17
آذر
فقط صبر كردي
سال هاي كوتاه عمر را پشت ميله هاي تنگ نظر زندان، صبوري كردي. دينت را به دنيا نفروختي و عدالت را به ظلمت نسپردي؛
هر چند ديوارهاي دلتنگ زندان، زندگي را بر تو سخت مي گرفت.
از ارمغان عشق، سر بلند بيرون آمدي. تو خود، هم ابراهيم بودي و اسماعيل. تو موسي بودي كه عشق را از وحشت نيل گذراندي و مهر را به سر منزل مقصود رساندي . خواسته تو، پرواز بود و خواستني تر از رسيدن، نمي خواستي و جز سربلندي، خواسته تو نبود.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب