25
شهریور

دعاى امام رضا(ع) براى امام مهدى(عج)

 مولايمان امام رضا عليه السلام به دعا براى حجّت صاحب الزمان عليه السلام فرمان مى‌‌داد و خود - كه درودهاى خدا بر هر دو باد - در دعايش چنين مى‌‌خواند:

 

 

 

جمال الاُسبوع نقلاً عن يونس بن عبد الرحمن ، عنمولانا أبي الحسن عليّ بن موسى الرضا عليه السلام، أنّه كان يأمر بالدعاء للحجّة صاحب الزمان‌ عليه السلام ، فكان من دعائه له صلوات اللَّه عليهما :

جمال الاُسبوع‌- به نقل از يونس بن عبد الرحمان - : مولايمان امام رضا عليه السلام به دعا براى حجّت صاحب الزمان عليه السلام فرمان مى‌‌داد و خود - كه درودهاى خدا بر هر دو باد - در دعايش چنين مى‌‌خواند:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَادفَع عَن وَلِيِّكَ وخَليفَتِكَ وحُجَّتِكَ عَلى‌ خَلقِكَ ، ولِسانِكَ المُعَبِّرِ عَنكَ بِإِذنِكَ ، النّاطِقِ بِحِكمَتِكَ ، وعَينِكَ النّاظِرَةِ في بَرِيَّتِكَ ، وشاهِدِكَ عَلى‌ عِبادِكَ ، الجَحجاحِ‌ المُجاهِدِ المُجتَهِدِ ، عَبدِكَ العائِذِ بِكَ ،

«خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و از وليّت، خليفه‌ات و حجّتت بر خلقت دفاع كن؛ او كه زبان و سخنگويت به اذن توست، حكمت تو را بر زبان مى‌‌آوَرَد ، ديده بيناى تو ميان آفريده‌‌هايت، گواه تو بر بندگانت، سَروَر مجاهد كوشا و بنده پناهنده به توست .

اللَّهُمَّ وأَعِذهُ مِن شَرِّ ما خَلَقتَ وذَرَأتَ ، وبَرَأتَ وأَنشَأتَ وصَوَّرتَ ، وَاحفَظهُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ ، وعَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ، ومِن فَوقِهِ ومِن تَحتِهِ ، بِحِفظِكَ الَّذي لا يَضيعُ مَن حَفِظتَهُ بِهِ ، وَاحفَظ فيهِ رَسولَكَ ووَصِيَّ رَسولِكَ وآباءَهُ أئِمَّتَكَ ودَعائِمَ دينِكَ صَلَواتُكَ عَلَيهِم أجمَعينَ ، وَاجعَلهُ في وَديعَتِكَ الَّتي لا تَضيعُ ، وفي جِوارِكَ الَّذي لا يُخفَرُ ، وفي مَنعِكَ وعِزِّكَ الَّذي لا يُقهَرُ .

خدايا! او را از شرّ آنچه آفريده، درست كرده، ايجاد نموده، پديد آورده و صورت داده‌اى پناه ده ، و او را از جلو و پشت، راست و چپ ، بالا و پايين، حفظ فرما، با همان حفظت كه اگر كسى را در بر بگيرد، تباه نمى‌كند و پيامبرت، وصىّ پيامبرت و پدران امامانت و ستون‌هاى دينت را - كه درودهايت بر همه ايشان باد - در باره او حفظ كن، و او را به امانت بگير كه تباه نمى‌شود و در پناه و پيمان خودت در آور كه شكسته نمى‌‌شود . به دژ عزّت و منع خودت راه بده كه مغلوب نمى‌‌شود.

اللَّهُمَّ وآمِنهُ بِأَمانِكَ الوَثيقِ الَّذي لا يُخذَلُ مَن آمَنتَهُ بِهِ ، وَاجعَلهُ في كَنَفِكَ الَّذي لا يُضامُ مَن كانَ فيهِ ، وَانصُرهُ بِنَصرِكَ العَزيزِ ، وأَيِّدهُ بِجُندِكَ الغالِبِ ، وقَوِّهِ بِقُوَّتِكَ ، وأَردِفهُ بِمَلائِكَتِكَ ، اللَّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ ، وأَلبِسهُ دِرعَكَ الحَصينَةَ ، وحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ حَفّاً، اللَّهُمَّ وبَلِّغهُ أفضَلَ ما بَلَّغتَ القائِمينَ بِقِسطِكَ مِن أتباعِ النَّبِيّينَ.

خدايا! او را با امان محكم خود امان ده كه هر كس را با آن امان دادى، وا ننهادى، و او را در حمايت خود قرار ده كه هر كس در آن باشد، مغلوب نمى‌شود و او را با يارى پيروزمندانه‌ات يارى ده و با لشكر چيره‌‌ات استوارش بدار و با نيرويت تقويتش كن و با فرشتگانت پشتيبانى‌اش بنما. خدايا! هر كس او را دوست مى‌‌دارد، دوست بدار و هر كس او را دشمن مى‌‌دارد، دشمن بدار ، و زره نگاه‌دارنده‌‌ات را بر او بپوشان و گرداگرد او را با فرشتگانت به طور كامل بگير. خدايا! و برترين چيزى را كه به برپاكنندگان عدالتت از ميان پيروان پيامبران دادى، به او برسان .

 

ادامه »


free b2evolution skin
25
شهریور

((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله)):(زهد رسول الله صلی الله علیه وآله)

یکی از سیره های نبوی ((زهد)) است، برای اینکه تصور صحیح وبرداشت منطبق باواقع نه سلیقه ای از(( زرسول الله صلی الله علیه وآله)) داشته باشیم بیان چند نکته لازم است

 

 

 

 

نکته اول: ازنظر ارباب لغت زهد ورزی نسبت به هر چیز به مفهوم( اعراض از شی و به مقدار‌ اندکی از آن رضایت دادن است :مفردات راغب) ولی در فرهنگ عالمان اخلاق«زهد» عبارت است از اعراض قلبی و عملی از دنیا، مگر به مقداری که آدمی بدان نیاز ضروری دارد، .به عبارت دیگر زهد یعنی روی گردانیدن از دنیا برای آخرت و از غیر خداوند دل بریدن.از این تعریف برمی‌آید که اولاً، زهد نسبت به کسی صادق است که امکان تحصیل دنیا و برخورداری از آن را داشته باشد. ثانیاً، روی برتافتن او از دنیا به دلیل پستی و حقارت دنیا نسبت به آخرت باشد. هرگاه ترک دنیا به دلیل عدم امکان تحصیل آن و یا به هدفی غیر از رضایت خداوند و تحصیل آخرت باشد ـ‌مانند جلب رضایت و محبت مردم و یا به علت فرار از سختی و مشقت تحصیل آن‌ـ به آن «زهد» گفته نمی‌شود. مقابل آن «رغبت» قرار دارد که به معناى میل به هرچیز است. 

نکته دوم: باتامل در خطبه۳۲ونامه ۲۷نهج البلا غه می توان گفت مردم دربرخورد به دنیا واستفاده ازامکانات دران چهار دسته اند.

دسته اول: کسانی اندکه استعداد تولید ثروت دارند تمام همت آنان کسب دنیا است حلال وحرام برایشان تفاوتی ندارد(ومنهم المصلت لسیفه،والمعلن بشره، والمجلب بخیله،ورجله قد اشرط نفسه :گروه دیگرانانند که ازنیامدرآورده،شرخودرا آشکار نموده ،مردان سواره و پیاده اش را گردآورده وآماده پیکارساخته وبرا رسیدن به اندکی ازمال دنیا که غارت نماید … . دین خودراتباه ساخته. خ/ ۳۲ )

دسته دوم :کسانی اندعرضه تولید ثروت ندارند برای اینکه بی عرضگی خودراتوجیهکنند لباس زهدبه تن می پوشند :(منهم من العاده عن طلب الملک ضووله نفسه،وانقطاع سببه ۰۰۰فتحلی باسم القناعه وتزین بلباسقادری:
گروه دیگر کسانی هستند که ضعف نفس ونداشتن امکانات آنان را از تصاحب قدرت برجای نشانده ،شرایط اورا براین حال قرار داده، اما او خودرا به زیور قناعت آراسته ،وجامه زهد و پارسایی برتن نموده درحالی که هیچ شب وروزی بازهد نگذرانده ۰خ/۳۲ )

دسته سوم: کسانی ان لباس زهدپوشندتادرپوشش زهد افراد استحمار کرده تابدون زحمت آنان رااستثمار کنند،به عبارت دیگر اینان طالب قدرت و ثروت اندوزی ولی راه رسیدن را لباس زهد می دانند (ومنهم من یطلب الدنیا بعمل الالاخره ،ولایطلب الاخره بعمل الدنیا : گروه دیگر به جای اینکه باعمل دنیا آخرت راطلب نمایند باآخرت (مانند نمازوروزه)دنیارا می جویند، تواضع نشان میدهد،کوتاه قدم بر می‌دارد ،دامن خودراجمع میکند،با ظاهری آراسته خودرا امین جامیزند وپرده پوشی خداراوسیله ارتکاب گناه قرار میدهد)

دسته چهارم: کسانی اند،قدرت تولیدثروت واز امکانات مالی برخوردارند ولی بردنیا سوارند و ذخارف دنیا آنان را گول نمی زندبلکه ازدنیا فانی آخرت باقی می سازند ،زهدرسول اعظم ازاین جنس است۰ بااین که تمام بیت المال در اختیار رش بودآن چنان زاهدانه زندگی می کردکه:

۱- امام باقر(ع) درتوصیف پیامبربه محمدبن مسلم می فرماید: «یامحمدلعک تری انه شبع من الخبز، ثلاثه ایام متوالیه ا،ان بعثه الله الی ان قبضمحمدشایدپیش فکر می‌کنی که پیامبردرتمام زمان بعثت تازمان رحلت سه روزپشت سرهم ازنان گندم سیر نشد؟:الکافی ،ح۸،ص۱۳۰)
۲- عمر می‌ گوید: روزی به اتاق پیامبر (ص) رفتم، دیدم او بر بوریا خفته بود و بوریا بر پهلوی او رد‌ انداخته بود و‌ اندوخته خوراک پیامبر (ص) هم چیزی جز دو مشت جو و یک مشت تره نبود؛ گریه‌ام گرفت. پیامبر (ص) فرمود: ‌ای پسر خطاب چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: چرا گریه نکنم تو برگزیده خدایی و این‌ اندوخته غذایی توست در حالی که خسرو و قیصر غرق در میوه و نعمت‌های فراوانند، فرمود: ‌ای عمر خشنود نیستی که دنیا از آن ایشان و شآخرت از آن ما باشد؟ من هم پذیرفتم. طبقات الکبری ،ج۱ص۴۰۶)

۳- از انس بن مالک نقل است، فاطمه (س) قطعه نانی برای رسول‌خدا آورد، پیامبر (ص) فرمود: ‌ای فاطمه این چیست؟ گفت: قرص نانی پخته‌ام، دلم آرام نگرفت تا این قطعه را برای شما آوردم. فرمود: دخترم این اولین غذایی است که از سه روز پیش تاکنون به دهان پدرت رسیده است. باز از انس بن مالک است، هرگز در غذای روز یا شب پیامبر (ص) نان و گوشت با هم در سفره نبود؛ مگر در مهمانی‌ها. طبقات الکبرای ج۱،ص۴۰۴))۴- باز از عایشه نقل است که می‌گفت: معمولا عبایی را دو لایه پهن می‌کردم؛ شبی پیامبر (ص) آمد و من آن عبا را چهار لایه کرده بودم، چون پیامبر (ص) دراز کشید، فرمود: ‌ای عایشه امشب رختخواب من چه تغییری کرده است که چون هر شب نیست، گفتم: آن را چهار لایه کردم فرمود: به حال اول برگردان. طبقات ا لکبری ج۱،ص۱۰۵))

4-در روایت دیگری از عبدالله بن مسعود است که می‌گفت، پیامبر (ص) بر رو برروی حصیر خوابید که روی پوست ایشان اثر و نشانه‌ انداخته بود؛ چون بیدار شد، من شروع به دست کشیدن به محل نشان حصیر کردم و گفتم چه می‌شود؛ اگر به ما اجازه فرمایی که روی این حصیر چیزی بگسترانیم تا از تاثیر آن محفوظ بمانی؟؟پیامبر (ص) فرمود: مرا با دنیا چه کار، مثل من و دنیا چون سواری است که زیر درختی سایه می‌گیرد و سپس به سرعت حرکت می‌کند و درخت را رها می‌کند:طبقات الکبری،ج۱،ص۳۶۳))

5- واقدی از عبدالله بن زید هذلی نقل کرده که می‌گفته است: من خانه‌های همسران رسول‌خدا را در آن موقع که به فرمان عمر بن عبدالعزیز ویران کردند، دیدم دیوار حیاط‌ها از خشت خام بود و هر حیاط دارای حجره‌هایی از چوب و شاخ خرما بود که میان آن‌ها را گل‌ اندود کرده بودند، حتی در یک مورد که ام‌ سلمه در نبود، پیامبر (ص) حجره خود را با خشت خام بنا کرد؛ چون رسول‌خدا برگشتند و متوجه شدند فرمودند: این چیست؟ ام‌ سلمه گفت: ‌ای رسول‌خدا خواستم از دید مردم محفوظ باشم، فرمودند، ‌ای ام‌ سلمه بدترین چیزی که اموال مسلمانان در آن راه خرج شود، ساختمان است.:طبقات الکبر،ج۱،ص۴۹۹))
در زمان ولید بن عبدالملک و به دستور وی حجره‌های همسران رسول‌خدا ضمیمه مسجد شد، سعید بن مسیب گفت: به خدا سوگند دوست می‌داشتم که آن حجره‌ها را به همان حال نگه می‌داشتند، تا آنکه مردم مدینه و هر کس به آنجا می‌آید، ببیند رسول‌خدا در زندگی خود به چه مقدار کفایت می‌کرد و موجب شود که مردم از مال‌اندوزی و فخرفروشی دست بردارند و به زهد رو آورند. :طبقات الکبری،ج۱ص۴۹۹)) سرعت حرکت می‌کند و درخت را رها می‌کند:طبقات الکبرا،ج۱،ص۳۶۳))

6- ميرمؤمنان علی (ع) در(خطبه،۱۶۰،نهج البلاغه)به تشريح زهد می پردازد و توضيح می دهد كه: «پيامبر از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنيا با گوشه چشمش نگريست. دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شكمش از همه خالی تر بود. دنيا را به آن حضرت عرضه كردند، اما نپذيرفت و هر چه را كه احساس می كرد خدا دشمن می دارد، آن را دشمن می دانست. » امام در ادامه گفتار خويش به ساده زيستی و بی تكلف بودن پيامبر اكرم (ص) پرداخته، می فرمايد: «ولقد كان صلی الله عليه و آله ياكل علی الارض ويجلس جلسة العبد ويخصف بيده نعله ويرقع بيده ثوبه ويركب الحمار العاری ويردف خلفه ويكون الستر علی باب بيته فتكون فيه التصاوير فيقول: يا فلانة لاحدی ازواجه غيبيه عنی فانی اذا نظرت اليه ذكرت الدنيا وزخارفها; (رسول گرامی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همواره بر روی زمين غذا می خورد و همانند بندگان می نشست و با دست خود كفشش را وصله می زد و لباس خود را می دوخت و بر الاغ برهنه و بی تجهيزات سوار می شد و شخص ديگری را نيز به همراه خود سوار می كرد(روزی متوجه شد كه) پرده ای بر در خانه اش آويخته شده خود سوار می كرد. (روزی متوجه شد كه) پرده ای بر در خانه اش آويخته شده كه نقش و نگار و تصوير داشت، به يكی از همسرانش فرمود: اين پرده را از برابر چشمانم دور كن كه هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينتها می افتد:فتح الباری، ج۵،ص۲۲۸)) 

نکته سوم: فلسفه عملی زندگی زاهدانه وبی رغبتی اولیا الهی نسبت به ذخارف دنیا برپایه تحلیل استاد شهید مطهری(ره)درپنج چیز است

۱-ایثار: اسلام برای چندین هدف قبول می كند كه انسان در دنیا زاهد باشد، یعنی از لذتهای حلال چشم بپوشد. انسان در شرایطی قرار می گیرد كه در آن، انسانهای دیگر مثل او یا بیشتر از او احتیاج دارند. در اینجا انسان چه می كند؟ ایثار می كند، جود و بخشش می كند، لذتی را كه برای خودش حلال و جایز است به دیگری می دهد، نمی خورد تا به دیگران بخوراند. نه اینكه نمی خورد و دور می ریزد تا در آخرت به او بدهند بخورد! اگر چنین كند آنجا به او می گویند كار احمقانه ای كرده ای كه دور ریختی به خیال اینكه اینجا بدهیم به تو بخوری. نمی پوشد برای اینكه بپوشاند. آسایش نمی كند برای اینكه بتواند دیگران را در آسایش وارد كند. لذت نمی برد برای اینكه به دیگران لذت برساند. این ایثار است، یكی از عالیترین و باشكوه ترین شئون و خصائص انسانی است، یكی از انسانی ترین كارهای بشر است، زهد است ولی زهد انسانی، زهد صحیح، زهد عالی. این آن زهدی است كه علیّ بن ابی طالب دارد.
نمی خورد ولی دور نمی ریزد. زحمت می كشد، به دست می آورد، ولی نمی خورد برای اینكه بخوراند، نمی پوشد برای اینكه دیگران را بپوشاند. وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ اَسیراً. اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكورا (دهر، ایه ۸-۹)

آیا اسلام این جور زهد و اعراض از لذت دنیا را می پذیرد؟ این گونه اعراض را كه هدف انسانی و معقول دارد می پذیرد؟ البته می پذیرد.اصلاً كدام عقل و دل است كه این گونه زهد را بفهمد و نپذیرد؟اگردینی چنین زهدی را توصیه نکندآن دین نیست. اگر یك مكتب اخلاقی چنین زهدی را توصیه نكند، آن مكتب از مفاهیم عالی انسانی باخبر نیست، از انسانیت چیزی نمی فهمد.
این یكی از هدفها و فلسفه های زهد است، زهدی كه عقل و وجدان آن را می پذیرد. اسلام به این گونه زهد توصیه كرده است. قرآن درباره ی عده ای از اصحاب پیغمبر، انصار و مؤمنینی كه در مدینه بودند می فرماید: وَ یُؤْثِرونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ (حشر،ایه ۹) ولو اینكه خودشان در سختی و مشقت بسر می برند ولی برادران مسلمان خودشان را بر خودشان مقدّم می دارند، آنها را بر خودشان ترجیح می دهند.

زین العابدین علیه السلام روزه می گرفت و دستور می داد غذایی برای خودش آماده می كردند و معمولاً دستور می داد غذایی از گوشت باشد مانند آبگوشتهایی كه ما می پزیم. وقت افطار كه می شد خودش می آمد سر دیگ غذا، دستور می داد ببرند برای فقرا و ضعفا و بیچارگان. در آخر كار یك كاسه به اندازه ی خوراك یك نفر برای شخص خودش نگاه می داشت. البته از نظر اسلام عائله را قبل از خود و بیگانگان باید غذا داد. و چه بسیار اتفاق می افتاد كه آن آخر كار كه برای خودش یك كاسه باقی مانده بود فقیری می رسید و آن را هم به فقیر می داد. این را می گویند زهد و یك عمل شكوهمند و انسانی.
این یك فلسفه ی زهد است. اسلام این نوع زهد را كه نه معنی آن تحمل محرومیت بی منطق است كه دور بریزیم تا در آخرت لذت بدهند- كه لذت هم نخواهند داد- یا قلمرو دنیا را از قلمرو آخرت جدا كنیم، تأیید می كند.

2-همدردی: در زهد اسلامی، زاهد زهد می ورزد كه ایثار كرده باشد، زهد می ورزد كه همدردی كرده باشد. همدردی یكی دیگر از اهداف زهد اسلامی است. یك انسان در مقامی كه برایش مقدور است باید ایثار كند، ولی گاهی كار به جایی می رسد كه از ایثار هم كاری ساخته نیست. در شرایطی زندگی می كند كه مردم بینوا آنقدر زیاد و فراوانند كه او نمی تواند با دادن لباسی كه می پوشد، آنها را بپوشاند، یا با دادن غذای خود، آنها را سیر كند و یا با بخشیدن پولی كه در جیب خودش دارد آنها را متمكّن كند. از اینها گذشته است. جامعه ای است فقیر و مفلوك و بیچاره كه در گوشه های مملكت، مردم نان جو هم گیرشان نمی آید. یك وقتی می گفتند در سیستان بچه ها را روزها مثل حیوان در صحرا رها می كنند تا علف بخورند. از یك نفر كه در چنین جامعه ای است چه كاری ساخته است؟ تنها یك كار ساخته است: همدردی كردن. فقط می تواند بگوید حالا كه برادرانم ندارند بخورند، من چرا بخورم؟ حالا كه برادرانم ندارند بپوشند، من چرا لباس فاخر بپوشم؟ به عبارت دیگر حالا كه قادر نیست كمك مادی كند و دیگران را از فقر و مسكنت برهاند، با همدردی كردن كمك روحی به آنها می رساند. همین مقدار كه می توانم، به آنها كمك روحی می كنم نه كمك جسمی.ایثار كمك مادی است باز در كلمات علی(ع) كه اول زاهد جهان است این فلسفه را می بینیم كه علی(ع)زاهدِ باهدف است. او مخصوصاً وظیفه ی پیشوایان امّت می داند كه با دیگران حداقل همدردی كنند؛ یعنی اگر نمی توانند به آنها كمك مادی كنند، كمك روحی بكنند. چون چشم ضعیفان به پیشوایان امّت است.علی(ع) می گفت من نمی خورم تا همین مقدار بتوانم به روح ضعفای امّت خودم كمك كنم و بگویم اگر شما ندارید بخورید من هم كه دارم، می خورم تا مثل شما باشم.

3-آزادی و آزادگی: فلسفه ی سوم زهد، آزادی و آزادگی است. قرآن هرگز لذت حلال را بر بپشر حرام نكرده است. قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ :اعراف ،ایه،۳۲). قرآن هرگز نمی گوید از لذتی هم كه از راه مشروع به دست می آید استفاده نكن كه به آخرت برسی. ولی در عین حال مطلب دیگری هست و آن اینكه: بشرهایی كه آرزو دارند آزاد زندگی كنند و به آزادی علاقه مندند، همیشه كوشش می كنند زنجیرها را تا حدودی كه ممكن است از دست و پای خودشان برگیرند.

4-هماهنگی با اقتضای زمان: آن زهدی است كه به اقتضای زمان است. زمانها فرق می كنند؛ در یك زمان برای انسان وظیفه است كه زاهدانه زندگی كند و در یك زمان دیگر نه. مثال: ما اگر در زندگی پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام مطالعه كنیم می بینیم زندگی آنها با زندگی ائمه ی بعد مثلاً امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام اندكی تفاوت دارد؛ یعنی زندگی پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام ساده تر و زاهدانه تر است از زندگی مثلاً امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و امام موسی بن جعفر علیه السلام و امام رضا علیه السلام و حتی از زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام.این تفاوت از كجاست؟ با بیاناتی كه قبلاً ایراد كردم جواب مطلب واضح است، ولی امام صادق علیه السلام صریحاً جواب داده اند.

یكی از متصوّفه ی زمان امام صادق علیه السلام- یعنی نیمه ی اول قرن دوم- آمد خدمت ایشان و دید امام یك جامه ی زیبا و ظریف به تن كرده اند. گفت: یا ابنَ رسولِ اللّه! شما چرا باید چنین لباس عالی و فاخری بپوشید؟ ! فرمود: بیا بنشین گوش كن تا جوابت را بدهم. یك وقت هست كه واقعاً اشتباه كرده ای و یك وقت هست می فهمی ولی می خواهی عوامفریبی كنی. اگر نمی خواهی عوامفریبی كنی بیا تا با تو صحبت كنم. حضرت با او صحبتهایی كردند و او نتوانست جواب دهد. رفت و بعد با رفقایش دسته جمعی آمدند. (داستان خیلی مفصل است. می خواهم یكی از نكاتی را كه در این داستان هست عرض كنم. ) امام به این جمع كه آمده بودند و معترض بودند كه چرا شما لباس فاخر پوشیده اید فرمودند: ممكن است شما این جور فكر كنید كه اگر لباس فاخر پوشیدن خوب است چرا پیغمبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام نمی پوشیدند و اگر بد است چرا تو می پوشی؟ آنها گفتند بلی ما همین را می گوییم. حضرت فرمودند: شما شرایط زمان را درك نمی كنید. از نظر اسلام لباس فاخر پوشیدن گناه نیست. از نظر اسلام خدا نعمتهای دنیا را برای استفاده ی بشر خلق كرده است. خدا این نعمتها را خلق نكرده است كه ما آنها را دور بریزیم؛ خلق كرده كه ما از این نعمتها استفاده كنیم. ولی گاهی شرایط ایجاب می كند كه ما به خاطر فلسفه ی خاصی از نعمتهای دنیا صرف نظر كنیم. یكی از آن فلسفه ها این است كه در یك زمان ممكن است شرایط زندگی عموم مردم سخت و مشكل باشد، به اصطلاح در جامعه ای باشیم كه وضع اقتصادی آن خوب نیست. اگر ما در چنین جامعه ای قرار بگیریم، چنانچه امكانات شخصی ما هم اجازه بدهد كه از یك زندگی عالی بهره مند شویم نباید بهره مند شویم برای اینكه اگر بهره مند شویم با برادران خود و انسانهای دیگر همدردی و همدلی نكرده ایم. ولی یك وقت در شرایطی زندگی می كنیم كه وضع عموم مردم خوب است. در چنین وقتی دلیل ندارد که ازلباس فاخر استفاده نکنیم:سیری در نهج البلاغه، ص))

منبع: ((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله))/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
24
شهریور

پنج ویژگی بهترین بندگان خدا در کلام امام رضا (علیه السلام)

یکی از مسائل مهم در اسلام که تأکید فراوانی روی اون شده است اخلاق است اخلاق از جمله اموری است که اسلام تأکید فراوانی روی این مسئله کرده است و خواسته است مسلمان ها دارای خُلقِ نیکو باشند پیغمبرخدا…

 

 

خلق نیکو

رُوِیَ اَنَّهُ سُئِلَ عَنِ عَلِیٍّ ابنِ مُو سَی الرِّضا عَلَیهماِ السَّلامُ عَن خِیارِ العِبادِ، َ«اَلَّذینَ اِذا اَحسَنُوا أَستَبشَروُا وَ اِذا اَسائُوا اِستَغفَروُا وَ اِذا اُعطوُا شَکَروُا وَ اِذَا ابتَلَوا صَبَرُوا وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا».(مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1 ص 284)

یکی از مسائل مهم در اسلام که تأکید فراوانی روی اون شده است اخلاق است اخلاق از جمله اموری است که اسلام تأکید فراوانی روی این مسئله کرده است و خواسته است مسلمان ها دارای خُلقِ نیکو باشند پیغمبرخدا در یک بیانی فرمودند: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ (مستدرک الوسائل ج‏11 ص 187 )من مبعوث شدم تا اخلاق پسندیده و اخلاق خوب را تمام بکنم یا در یک حدیث دیگری فرمود: عَلَیْکُم بِمَکارِمِ الأخْلاقِ فَإنَّ اللهَ فَإنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی بِهَا؛ (ألامالی( طوسی)، ص۴۷۸؛ و طوسی همچنین در الامالی، ص۵۹۶) بر شما باد به اخلاق پسندیده و پروردگار من امر کرده است من را به اون اخلاق پسندیده از نظر اهمیت اخلاق در اسلام شاید مرتبة دوم و سوم یا سوم را داشته باشد اول اصول اعتقادات ابتدا بایستی انسان از نظر عقائد و اون باورها خودش را اصلاح کند اون باورهاست که زمینة اخلاق پسندیده را در انسان به وجود می آورد اگر انسان باور به خدا و قیامت داشته باشد خلق خوبی خواهد داشت امانتدار است متعهد است خیانت نمی کند دروغ نمی گوید کار خیر انجام می دهد اون باورهاست که زمینة اخلاق پسندیده و کارهای خوب را در انسان فراهم می کند پس اولین مسئله باورهاست بعد از اون باورها اخلاق است شما در آیات قرآن کریم مکرر ملاحظه می کنید مسئلة تزکیه را به شکل های مختلفی قرآن مجید مسئلة تزکیه را مطرح کرده خدای متعال انبیاء را فرستاد هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛ (جمعه: 2)

تزکیه جایگاه والایی دارد جایگاه رفیعی دارد تزکیه در انسان از رسول خدا سؤال شد روز قیامت چه کسی به شما نزدیک تر است روز قیامت که هر کسی از کس دیگر فرار می کند روز قیامت روزی است که لِکلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ؛ (عبس: 37) قیامت روزی است که هر کسی به فکر گرفتاری خودش است هر کس به این فکر است که خودش را نجات بدهد نجات خودش او را مشغول کرده اما برخی از افراد فردای قیامت به رسول خدا نزدیک است سؤال شد از پیامبر روز قیامت چه کسی به شما نزدیک تر از دیگران است فرمودند: أَقْرَبُكُمْ مِنِّي غَداً فِي الْمَوْقِفِ أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ وَ آدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَوْفَاكُمْ بِالْعَهْدِ وَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاس‏؛ (تحف العقول ص46، شبیه این حدیث در بحارالأنوار(ط ـ بیروت) ج72، ص94، ح12) نزدیک ترین شما فردای قیامت به من اون کسی است که خلق خوبی داشته باشه اخلاق پسندیده ای داشته باشه همان طوری که خلق خوب در دنیا باعث می شود مردم به انسان اقبال می کند مردم با انسان انس می گیرند در قیامت هم همینطور هست امیرالمؤمنین(ع) در یک بیانی می فرماید: من لانَت كَلِمَتُهُ وَجَبَت مَحَبَّتُهُ؛ (تحف العقول: 91، غررالحكم: 7941، بحارالأنوار: 71 / 396 / 79؛ المناقب للخوارزمي: 368 / 385 وفيه «مودّته» بدل «محبّته») کسی که زبانش یک زبان نرمی شد خشن نشد برخوردش برخورد توأم با الفاظ خشن نبود لین بود با مردم نرم بود مردم مردم او را دوستش دارد وَجَبَت مَحَبَّتُهُ؛ می فرماید شبیه درخت درخت اگر تنة درخت نرم باشه شاخه های فراوانی می زنه انسان هم همینطور است اگر انسان نرم شد خشن نشد با نرمی با مردم صحبت کرد مردم به او اقبال می کنند مردم دوسش دارند به سراغش می آیند

ادامه »


free b2evolution skin
24
شهریور

اشعار مناسبتی-شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع)

نوحه امام رضا علیه السلام (1)
یک ماه خون گرفته7

تسلیت تسلیت مـولاتی فـاطمه     کشتـه شـد پسرت ثامن‌الائمه
پسرت عمری جگرش خون شد     قتلگــاه او قصـــر مــأمــون شد

آه و واویلا (2)     

زهر مأمون زده شعله بر جگرش     سـر روی زانـوی نازنین پسـرش
بـس‌کــه زد نالــه از نفـس افتاد     پیش چشمان پسرش جان داد

آه و واویلا (2)

زن‌هـای خـراسان مهر خود بخشیدند     دنبـال تــابـوتش بـا نالـه دویدند
نــاله سـر داده گـــریه‌ها کردند     شـهر مشهـــد را کــربلا کردند

آه و واویلا (2)

گر رضا جگرش پاره شد از جفا     ســـر او را کسـی نبــرید از قفا
بــــــدنـش مثــــل ورق قــــرآن     نشــــده پـــــامـال سم اسبان

آه و واویلا (2)             

تن پـاک رضـا پـر ستـاره نشد     مثل جدش حسین پاره‌پاره نشد
خیــزرانش کـس نــزد بــر لب     الامـــــــــان ای وای از دل زینــب

آه و واویلا (2)     

سربه روی زمین دل به فکرحسین     آخرین نفسش بـوده ذکرحسین
تــــا دم آخـــر بــــــا فغــــــان و آه     گـــــریه کـــرده بــر ابـی عبدالله

آه و واویلا (2)

 

ادامه »


free b2evolution skin
24
شهریور

(تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله): (نفوذ ناپذیری رسول الله صلی الله علیه واله)

یکی از سیره نبوی که امروز جامعه و وحکمرانان آنان در نظام جمهوری اسلامی سخت نیازمند به آن هستند ومی بایست این سیره راالگو خود قرار دهند تاجامعه سالم شود ((قانون گرایی ونفوذ ناپذیری )) درجهت حفظ وحراست در حق الناس است تحلیل همه جانبه این سیره نبوی مبتنی بر بیان دو نکته است؛

 

 

۱- هر چند ((حق الله)) و((حق الناس)) هردو حق اند ومردم مکلف وموظف به رعایت هردو حق اند ولی اگرمکلف نسبت به ((حق الله)) همچون نماز، روزه، حج از سر تقصیر یاقصور کوتاهی کند ولی از کوتاهی عمل خود حقیقه توبه کند ممکن است مورد مغفرت حضرت حق قرار بگیرد ولی نسبت به حق الناس این چنین نیست مگر اینکه ازکسی که حقش توسط وی تضییع شده است کسب رضایت کند از همین رو امام علی (ع) فرمود:((جعل الله حقوق عباده مقدمه علی حقوقه فمن قام بحقوق عبادالله مقدمه علی حقوقه کان ذالک مودیا الی القیام بحقو ق الله :(غررالحکم آمدی ،ص ۴۸۰):خداوند بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده وکسی که حقوق بندگانش را رعایت کند ،حقوق الهی را نیزرعابت خواهد کرد)

۲- (حق‌الناس)که ازچنین منزلت ومرتبه ای بر خوردار است سه صورت دارد که رعایت هرکدام نسبت به دیگر ی سخت تر ودشوارتر است.

(صورت نخست حق الناس (عرض و ابروی ) افراد و اشخاص است که هیچ کس حق ندارد،با تهمت،افشاگری،شبیه سازی،غیبت به آبرو وحیثیت دیگران آسیب برساند ،چراکه آبروی هرکس اعتبار وحیثیت اوست واگر این اعتبار وحیثیت لطمه بخورد قابل باز گشت نخواهد بود واعتبار وابروی از دست رفته را نمی توان به صاحبش بر گر داند ازهمین رو خداوند کسانی که چنین جسارتی از خود نشان می دهند (لعن)دردنیا و(عذاب)در آخرت را برا یشان مقرر کرده است وفرمود : (ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المو منات لعنوا فی الدنیا والاخره ولهم عذاب عظیم:نور,آیه/۲۳):کسانی که زنان پاکدامن وبی خبر(ازهرگونه الودگی) ومؤمن رامتهم می سازند،در دنیا واخرت ذواز رحمت الهی بدورند وعذاب بزرگی برای انها است) و نیز رسول(ص) فرمود:(کل المسلم علی المسلم حرام دمه وعرضه وماله :حق مسلمان بر مسلمان دیگر انست که خون وابرو ومالش بروی حرام است :صحیح مسلم ،ج،ا ص۶۶)

و امام صادق (ع) فرمود: (فان من کسرمومنا فعلیه جبره :بحار : ج/۶ ص ۲۹)هر کسی که ابروی مومنی را بریزد باید ان را برگرداند)

صورت دوم ازحق الناس (حق مالی ) است،یعنی تجاوزبه حقوق مالی دیگران وکسب ثروت ازراه: ((ربا،کم فرو ، گران فروش، اهتکار، سرقت،ظلم ،اکراه) وهرراه دیگر که شرعا حرام است و نسبت به صاحب ان مال ضامن خواهد بود از همین رو نه تنها در قرآن کریم ازکسب چنین درآمدی نهی شده وامده است:(( یا ایهالذین امنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل :نسا/۲۹ )بلکه گناهی است خداوند آن را نمی بخشد چرا که امام علی علیه‌السلام فر مودند: (واما الظلم الذی لایترک فظلم العباد بعضهم بعضاً: نهج‌البلاغه/خ۱۷۶) :واماستمی که خدا ان رانمی بخشد ستمی است که بعضی از بندگان خدا به هم می کنند) و امام صادق (ع) فرمود:(اول قطره من دم الشهید کفاره لذنوبه الا الدین فان کفارته قضایه، من لا یحضر،ج۳/ ۱۸۳): اولین قطره خونی که ازشهید به زمین می ریزد کفاره گناها نش می شودمگر بدهکاری که دارکه باید پرداخت شود)

سیره نبوی نسبت به حق الناس به ویژه (آبرو) وهمچنین ( بیت المال) ان چنان سخت گیرانه بود که:

اولا؛ رسول الله (ص) نسبت به حراست وصیانت ازبیت المال نفوذ ناپذیر وبه هیچ وجه تحت تاثیر احساسات اطرافیان قرارنمی گرفت ، شاهد روشن وتکان دهنده ان شان نزول ایه(۲۸-۲۹) ممتحنه است که زنان پیامبر به دلیل پیروزی مسلمین درجنگ و وارد شدن غنایم برخزینه نظام اسلامی ازپیامبر (ص)می خواستنداز آن غنایم در اختیار آنان قرار بگیرد پیامبر نخست ۲۹روز ازانها فاصله گرفت وبه مشربه ام ابراهیم خارج ازمدینه رفت و هنگامی که بر گشت به آنان فرمود: اگر زندگی راحتی رامی طلبید طلاق بگیرید واگر می خواهید با من زندگی کنید همین زندگی ساده ای است که دارم ولی به دلیل رفا شما دست به بیت‌المال نخواهم برد:تفسیر نمونه/ج۱۷/ ۲۷۷))

ثانیا؛ اگر دستی به بیت‌المال برده می شد با صلابت وقاطعیت با آن بر خورد می کردو هیچ واسطه گری رانمی پذیرفت چراکه صیانت ا ز حق الناس به ویژه بیت المال برای آن حضرت غیر قابل عبور بود از همین روست که عایشه روایت میکند ؛((زنی ازقبیله بنی مخزوم جنس عاریه ای گرفت وبهای آن رانمی پرداخت ۰پیامبر دستور قطع کردن دست آن زن راادد، اقوام وی نزد اسامه بن زید رفتند که اوواسطه شودواوبارسول خدا(ص) درمیان گذاشت حضرت فرمود :ازاین سخن ها مگو !مبادا در باره حدی از حدود شفاعت کنی ۰۰۰به آن کس که جان محمد در دست اوست سوگند اگر دخترم فاطمه چنین کر ده بود دست اورا قطع می کردم وسپس دست آن زن را قطع کرد:صحیح مسلم:ج اا،ص ۱۸۶)) 

ثالثا؛ حراست وصیانت از (عرض ،ابرو، شخصیت )مسلمان از جدی ترین سیره های نبوی است که نیاز به نگارش رساله مسقلی دارد ولی همین بس که می فرمود: : اِنَّ حُرمَهًْ عِرض المُؤمِنِ كَحُرمَه دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حيثيت و آبروي مؤمن همانند حرمتِ جان و مال او است.(لئالي الاخبار، ج ۵،۴، ص ۶۳) و همچنین پيامبر گرامي اسلام(ص) می‌فرماید: مَن مَشي في عَيبِ اَخيهِ و كَشْفِ عَورَتِهِ كانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها في‌جَهَنّم! وَ كَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلي رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر كس براي عيب‌جويي و فاش كردن اسرار برادر ديني‌اش قدم بردارد اولين قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عيوب او را نزد همة خلايق فاش و علني خواهد کرد. (همان)

در ادامه همین سیره رسول خدا(ص) است که ایمه علیهم السلام نیز به شدت از عرض وابروی اشخاص حراست می کردند از همین رو روایت شده است: (امام علی (ع) مقدار پنج وسق (حدود پنج بار) خرما برای مردی فرستاد. آن مرد شخصی آبرومند بود و از كسی تقاضای كمك نمی كرد، شخصی در آنجا بود به علی( ع)گفت: «آن مرد كه تقاضای كمك نكرد، چرا برای او خرما فرستادی؟ به علاوه یك وسق برای او كافی بود.» علی‌(ع) به او فرمود: «خداوند امثال تو را در جامعه ما زیاد نكند، من می‌دهم، تو بخل می‌ورزی، اگر من آنچه را كه مورد حاجت او است، پس از سوال او به او بدهم، چیزی به او نداده‌ام، بلكه قیمت آبرویی را كه به من داده، به او داده‌‌ام. زیرا اگر صبر كنم تا او سوال كند، در حقیقت او را وادار كرده‌ام كه آبرویش را به من بدهد، آن رویی را كه در هنگام عبادت و پرستش خدای خود و خدای من، به خاك می‌سایید.:وسایل ج۲ص۱۱۸،.)

و نیز درباره امام حسین (ع)روایت شده است:
(مردی از مسلمانان مدینه به شخصی بدهكار شد و نتوانست قرض خود را ادا كند، از طرفی طلبكار اصرار داشت كه او قرضش را بپردازد، آن مرد برای چاره‌جویی به حضور امام حسین (ع) آمد. هنوز سخنی نگفته بود كه امام حسین(ع) دریافت او برای حاجتی آمده است. برای اینكه آبروی او حفظ شود، به او فرمود: «آبروی خود را از سوال و درخواست رویاروی و مستقیم نگهدار، نیاز خود را در نامه‌‌ای بنویس كه به خواست خدا آنچه تو را شاد كند، به تو خواهم داد.)
او در نامه‌ای نوشت: (ای ابا عبدالله! فلان كس پانصد دینار از من طلب دارد و اصرار دارد كه طلبش را بگیرد، لطفا با او صحبت كن تا وقتی كه پولدار شوم، به من مهلت دهد.»

امام حسین (ع) پس از خواندن نامه او، به منزل خود رفت و كیسه‌ای محتوی هزار دینار آورد و به او داد و فرمود: «با پانصد دینار این پول، بدهكاری خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر، به زندگی خود سرو سامان بده و جز به نزد سه نفر به هیچ كس حاجت خود را مگو: «1- مومن و دین دار؛ كه دین نگهبان او است 2- جوانمرد؛ كه به خاطر جوانمردی حیا می‌كند. 3- صاحب اصالت خانوادگی؛ كه می‌داند تو به خاطر نیازت، دوست نداری آبروی خود را از دست بدهی، او شخصیت تو را حفظ می‌كند و حاجتت را روا می‌سازد. تحف العقول،ص۲۵۱)

صورت سوم از حق الناس (حق جانی وبدنی ) است ۰یعنی آسیب رساندن به جان وبدن دیگران ازقبیل ضرب،جرح یا مسموم کردن،ویا ترساندن وهر آنچه که موجب اذیت و ازار عصبی و روانی دیگران شود که درفقه اسلامی برای آن مجازاتی چون قصاص و دیه لحاظ شده است وار نظر اخروی همین بس که امام علی(ع) فرمودند که حق تعالی فرمود:(به عزت وجلالم سوگند،ازستم هیچ ستمگری نخواهم گذشت گرچه به اندازه دست بر دست زدنی یا فشار دادن دستی ازروی ستم باشد: المحاسن :ج٬۱ص)

البته بین (حق مالی ) ازبیت المال و(حق ما لی فردی) ازنظر حق الناس بودن هیچ تفا وتی وجود ندارد ولی پیچیدگی دربیت المال این است که صاحبان حق همه مردم اند نه شخص یا گروه ؛به همین دلیل اگر کسی در بیت المال تصرف کند بدهکار ه همه مردم است،در این صورت امکان رضایتااز همه مردم با چه پیچیدگی روبرو می شود از همین رورسول خدا (ص) فر مود:(پنچ گروه مورد لعن هر پیامبر مستجاب الدعوه اند:کسی که بر کتاب خدا بیفزاید ،انکه سنت مرا ترک کند،کسی که قدرالهی را تکذیب کند،انکه حلال شمرد از عترت من چیزی که خدارا حرام کرده است وکسی که اموال عمومی را به خود اختصاص می دهد وان رابر ای خویش حلال شمرد. کافی،ج۵،ص 74)

منبع:((تحلیل چهارده سیره کاربردی و عملی رسول‌الله صل الله علیه و آله))/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم