منطق ما منطق عاشورا بود
منطق ما منطق عاشورا بود
آن روز که جان خود فدا می کردیم با خون به حسین، اقتدا می کردیم چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفی (خود) اثبات (خدا) می کردیم امروز هم همین منطق را داریم آنچه نباید به چشم آید و مطرح باشد، «خود» است. آنچه باید حاکم و خطدهنده و ارزش آفرین باشد، «خدا»است.
اگر جنگیدیم، دستور دین بود، اگر دست از جنگ کشیدیم، فرمان دین را اطاعت کردیم.
جنگ و صلح ما، نه به خواهش دل، نه به خواست «خود» بلکه طبق حکم خدا و فتوای فقیه و تکلیف شرعی است. اگر به این پایبند ومتعهد باشیم، در حال عبادت و بندگی هستیم، چه در خانه باشیم وچه در سنگر، چه تیر اندازیم یا سنگر بسازیم، چه درس بخوانیم چه آموزش نظامی بدهیم، چه در دوران صلح و شرایط عادی برای تامین «معاش »، تلاش کنیم، چه هنگام نماز هستی خود را در راه اسلام وانقلاب، «فدا» کنیم.
«خدا پرست »، کسی است که در هرجا و هر حال و شرایط، «امرخدا» را گردن نهد و از خودخواهی و خودپسندی و خودپرستی رها باشد.
کسی در اثبات خدا موفق است که «خود» را نفی کند یعنی: فرمان از «دین » بگیرد، نه از «دل » راه را بر مبنای «عقل »بپیماید، نه هوس!…
این، همان فرهنگ کربلا و منطق عاشوراست. البته خط امام مجتبی علیه السلام هم خط سید الشهدا است، و خط این دو، خط علی(ع)است. هرچند در ظاهر، شکلی متفاوت داشته باشد، ولی باطن امر،یکی است، و آن «اطاعت از امر خدا» و رعایت «مصالح اسلام »است، گاهی با نثار خون، گاهی با قرارداد صلح، گاهی با حمله،گاهی با عقب نشینی … .
مهم آنست که «ملاک »ها را فراموش نکینم! هوشیاری انقلابی وآمادگی رزمی و شرکت در سازندگی کشور و خدمت به انقلاب در همه عرصه ها و صحنه ها و میدانها، چهره های دیگری از همان «منطق عاشورایی » است…
مبادا وظیفه مان را فراموش کنیم… .
حوزه
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب