26
اسفند

​ خداوند کدام قسم از برج و ماه را قبول دارد؟

اما مبدأ سال و اینکه آیا خداوند کدام قسم از برج و ماه را قبول دارد و چون بشر ناگزیر است که باید ماهی و سالی و مبدئی و تاریخی داشته باشد و ناچار است که یکی از برج و ماه را قرار دهد و چون ما مسلمانیم باید ببینیم خدا چه می‌گوید.

می‌فرماید: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ».(توبه /36) عدد ماهها دوازده تا است نزد خدا در کتاب محو و اثبات این از لحاظ عدد و از لحاظ برج و ماه کدام مقصود است. می‌گوییم ماههای قمری از کجا برای اینکه دنبالش می‌گوید: «مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ». چهار تای اینها حرام است:


رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرم. و در قرآن هم از ذیحجه اسم برده برای اشهر حج: ذیقعده و ذیحجه. و یکی هم ماه رمضان را و از برج خبری نیست. پس در قرآن و نزد خدا اعتبار روی ماه‌های قمری است و تا قبل از تجدد ماه‌ها قمری بود و از وقتی که تجدد آمد ماه‌ها را عوض کردند و روی برج کردند حالا هم یکسره مبدأ آن را عوض کردند و دو هزار و فلان کردند خیالشون راحت بشه. و اما نزد خدا و در دستگاه شریعت هم هرچه قرار داده روی ماه، اعتبار دارد در طلاق در عده طلاق و … رمضان و حج و ….
بعد می‌فرماید: «یَوْمَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ»، از روزیکه آسمان و زمین را خلق کرده، ماه قرار داده و اعتبار روی ماه. پس حدیث معلی بن خنیس که می‌گوید: ابتدای خلقت نوروز بوده! قرآن می‌گوید ابتدای خلقت را روی ماه قرار دادیم نه برج.
حالا کدام ماه‌ آن بوده کار نداریم. همچنین می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا الَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ الَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلًا مِن رَبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْ‌ءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا»(اسراء/12)
می‌گوید: ما ماه و خورشید را دو نور نیّر قرار دادیم برای شما اما خورشید را پر نورتر قرار دادیم و ماه را هم کم‌نور. چرا اینجورش کردیم؟ برای اینکه شب و روزی درست شود تاریکی بشود. مقصود از شب و روز چیست؟ می‌گوید تا حساب دستشان بیاید و اگر یک‌جور بود که معلوم نمی‌شد. پس ماه شد و کم شد و زیاد شد اول ماه، وسط ماه و آخر ماه معلوم است.


برای اینکه بدانیم «عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ»، عدد سالهایتان را بفهمید و مبدأ سال قمری شد. برای این جهت که عدد سال و حساب و … معلوم شود پس در اینجا ثابت می‌کند عدد سال روی قمری است . آمدیم سَرِ سال. همه حرف سر مبدأ سال است که یک مَبدَئی باید باشد حالا اول و مبدأ از کجا قرار داده شود، کدام یک از این 12 عدد است یک جایش را باید اول قرار دهیم که دور بزند و تمام شود. در اینجا هم هر کسی یک‌جوری برای خودش مبدئی دارد. شما فکر می‌کنید مثل همین نوروز در تمام کشورها همین طوری است. البته که نه، یکی مبدأ سالش سه ماه جلوتر از نوروز شما است. دیگری سه ماه عقب‌تر است.


این دورانی که از چرخش خورشید و زمین به حسب برجهای شمسی با ماه‌های قمری که سنجیدند که پس از یک دور برمی‌گردد سر جای اولش که 365 روز و یک ربع روز در هر سال است. و این دور تمام می‌شود. دوباره از اول حالا اولش را از هر جا می‌خواهی بگیر. از تابستان بگیر. از زمستان بگیر. مثل یک ساعت است که 12 شماره دارد از هر جا اول گرفتی یک دور می‌زند از همان جا دوباره شروع می‌شود.
پس این یک حساب دقیقی است که مربوط به منجمین است گرچه بعضیها کمتر از ربع روز و بعضیها یک مقدار بیشتر از ربع گفته‌اند و افقها هم فرق می‌کند.
حالا این یک ربع را چه‌کارش کنند. امسال یک ربعِ روز، سال بعد یک ربع می‌شود نصف روز و پس از چهار سال می‌شود یک روز. پس این چهار ربعِ روز را که یک روز می‌شود به آخر ماه سال چهارم اضافه می‌کنند چه ایران باشد، چه روم، چه جای دیگر. حالا ایران آخرِ برجش اسفند است. روم مثلًا ایلول است.
مثلًا برج آخر 29 روز است، 30 روزش می‌کنند و این روز را کبیسه اسم گذاشتند.


کبیسه یعنی جمع شده و در ایران ما کبیسه نبود. حالا درست شده تاریخ ایران مبدأ سالش دقیق نبود. همش مشغول عیاشی بودند و روی همین اصل تا مدتها در مملکتهای اسلامی، تا خلافت بنی‌عباس، حسابشان روی روم بود و کارشان دقیق نبود. ببینید توی تاریخ‌ها و توی حاشیه‌های تقویم‌ها فرس قدیم می‌نویسند نوروز قدیم. یک نوروز هم می‌نویسند نوروز جلالی و این نوروز جلالی هم که موردِ بحث ما است چند اسم دارد:
سلطانی، جلالی، ملکی. به‌خاطر اینکه سازنده آن، سلطان ملکشاه سلجوقی ملقب به جلال الدین بوده لذا جلالی گفتند و چون ملکشاه بود اسمش را ملکی گذاشتند و چون سلطان بود نوروز سلطانی گفتند.
حالا دو تای دیگر هم بعداً اضافه شد:
یکی باستانی، در صورتی که این باستانی نیست. باستانی یعنی از قدیم. بله، می‌خواهند بگویند اختراعش از ما بوده مثل اینکه به کره ماه رفته، اختراع کرده. و حال آنکه این نوروز که باستانی نیست بلکه مال جلال الدین سلجوقی است.
دیگری هم ملی باستانی، نوروز ملی چون تا یک مدتهایی جمشید بوده  این نوروز مال دولتیها بود. برای ارتشی‌ها که اول سال جمع کنند و باج بگیرند و مالیات و غیره. و بعدها کم‌کم به ملت گفتند که شما هم  بیایید و جشن بگیرید و همین شد که اسمش نوروز شد ، ملی هم شد .
پس این دو اسم هم روی نوروز آمد و این نوروز که اختراعش از زمان 471 از تاریخ هجری است و جلال الدین ملکشاه این نوروز را درست کرد.  گفت: بیایید نوروز باستانی را زنده کنیم. حالا دیگر مملکت مال خودمان است و دارای سلطنت هستیم. به جاهای دیگر کار نداشته باشیم. یک تاریخی خودمان درست کنیم. مبدأ سال برای خودمان درست کنیم. و مبدأ سال تا آن‌ وقت که آن می‌خواست درست کند، در زمستان بود و فروردین قدیم بود. در حاشیه تقویم، قبلًا می‌نوشتند دوتا فروردین: فروردین باستانی قدیم و فروردین جلالی. و آن فروردین سه ماه و نیم فاصله داشت تا اول نوروزی‌ که جلال الدین ملکشاه درست کرد. حالا علتش چیست همین است که گفتم تا قبل از زمان ملکشاه چون کبیسه نداشتند لذا هر چهار سال یک روز فرق می‌کرد و عقب می‌زد. می‌دیدند فروردین توی زمستان افتاد و گاهی عین تابستان می‌شد. چون در 70 سال و نود سال خیلی فرق می‌کرد.


مثل ماههای عربی که در تابستان و زمستان دور می‌زند، درصورتی‌که ماههای عربی سالی ده روز آنها هر چهار سال یک روز است. ولی بالاخره پس از مدتها به‌ تدریج دور می‌زد تا زمان انوشیروان و فریدون و آن جنگ و جدال ،کم‌کم اینجوری شد که هر کدام اینها که روی کار می‌آمدند مثلًا حالا سه ماه دیگر مانده به فروردین ، مبدأ سال را از جلوس او قرار می‌دادند. آن سه ماه دیگر را می‌انداختند. این کارهای ایران بود که کارهایشان دقیق نبود، دیگر حسابشان نمانده بود. چهل سال سلطان آمده چهل مرتبه مبدأ سال عوض می‌شد، و اساسی نداشت.
تا زمان ملکشاه که آمد و گفت: بیایید یک تاریخی روی حساب دقیقی درست کنید. وقتش هم یک وقتی نباشد که گاهی در زمستان می‌شه گاهی در بهار می‌شه. رفتند نشستند فکر کردند گفتند جلال الدین ملکشاه راه خوبی درست کرد.


بهتر از همه این است که فروردین را اول برج حَمَل قرار دهیم یعنی اول وقتی که خورشید به برج حَمَل می‌رسد. که اغلب شهرها هم رو به روییدن است. و هوا هم خوب شده و این حساب کبیسه هم باشد که دیگر تغییر نکند. و آن یک ربعش را هم حساب کنیم که باز نرود عقب . و در بهار و تابستان و زمستان بیافتد. همه آمدند و قضات و غیره نوشتند و امضاء کردند و مبدأ تاریخ را از اصلش زدند و نوشتند دو هزار و ….
پس این نوروز به‌ این نحو در این موقع چیزی بود که جلال الدین ملکشاه قرار داد.

منبع:

تاریخچه نوروز
محمد جواد خراسانی

 


free b2evolution skin
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 

مطلب جالبی بود!

1394/12/26 @ 20:21


فرم در حال بارگذاری ...