13
مرداد

به میدان رفتن حضرت قاسم علیه السلام

قاسم نوجوانی غیر بالغ بود. چون نگاه امام علیه السّلام به او افتاد او را در آغوش کشید و با هم چنان گریستند که بی تاب شدند. قاسم علیه السّلام اذن میدان خواست و امام علیه السّلام نپذیرفت. این نوجوان دست و پای امام علیه السّلام را بوسه می زد و اذن می طلبید تا سرانجام اجازه گرفت. او در حالی که اشک می ریخت به نبرد آمد و این رجز می خواند:

 

 

 

إن تنکرونی فأنا ابن الحسن 

سبط النبی المصطفى و المؤتمن 

 هذا حسین کالأسیر المرتهن

بین أناس لا سقوا صوب المزن

 

 

 

اگر مرا نمی شناسید (بدانید) منم فرزند حسن علیه السّلام و نوادۀ پیامبر برگزیده و امین خدا.

 

 

این حسین علیه السّلام است که در میان مردم همچون اسیران در گروه است. خدا این مردم را از باران رحمت خود سیراب نکناد.

 

 

او که همچون پارۀ ماه از افق میدان می درخشید دلیرانه بر دشمنان یورش برد تا با آن خردسالی سی و پنج نفر را کشت.منبع (فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، علی مویدی)


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...