1
تیر

لقب امیرالمومنین در منابع اهل‌سنت

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در جای جای عمر مبارک و شریفشان، پسرعمو و بردار بزرگوار خویش، علی(علیه السلام) را برای امارت و وصایت و خلافت بر مؤمنان معرفی کرده و در این راه حجّتی را برای مخالفان باقی نگذاشتند. در این بین از میان احادیث فراوان، چند حدیث زیر را که بیانگر امامت علی(علیه السلام) است، از منابع اهل سنت انتخاب کرده ایم.

 

 


1- انس بن مالک (که خادم پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بود) گوید: روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود: مرا در وضو یاری کن، پس دو رکعت نماز گزارد و فرمود:
أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا اَلْبَابِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدُ اَلْمُسْلِمِينَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ وَ خَاتَمُ اَلْوَصِيِّينَ
اولین کسی که از این در بر توارد می شود، «امیر مؤمنان» و سرور مسلمانان و پیشوای پیشانی سفیدان و خاتم اوصیاء پیامبران است.
انس گوید: با خود گفتم خدایا! آن مرد را مردی از انصار قرار بده. تا وقتی علی(علیه السلام) وارد شد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) پرسید: ای انس! او کیست؟ من گفتم: علی(علیه السلام) است. پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) در حالی که شادمان بود برخاست و او را در آغوش گرفت و عرق صورت خود را به صورت او و عرق صورت علی(علیه السلام) را به صورت خویش مالید.
آنگاه علی(علیه السلام) گفت: یا رسول الله! می بینم که نسبت به من کاری انجام می دهی که قبل از این، از شما ندیده بودم. 
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: تو کسی هستی که دِین مرا ادا می کنی و صدای مرا به گوش امتم می رسانی و اختلاف امتم را پس از من تبیین می کنی. 

 

 

 


2- ابن عباس از ام سلمه همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می کند که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود:
 ای ام سلمه! این علی بن ابیطالب است که گوشت او گوشت من و خونش خون من است. منزلت او نسبت به من، مانند منزلت هارون نسبت به موسی(علیه السلام) است، مگر آنکه بعد از من پیامبری نیست.
یا اُم سلمة! هذا عَلیٌّ «اَمیر المؤمنینَ» و سَیّدُ المُسلمینَ،  وَصیّی وَ وِعآءُ (عیبة) عِلمی وَ بابِی اَّلذی اوتی مِنه، اَخی فِی الدُّنیا و الآخِرة وَ مَعی فِی السَّنام الاَعلی، یَقتلُ القاسِطینَ و النّاکِثینَ وَ المارِقینَ.
ای ام سلمه! این علی «امیرالمؤمنین» و سید مسلمین است. او وصی من و ظرف علم من است، و دری است که از آن به سوی من وارد می شوند. او برادر من در دنیا و آخرت است، و با من در بهشت اعلی است و اوست که با قاسطین و ناکثین و مارقین نبرد می کند. 

 


3- رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) به علی (علیه السلام) فرمودند:
 ای علی! تو حجّت خدا و باب الله هستی و تو راهی هستی به سوی خدا و تو نبأ عظیم (خبر بزرگ) هستی و تو صراط مستقیمی. تو مَثَل بزرگی (مثل الاعلی) و تو امام مسلمینی و تو امیر مؤمنانی و بهترین اوصیاء و سرور راستگویانی. ای علی! تو فاروق اعظم و صدّیق اکبر هستی و حزب و گروه تو حزب و گروه من است، و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان تو حزب شیطان است. 

 


4- ابن عباس روایت می کند که در هیچ جای قرآن "یا اَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوا" نازل نشده است، مگر اینکه علی(علیه السلام) سید آنها و شریف ترین آنها و امیر آنهاست. خداوند متعال اصحاب رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) را در شماری از آیات سرزنش نموده، جز علی(علیه السلام) که او را در هیچ آیه ای مورد عتاب قرار نداده است و از او جز به خیر و نیکی یاد ننموده است. 

 


5- خطیب خوارزمی نقل می کند که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) به علی(علیه السلام) فرمودند:
 ای اباالحسن! با خورشید سخن بگو که او (به اذن خدا) با تو سخن خواهد گفت. پس علی(علیه السلام) خطاب به خورشید فرمود: سلام بر تو ای بنده صالحه مطیع خدا و خورشید در جواب گفت:
وَ عَلَیک السَّلامُ یا «امیرَالمؤمنین» وَ إِمَامُ اَلْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ.
بر تو سلام باد ای «امیرمؤمنان» و امام متقیان و پیشوای پیشانی سفیدان.
ای علی! تو وشیعیانت در بهشت هستید. ای علی! اولین کسی که زمین برایش شکافته می شود، محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است و پس از آن تو هستی. اولین کسی که روز قیامت زنده می شود، محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است و پس از آن تو هستی. اولین کسی که در آن روز پوشیده می شود، محمد(ص) است و پس از آن تو هستی … 

 


6- خطیب بغدادی در تاریخ بغداد روایتی را از رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می کند که در سایر کتب اهل سنت هم نقل شده است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید:
در قیامت چهار نفر سواره محشور می شوند و غیر از ما چهار نفر کسی سواره نیست. عباس عموی پیامبر(ص) پرسید که آن چهار نفر چه کسانی هستند؟ رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: اولین نفر من هستم که سوار بر براق محشور می شوم. دوم برادرم صالح(علیه السلام) است که سوار بر ناقه الله محشور می شود. سوم عمویم حمزه (رضی الله عنه) که بر ناقه من – غضباء- وارد صحرای محشر خواهد شد. و چهارم علی بن ابیطالب(علیه السلام) است که بر ناقه ای از ناقه های بهشت محشور می گردد.
سپس آن حضرت به توصیف ناقه بهشتی پرداخته و می فرماید: آنگاه علی(علیه السلام) در حالی که لواء حمد در دست اوست، بر هیچ گروهی از خلایق نمی گذرد، مگر آنکه می گویند: «این ملک مقرّبی است ، یا پیامبر مرسلی است، یا از حاملان عرش است». در این وقت منادی از بطنان عرش ندا در می دهد:
هذا علیُّ بن اَبیطالب «اَمیرُالمؤمنینَ» وَ إِمَامُ اَلْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِينَ اِلی جَنانِ رَبِّ العالُمین …
[این ]شخص آنچه شما می پندارید نیست بلکه او[، علی بن ابیطالب «امیر مؤمنان» و امام متقیان و راهبر پیشانی سفیدان به سوی بهشت رب العالمین است.رستگار شده است آنکه او را تصدیق کند و زیان دیده آنکه تکذیبش نماید. و اگر بنده ای خدا را بین رکن و مقام، هزار سال و هزار سال دیگر عبادت کند، تا آنکه مانند مَشک پوسیده شود، پس خداوند را ملاقات کند در حالی که آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را دشمن دارد، خداوند او را در آتش، در اندازد. 

 


7- روزی علی(علیه السلام) بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) وارد شد، در حالی که آن حضرت در حجره عایشه بود[و ابابکر و عمر در نزد او بودند] پس علی(علیه السلام)[با اشاره پیامبر]بین رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و عایشه نشست] به طوری که زانوانش را در بغل گرفت[. عایشه ]که از نشست علی(علیه السلام) در میان خود و پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بسیار ناراحت شده بود[، گفت: یا غیر از پای من، جای دیگری برای نشستن خود نیافتی؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) که از کلام وی ناراحت شده بود، با دست مبارک به پشت عایشه زد و فرمود:
مَه [یا عایشه] لا تُوذینی فی اَخی، فَاِنَّهُ «اَمیرالمُومنینَ» وَ سَیّدُ المُسلِمینَ وَ قائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ، یَومَ القیامةِ یَقعُدُ عَلَی الصِّراطِ یَدخُلُ اَولیآءَهُ الجَنَّةَ وَ یَدخُلُ اَعداءَهُ النّار.
ساکت باش! مرا دربارۀ برادرم اذیت مکن، زیرا که او «امیرمؤمنان» و سرور مسلمانان و پیشوای پیشانی سفیدان است. او در روز قیامت بر صراط می نشیند و دوستانش را به بهشت داخل می کند و دشمنانش را به جهنّم می فرستد. 


پی نوشت:

[1] مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر – ابن منظور – ج 18، ص 18. / فرائد السمطین – حموینی – ج 1، ص 145 و 146. / حلیة الاولیاء – حافظ ابی نعیم اصفهانی- ج 1، ص 63. / مناقب – خطیب خوارزمی – ص42. / میزان الاعتدال – ذهبی – ج 1، ص 64. / کفایه الطالب- گنجی شافعی – ص 211. / مناقب – ابن مردویه – ص 59 و 60.
[2] . کفایة الطالب، ص 168. / فرائد السمطین، ج 1، ص 149 و 150. / ینابیع الموده – قندوزی حنفی – ص 129. / مناقب خوارزمی، ص 86.

[3] . ینابیع المودة، ص 496.

[4] . شواهد التنزیل – حاکم حسکانی – ج 1، ص 49، از حدیث 70 الی 84. / مناقب خوارزمی، ص 188 و 189. / مختصر تاریخ دمشق ابن عساکر، ج 18، ص 11./ تاریخ الخلفاء – سیوطی – ص 171./ ینابیع الموده، ص 126. / حلیه الاولیاء، ج 1، ص 64./ کنزالعمال – متقی هندی – ج 11، ص 604، ح 32920. / کفایه الطالب، ص 139. / ذخائر العقبی – محب الدین طبری – ص 89. / صواعق المحرقه – ابن حجر – ص 76، چاپ مصر. / مناقب – ابن مردویه – ص 29، حدیث 304 الی 307 ، چاپ دارالحدیث قم. / نورالابصار – شبلنجی – ص 87، چاپ دارالفکر. / ریاض النضره – محب طبری – ج 2، ص 274./ نظم درر السمطین – زرندی حنفی – ص 89. / مجمع الزوائد – نورالدین هیثمی – ج 9، ص 112، چاپ بیروت.

[5] . مناقب خوارزمی، ص 64. / فرائد السمطین، ج 1، ص 185.

[6] . تاریخ بغداد، ج 13، ص 123. / کفایه الطالب، ص 184. / مناقب خوارزمی، ص 259 و 260. / مختصر تاریخ ابن عساکر، ج 17، ص 383.

[7] . مناقب ابن مردویه، ص 62. / ارجح المطالب، ص 16.
منبع

کتاب امیر بر مومنان، در بیان اختصاص لقب «امیرالمومنین» به امام علی بن ابیطالب(ع)، مهدی واحدیان درگاهی، نشر یوسف فاطمه(ع)، ص 22-27.


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...