18
شهریور

چیستی و چرایی گناه

چیستی و چرایی گناه
گناه در فرهنگ‌های فارسی به معنای جنایت، معصیبت، ذنب و خطا تعریف شده است. (لغت‌نامه، دهخدا، ج11، ص 17006) گناهگار کسی است که مرتکب گناهی شده باشد. به چنین شخصی در زبان فارسی، بزهکار، بزهگر، مجرم و خاطی نیز گفته می‌شود. (فرهنگ فارسی، ج3، ص 3396) در زبان عربی برای بیان این معنا واژگان چندی به کار می‌رود که البته هر یک از این واژگان افزون بر کلیت این معنا، دارای بار معنایی خاصی نیز می‌باشد و با توجه به شرایط و چگونگی و کیفیت گناه، هر یک از این واژگان به کار می‌رود. از این رو در آموزه‌های قرآنی، با توجه به تبیین و تحلیل این نکات و ویژگی‌ها و شرایط است که از واژه‌های گوناگونی استفاده شده است. از جمله این واژگان پرکار آمد در فرهنگ قرآنی می‌توان به حوب، ذنب، جرم، اثم، سیئه، عصیان، طغیان، وزر، خطا، فاحشه، حنث، فجور، منکر و مانند آن اشاره کرد.


واژه گناه در فرهنگ کنونی فارسی ناظر به رفتارهای خلاف شریعت و دین است. اما هرگاه رفتارهای نابهنجار در حوزه رفتار اجتماعی مراد باشد، بیشتر واژه بزه به کار می‌رود و شخص به عنوان بزهکار معرفی می‌شود تا گناهکار. به سخن دیگر، در فرهنگ فارسی، هنگامی که از گناه سخن به میان می‌آید، مراد هر نافرمانی در برابر دستورهایی است که در شریعت وارد شده باشد. با این همه اگر بخواهیم تعریفی جامع و مانع ارائه دهیم باید در تعریف گناه گفت که گناه، هر کاری است که بر پایه آیین‌ها و قوانین دینی یا عقلی یا عرفی، زشت و ناپسند قلمداد شود. اما آنچه در این نوشتار مراد است، تنها همان مخالفت با فرمان‌های وحیانی شرعی است؛ چرا که فرمان‌ها و احکام عقلانی، از سوی شریعت تایید و در حکم قوانین شرعی قلمداد می‌شود و اما تنها برخی از قوانین عرفی و عقلایی به عنوان حکم شرعی دانسته شده است. به هر حال، گناه در این مطلب، همان سرپیچی از فرامین و تکالیف الهی است که به دست پیامبران خداوند به انسان در قالب شریعت ابلاغ می‌شود.
آنچه بیان شد، مربوط به چیستی گناه بود. اما درباره چرایی ارتکاب گناه از سوی انسان باید به این نکته توجه داشت که انسان‌ها همانند جنیان، تنها آفریده‌های الهی هستند که از اراده برخوردارند و همین اراده است که آنان را دارای اختیار و انتخاب می‌کند. از این رو، انسان می‌تواند همواره کنش و واکنش نسبت به فرمان‌های عقلانی و وحیانی داشته باشد. از آنجایی که انسان، کمال‌خواه و سیری‌ناپذیر است، در تشخیص کمال، گاه به خطا و اشتباه می‌رود و گاه در تطبیق آن گمراه می‌شود و گاه متاثر از هواهای نفسانی و گاه متاثر از وسوسه‌های شیطانی، برخلاف کمال گام برمی‌دارد و فرمان‌های کمال بخش عقل و وحی را نادیده می‌گیرد. انسان در هر وادی متقابلی که قرار گیرد، اشتهای سیری‌ناپذیرش او را رها نمی‌کند.
انسان دارای هواهای نفسانی است و غریزه انسانی خواسته‌های خاصی دارد که آن هم اشباع و ارضاء‌نشدنی است. در آیه 72 احزاب انسان را به عنوان ظلوما جهولا معرفی کرده . ظلوم به معنای تجاوزگری و خروج از هر حد و اندازه و جهول به معنای نادانی و رفتارهای ضدعقلانی است. آوردن این واژه ظلم و جهل به صورت مبالغه به این معناست که انسان در این ویژگی در نهایت آن قرار دارد. لذا رفتارهایی بیرون از عقلانیت و خارج از هر چارچوب و قانونی را پی می‌گیرد و هرگز سیری ندارد و حد یقفی برای خود قائل نیست.
این ويژگی انسانی دو کارکرد متضاد دارد که اصلی‌ترین عامل خوشبختی و بدبختی اوست؛ به این معنا که اگر خود را در مسیر خدایی شدن قرار دهد و ولایت الهی را در خود بروز و ظهور دهد، می‌تواند به خوشبختی مطلق برسد و اگر خود را در اختیار هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی قرار دهد، با وجه جلالی خداوند ملاقات کرده و خشم و غضب دوزخ را به جان خرد.در همین آیه ، علت پذیرش امانت الهی از سوی انسان، همین ویژگی ظلوم و جهول بودن وی دانسته شده . این در حالی است که آسمان و زمین و موجودات آن از فرشتگان کروبی و مقرب تا پست‌ترین آفریده‌ها، حاضر به پذیرش چنین امانتی سنگین یعنی خلافت الهی نشدند. در پاسخ به چرایی گناه از سوی انسان می‌توان به این نکات توجه داشت که انسان از قابلیت و ویژگی‌های انحصاری و خاصی برخوردار می‌باشد و همین قابلیت‌هاست که بستر مناسبی برای دو حرکت متقابل و متضاد اطاعت و عصیان را فراهم می‌آورد. کسی که فرمان‌های عقل و وحی را بپذیرد، در مسیر اطاعت و عبودیت قرار می‌گیرد که باطن آن، ربوبیت است و آن کسی که فرمان‌های عقل و وحی را نپذیرد و به هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی گردن نهد، در مسیر سقوط قرار گرفته و با عصیان و بزه و گناه خود را در دوزخ جلال الهی می‌افکند.

قرآن وسبك زندگي


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم