مردم و نماز
مردم و نماز
با همه اهميّتى كه نماز در نزد خداوند و اوليا دارد، امّا برخورد مردم با آن متفاوت است :
الف : عدّه اى ايمان ندارند ونماز نمى خوانند: ((فلا صدّق و لاصلّى ))
ب : عدّه اى مانع نماز ديگران مى شوند: ((ارايت الذى ينهى عبدا اذا صلّى ))
در شاءن نزول آيه آمده است كه ابوجهل تصميم گرفت هنگامى كه پيامبر براى نماز به سجده مى رود با لگد، گردن حضرت را در هم بشكند. مردم او را ديدند كه رفت ولى منصرف شد. گفتند: چرا چنين نكردى ؟!
گفت : چون خواستم چنين كنم ، خندقى از آتش ديدم كه در پيش روى من شعله ور شد.
ج : عدّه اى نماز را مسخره مى كنند: ((و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا))
د: عدّه اى بى نشاط نماز مى خوانند: ((واذا قاموا الى الصلوة قاموا كُسالى ))
ه : عدّه اى گاهى مى خوانند و گاهى نمى خوانند: ((فويل للمصلّين الّذينهم عن صلوتهم ساهون ))
و: عدّه اى به خاطر رسيدن به دنيا، از نماز كم مى گذارند: ((و اذا راءوا تجارة او لهوا انفضّوا اليها و تركوك قائما)) هرگاه لهو و تجارتى ديدند به سوى آن روانه شده و تو را در حالى كه به خواندن خطبه نماز ايستاده اى وامى گذارند.
اين آيه اشاره به ماجرائى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مشغول خواندن خطبه هاى نماز جمعه بود كه كاروانى تازه وارد، براى فروش اجناس خود شروع به طبل زدن كردند. مردم از پاى سخن پيامبر بلند شده و به سراغ تجارت و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند.
نام كتاب :يكصد و چهارده نكته در باره نماز
تاليف : حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب