذار و بعد از چند روز ديگر از دنيا رحلت كرد.
نام كتاب : طعم خوب بندگى

نكته هايى از بزرگان علم و دين

مؤ لف :غلامحسن اسدى ملا محله اى


free b2evolution skin
29
مرداد

عقل

” ترک هوش کن” که “هوشیار” در خودی خود اسیر است

 و تا خود باقی است یار از تو می رمد ، بیهوده نیست این همه که عاشقان از عقل می نالند ؛ عقل عقال است و جان را از پای بست خاک می کند و تا عقل باقی است ، خود از میانه بر نمی خیزد و مستان در جست و جوی بی خودی به مستی روی آورده اند ، که مستی و بی خودی باهم اند ؛ مستی زوال عقل است و از این روی هم ره بی خودی است

جملات قصار شهید آوینی


free b2evolution skin
29
مرداد

مستی

مستی زوال عقل است

و از این رو هم ره بی خودی است، ما خمار مستی فانی است و حتی شرب مدام نیز علاج درد نمی کند تا زنده ایم هوشیاریم و هوشیار اسر خود است ، مگر آن که شراب مرگ درکشیم که یک سره از عقل و از خود می رهاندمان، این سری است که در موتوقبل أن تموتوا فاش کرده اند.

جملات قصار شهید آوینی


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم