26
مهر

مبارزه امام حسين علیه ‏السلام

مبارزه امام حسين علیه ‏السلام


آنگاه امام علیه ‏السلام در حالى كه شمشیرش را برهنه كرده بود در برابر سپاه دشمن ایستاد و این اشعار را قرائت فرمود:
انا ابن على الطُّهر من آل هاشمٍ كفانى بهذا مفخراً حین افخر و جدّى رسول اللّه اكرم من مشى و نحن سراج الله فى الخلق نزهر و فاطم امُّى من سلالة احمد و عمّى یُدعى ذا الجناحین جعفر و فینا كتاب اللّه أُنزل صادقاً و فینا الهدى و الوحى بالخیر یُذكر و نحن امان اللّه للنّاس كلّه منطول بهذا فى الانام و نجهر و نحن ولاْ الحوض نسقى وُ لا تنابكأس رسول اللّه ما لیس یُنْكر و شیعتنا فى النّاس اكرم شیعة و مبغصنا یوم القیامة یخسر.(286) و (287)

سپس آنان را به مبارزه طلبید و هر كس به میدان قدم مى‏ نهاد او را به قتل مى‏ رسانید تا گروه زیادى از دشمن را كشت، پس بر میمنه سپاه حمله كرد و مى‏ گفت:
الموت اولى من ركوب العار و العار اولى من دخول لنارح.(288)
آنگاه بر مسیره حمله‌ور م ى‏شد و مى ‏فرمود:
انا الحسین بن على آلیت ان لا انثنى احمى عیالات ابى امضى على دین النبى.(289) و (290)

نوشته‏ اند: امام علیه‏ السلام هزار و نهصد و پنجاه نفر از سپاه دشمن را به استثناى مجروحان به قتل رسانید تا این كه عمر بن سعد فریاد برآورد: واى بر شما! مى ‏دانید با چه كسى مبارزه مى‏ كنید؟! این فرزند على بن ابى طالب كشنده عرب است!(291) پس، از همه سوى بر او بتازید؛ پس از صدور این فرمان صد و هشتاد نفر با نیزه و چهار هزار نفر با تیر به آن حضرت حمله‌ور شدند.(292)

امام علیه ‏السلام بر اعور سلمى و عمرو بن حجاج زبیدى كه با چهار هزار نفر بر شریعه نگهبان بودند حمله كرد و اسب خود را در شریعه فرات راند، و چون اسب سر در آب برد كه بنوشد امام فرمود: تو تشنه‏ اى و من تشنه، واللّه كه آب ننوشم تا تو آب نخورى، و چون اسب سخن امام را شنید سر برداشت، و آب ننوشید! گویا سخن امام را فهمید.

امام حسین علیه ‏السلام فرمود: بنوش كه من نیز بنوشم! پس امام علیه‏ السلام دستش را دراز كرد و مشتى از آب را برداشت.
شمر به امام گفت: به خدا سوگند كه به آن دسترسى پیدا نخواهى كرد.
پس مردى به امام علیه ‏السلام گفت: فرات را مى‏ بینى كه همانند شكم ماهیان جلوه مى ‏كند؟! به خدا سوگند كه از آن ننوشى تا لب تشنه جان دهى!

امام حسین علیه ‏السلام فرمود: خدایا او را تشنه بمیران.
نوشته ‏اند كه: آن مرد پس از آن ماجرا فریاد مى ‏زد: مرا آب دهید! آب برایش مى ‏آوردند و آنقدر مى‏ نوشید كه از دهانش مى ‏ریخت، باز فریاد مى‏زد: مرا سیراب كنید! تشنگى مرا كشت! و چنین بود تا جان داد.(293)

برخى هم گفته ‏اند كه: در آن هنگام سوارى گفت: اى ابا عبدالله! تو از خوردن آب لذت مى‏ برى در حالى كه حریم تو را غارت مى‏ كنند؟!
پس امام از شریعه بیرون آمد و بر آن قوم حمله كرد تا خود را به خیمه آل الله رسانید و دید كه سراپرده‏اش هنوز از دستبرد دشمن در امان مانده است.(294)

منبع:

286- «من فرزند على پاك از خاندان هاشمم، و فخر مى‏كنم و این فخر مرا كافى است؛ جدم رسول خدا بهترین كسى كه روى زمین حركت كرد، و ما مشعل‌هاى نورانى الهى در میان خلقیم، مادرم فاطمه از سلاله احمد است، و عمویم جعفر است كه صاحب دو بال مى‏باشد؛ در میان ما كتاب خدا به صدق نازل گردیده، و در ما هدایت و وحى به خوبى ذكر مى‏شود؛ ما امان خدائیم براى تمام مردم، كه آشكارا و پنهان آن را بیان مى‏كنیم، ما صاحبان حوضیم دوستان را سیراب مى‏كنیم با ظرف رسول خدا، و این قابل انكار نیست؛ پیروان ما در میان مردم گرامى‏ترین پیروانند، و دشمن ما روز رستاخیز زیانكار است.»
287- الاحتجاجف 2/103.
288- «مردن به از آلوده شدن به عار و ننگ، و عار به از داخل شدن در آتش».
289- «من حسین فرزند على هستم، سوگند یاد كردم كه تسلیم نشوم، عیالات پدرم را حمایت مى‏كنم، و پیرو دین نبى اكرم باشم.»
290- مقتل الحسین مقرم 274.
291- «هذا ابن الانزع البطین، هذا ابن قتال العرب».
292- مناقب ابن شهر آشوب 4/110.
293- مقاتل الطالبیین، 86.
294- مناقب ابن شهر آشوب 4/58. مرحوم شعرانى مى‏گوید: اینگونه غفلت و فریب شایسته مقام امامت نیست هر چند جلودى ناقل این جریان از مشاهیر اخباریین است و امیرالمؤمنین فرمود: «لا استغفل عن مكیدة»و اگر از امامت هم قطع نظر كنیم زیركى و تیزهوشى آنان قابل انكار نیست.(ترجمه نفس المهموم 249).

منبع:قصّه كربلا- به ضمیمه قصّه انتقام،

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم