پانزدهم ذى الحجه ولادت حضرت امام هادي عليه السلام
پانزدهم ذى الحجه ولادت حضرت امام هادي عليه السلام
اى روى تو خورشيد هدايت هادى عليه السلام
گلواژه دفتر ولايت هادى عليه السلام
هستى تو دهم امام و ما را باشد
از لطف تو اميد عنايت هادى عليه السلام
هادى امت
امام پيوند قدسى آسمان و زمين است . تجلى سيطره روح الهى بر تن خاكى ، و امامت طيف گسترده و مائده روحانى خداوند است كه تاريخ را و ابديت روح آدميان را به خويش فرا مى خواند. اين عقل خاكى ، جز به مدد نسيمى كه از گلستان هدايت امام مى وزد، به سرا پرده قداست و طهارت افلاكى راه نمى برد.
تصوير تابناك امامت فرا راه مردمان است در طريق عبوديت . و زمزمه جارى كلام امام و درياى طراوت و شفافيت حضور امام مشتاقان را به سوى حقيقت مى كشاند.
بشريت ، اگر تن به هدايت آسمانى امام در ندهد، به در يوزگى خاك و امامان دروغين ناپاك در خواهد افتاد و شيعه در تلاطم امواج خروشان تاريخ و در انبوه در هم پيچيده دشواريها و درشتى ها، هماره چشم به اى نه درخشان امامت دوخته است و سر بر استان آسمان ولايت سائيده است و اين است كه در درا زناى زمان و چرخش چرخ روزگار، بر سر پاى خويشتن ايستاده است .
امامان شيعه در روزگار خود - هر يك بر حسب اوضاع و شرايط روزگار و احوال و افعال آدميان - به گونه اى نگهبان حريم حرمت عقل و وحى بوده اند.
آنچه از تفاوت و اختلاف عرصه هاى عمل ، كلام و حركت امامان به چشم مى آيد. اگر چه از بيرون و منظر تاريخى نا پيوسته و گونه گون باشد. در درون و باطن از انجام و پيوستگى برخوردار است تعيين حركت و شيوه هاى عمل در نظام ولايت و امامت محتاج بازنگرى و باز سنجى تاريخ زندگى امامان است .
نگرشى كه بر مبناى توحيد و بنيادهاى استوار هدايت گرى امام متكى باشد، از ژرف نگرى و آينده بينى و هوشيارى پيامبرانه امامان به شگفت خواهد آمد. اگر يك سو قيام خونبار امام حسين عليه السلام است . و يك سو صلح سرخ امام حسن عليه السلام ، و اگر يك طرف نشر علم و احكام و انديشه هاى كلامى و فقهى و… است ، در عصر امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام - و يك طرف ، حفظ و استمرار بخشيدن به تداوم خط ولايت - در عصر امام جواد عليه السلام و امام هادى عليه السلام - همه و همه تصويرى واحد است از آيينه تابناك و درخشنده امامت .
مورخى كه بى عنايت به اين گونه گونى عرصه ها و عرضه ها در پى تاريخ نگارى و درخشان است كه زندگانى آسمانى اش كتاب سترگ حقيقت است .
حضرتش نيمه ذى الحجه در سال دويست و دوازده هجرى در حوالى مدينه چشم عالميانه را به چهره ملكوتى خويش گشود. پدر بزرگوارش ، حضرت امام جواد 7 - آيت خداوند در زمين و مادرش حضرت ثمانه مغربيه (كه به سيده شهرت دارد) است . نام حضرتش على است كه رمز آسمانى عروج انسان است و ميراث خاندان عصمت . ناصح ، نقى ، هادى ، فقيه ، عالم ، شهيد و خالص از القاب حضرت است كه هر يك برخاسته از منش و شخصيت گرانقدر و روحانى اوست . دوران امامت آن حضرت از سال 220 هجرى - سال شهادت پدر بزرگوارش ، امام جواد 7 - تا سال 254 هجرى - تاريخ شهادت خود آن حضرت - به درازا كشيد. 34 سال از عمر 52 ساله آن حضرت بر سه سكوى پاسدارى از حريم قرآن و رسالت و امامت گذشت . حضرتش ، همچون پدر، در خردسالى (به تقريب هشت سالگى ) به امامت رسيد و اعجاز امامت ديگر بار در چهره امامى ديگر تجلى كرد.
اگر چه ستمكاران ناباورانه در عهد امامت حضرت جواد عليه السلام به سختى از امامت و توانايى پيامبر گونه او در سن خردسالى شكست خورده و دچار گونه اى حيرت ديوانه وار گشته بودند، اما در عهد امامت حضرت هادى عليه السلام نيز، از خردسالى حضرتش بر نتابيدند و در پى برهم زدن و آشوبگرى در انديشه شيعى بر اندند و ديگر بار حضرت را به آزمايشهاى علمى و فكرى آزمودند تا شايد رخنه اى در سد مستحكم امامت دراندازند، جنيدى نامى را بر حضرت گماردند تا او را در خردسالى مجاب كند. امام او سرگشته و حيران از جوشش چشمه هاى علم حضرت به شگفت در آمد و حلقه محبت و ولايت حضرت را در گوش كرد. مى گفت : نمى دانم خردسالى چنين كه ديوارهاى مدينه او را در بر گرفته اند، اينهمه علم و معرفت را از كجا فرا چنگ آورده است !
عصر زندگى امام هادى عليه السلام ، عصرى پر تلاطم و آكنده از دشواريها و ستمگرى ها - براى شيعيان - بود.
آشفتگى سياسى و اقتصادى و درهم پاشيدگى اوضاع اصلاح اجتماعى ، مجال را براى حاكمان ستمگر تنگ نمى كرد و آنان بر تعصب و تقويت پايه هاى جور و ستم مى افزودند
زمامداران خونخوار عباسى از هر فرصتى براى نابودى و از ميان برداشتن - تنها مخالفان سر سخت خود، (شيعيان ) سود مى جستند.
اين زمان ، حفظ تجمع شيعيان و استمرار بخشيدن به مقاومت و امر ارشاد سياسى و اجتماعى ، رسالت خطير و حساس امامت بود. دستگيرى و تعقيب بزرگان شيعه . همچون محمد بن صالح و محمد بن محمد الحسينى و… و نيز شهادت بسيارى از آنان همچون يحيى بن عمر و… و ايذاء و آزار شيعيان ، كار را بر آنان چنان دشوار ساخته بود كه اگر نقش امامت حضرت در كار نبود، اثرى از شيعه بر جاى نمى ماند.
و روشن است كه امام نيز از خطر توطئه و دسيسه هاى شوم جباران روزگار و خونخوارى همچون متوكل در امان نمى ماند. امام جماعت حرمين (مكه و مدينه ) از سوى دستگاه خلافت ، به متوكل عباسى نوشت كه : اگر ترا به مكه و مدينه حاجتى هست ، على بن محمد (هادى ) را از اين ديار بيرون بر كه بيشتر اين ناحيه را مطيع خود گردانيده است .
و اين پس از سعايت مخالفان و دشمنان و تفتيس مكرر و چند باره خانه حضرت بود كه هيچ به دست نيآورده بودند.
مسعودى آورده است كه : در باب حضرت امام على النقى عليه السلام - نزد متوكل سعايت كردند و گفتند كه در منزل ان جناب اسلحه بسيار و نامه هاى فراوان است كه شيعيان او از قم براى او فرستاده اند و آن جناب عزم آن دارد كه بر تو خروج كند… يحيى بن هر ثمه از فرماندهان ارتش متوكل مى گويد: سراى او را بازرسى كردم و در آن جز قرآن و كتب علمى چيزى نيافتم
تمام اين جريانهاى اجتماعى ، عاقبت متوكل را مجبور كرد كه امام را به سامرا، مقر حكومت خويش فرا بخواند تا حضرتش را در حيطه مراقبت و اطلاع خويش محصور كند.
و اين بود كه به قريب بيست سال از زندگى حضرت در سامرا و مقر حكومت عباسى گذشت . در تمام اين دوره بيست ساله حضور جماعتى از بنى عباس - كه تاريخ آن را ياد مى كند - نشانگر تلاش حكومت عباسى براى تنگ كردن مجال بر حضرت امام هادى عليه السلام است .
تاريخ صحنه هاى شگفت را از حضور امام در عرصه مقاومت و ظلم ستيزى در حافظه خود گنجانيده است . گاه حضرت را به اجبار به مجلس عيش متوكل وارد مى كنند و متوكل حضرتش را (نعوذ با لله ). به باده نوشى مى خواند و آن گاه كه امامم خردمندانه اهانت او را پاسخ مى گويد از امام مى خواهد كه دست كم شعرى بخواند و امام گرچه شاعر نيست ، اما دشمن را با تير ابياتى شگرف شگفت بر زمين عجز و ناتوانى مى دوزد:
با توا على قلل الا جبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استترلوا بعد عز من معاقلهم
و اتسكنوا حفرا يا بنسما نزلوا
… ستمگران بر قله كوههاى خانه ساختند ولى چه سود كه كوهها نيز يارى شان نكردند…
آنگاه از فراز كوه ها به شيب گورها در افتادند… چه جايگاه پليدى !
تربيت شاگردان و پرورش مردان سترگى كه هر يك زمانه اى را متحير مى سازند و دنيايى را مبهوت مى كنند از ديگر بركات فيض حضور حضرت است ، بزرگانى همچون حسين ابن سعيد، ابو هاشم جعفرى ، عبد العظيم حسنى و ابن سيكت (شاعر شهيد) از آبشخور روحانى فيض امام سيراب گشته اند.
سر آنجام ، جباران زمانه ، عظمت حضور امام را تاب نياوردند و حماسه شهادت كه ميراث خاندان ولايت است ، دوباره تاريخ را به چرخش در آورد، امام عليه السلام را به زهر دشمنى و كينه ، به شهادت رساندند، و سوگ حضرتش را جاودانه ساختند.
اما دريغ كه چراغ هدايت خاموش گردد و در كار امامت شكست در گيرد!!
ميلاد حضرتش بر شيفتگان حضرت خجسته باد
ماه فروزانى دگر
ساقى امشب با پيمانى دگر
سفره رنگين كرده بهر تازه مهمانى دگر
باغبان را گو بپاشد بذر شادى در زمين
تا ببارد ابر رحمت باز بارانى دگر
بايد آدم در جنان امشب گل افشانى كند
تا به تخت گل نشيند جان جانانى دگر
تا نترسد نوح پيغمبر ز طوفان بلا
رحمت حق كرده بر پا باز طوفانى دگر
آتش نمروديان خاموش گرديد و خليل
تكيه گاهش تخت گل شد در گلستانى دگر
شهر يثرب سينه سينا شده كز لطف حق
زد قدم در اين جهان موسى ابن عمرانى دگر
گر مسيحا مرده را زا نفاس گرمش زنده كرد
جسم او را داده ميلاد نقى ، جانى دگر
بر جواد ابن الرضا حق داده از درياى جود
گوهر ارزنده و در درخشانى دگر
خيزران بايد زند گلبوسه بر روى عروس
كز شرف آورده بهر دين نگهبانى دگر
فاطمه در باغ جنت بزم شادى چيده است
چون كه ديده نهمين گل را به دامانى دگر
از شب ظلمانى و تاريكى ره غم مخور
ز آنكه آيد بعد شب صبح درخشانى دگر
خاتم پيغمبرانت تبريك گويد بر على
چون على را آمده ماه فروزانى دگر
زد قدم در ملك هستى حافظ صلح حسن
تا دهد با صبر خود در صحنه جولانى دگر
نهضت خونين عاشورا و پيكار حسين
يافته از اين پسر گرمى ميدانى دگر
محور چرخ عبوديت چو زين العابدين
داده بر محراب طاعت عشق و ايمانى دگر
گوهرى را داده بر ما مكتب بحر العلوم
تا نگردد جاگزين علم ، نادانى دگر
فارغ التحصيلى از دانشگه فقه و اصول
آمده و بر ما دهد سر خط عرفانى دگر
همچنان موسى ابن جعفر در مقام بندگى
آمده با خط انسانساز انسانى دگر
تا نماند در جهان خالى سرير ارتضا
آمده همچون رضا در دهر سلطانى دگر
چون جواد آمد بدنيا منبع جود و سخا
كز علوش گشته رنگين خوان احسانى دگر
از ولاى هادى دين شاعر ژوليده را
حق نموده شامل لطف فراوانى دگر
سرود در ميلاد حضرت امام هادى عليه السلام
مژده ز ميلاد ولى عشر
هادى دين زاده خير البشر
مژده ز ميلاد على النقى
هادى دين نوگل باغ تقى
سبط نبى مير همه متقى
شبل على بحر نقاوت نقى
شاه عشر هادى جن و بشر
هادى دين زاده خير البشر
مژده ز ميلاد ولى زمين
شبل على والد پاك حسن
ماه دهم بارقه ذوالمنن
زاده زهرا وصى بوالحسن
شمس هدى پادشه بحر و بر
هادى دين زاده خير البشر
مژده ز ميلاد شه ملك دين
نور خدا سرور اهل يقين
محور دين عروه اهل يقين
حجت حق مظهر جان آفرين
شد بجهان ماه رخش جلوه گر
هادى دين زاده خير لبشر
ولادت حضرت امام هادی علی النقی علیهالسلام گرامي باد.
امام هادی عليهالسّلام فرمودند:
لَو سَلَکَ الناسُ وادیاً شَعباً لَسَلکتُ وادیَ رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحدَه خالصا؛ً
اگر همهی مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه میپرستد خواهم رفت.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۲۴۵
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب