سخنان حضرت امير عليه السلام بر سر جنازه طلحة
سخنان حضرت امير عليه السلام بر سر جنازه طلحة
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
در روايتى آمده است : بعد از شكست اهل بصره ، اميرالمؤمنين عليه السلام بر استر رسولخدا صلى الله عليه و آله بنام شهباء سوار شد و در ميان كشته ها مى گشت ، از كنار لعب بن سور قاضى بصرة كه كشته شده بود گذشت ، حضرت فرمود: او را بنشانيد، نشاندند فرمود: واى به مادرت اى كعب ، ترا دانشى بود اى كاش برايت سود مى داد! ولى شيطان گمراهت كرد و به لغزشت انداخت و ترا سريع به جهنم رساند، رهايش كنيد، سپس از كنار طلحة بن عبيدالله كه كشته شده بود گذشت و فرمود: او را بنشانيد، ابومخنف گويد: حضرت به او فرمود: واى بر مادرت اى طلحة ، ترا اقداماتى (مثبت در پيشبرد اسلام ) بود، اى كاش برايت سودمند بود ولى شيطان گمراهت كرد و به لغزش انداخت و ترا سريعا به جهنم رساند.
روايت است كه چون اميرالمؤمنين عليه السلام از كنار طلحة در ميان كشته ها عبور كرد، فرمود: او را بنشانيد، او را نشاندند، به او فرمود: تو داراى سابقه اى با پيامبر بودى (يعنى در اول اسلام خدماتى داشتى ) ولى شيطان وارد بينى تو شد (به فكر رياست و بلند پروازى افتادى ) و ترا به آتش وارد كرد.
در روايت ديگرى به او فرمود: اين همان است كه با من بيعت شكنى كرد و در ميان امت ، فتنه گرى كرد و براى قتل من و خانواده ام نيرو بسيج كرد، بنشانيد طلحة را، سپس فرمود: اى طلحة بن عبيدالله ، من آنچه خداوند به من وعده داده حق يافتم ، آيا تو هم آنچه را خدايت به تو وعده داده بود حق يافتى ؟ آنگاه فرمود: طلحة را بخوابانيد، يكى از همراهان حضرت گفت :
اى اميرالمؤمنين آيا با طلحة بعد از كشته شدن سخن مى گوئى ؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند او سخن مرا شنيد همچنانكه اهل چاه بدر (كه پيامبر اجساد مشركين را در آن انداخت و با آنان سخن گفت ) كلام پيامبر صلى الله عليه و آله را در جنگ بدر شنيدند.
سپس از كنار كعب بن سور قاضى بصره گذر كرد كه در ميان كشته ها بود و او را نشاند و فرمود: اين مرد همان است كه بر ما شورش كرد در حاليكه قرآنى به گردن آويخته بود، مى پنداشت كه به يارى مادرش (عايشه ) آمده است ، مردم را به آن جريان دعوت ميكرد و خودش نميدانست در چه (منجلابى ) است ، به كتاب خدا تفاءل زد ((و خاب كل جبار عنيد)) ((او از خداوند خواست مرا بكشد، خداوند خودش را كشت.
نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب