9
مرداد

حديث2

تقدير

 

روزی امام حسن به افراد خانواده اش فرمود:«من با زهر شهید می‌شوم.»

پرسیدند:«چه کسی تو را مسموم می سازد؟»

فرمود:«یکی از زنان یا کنیزانم.» گفتند:«از خود دورش کن، و از خانه ات خارجش ساز.»

فرمود:«مگر قضای الهی قابل تغییر است؟

اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست،

زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است.»

چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...