2
مهر

عید قربان،عيد بندگي

عید قربان،عيد بندگي
و چنین خطاب آسمانی بر منی طنین افکند:
ای ابراهیم! رها ساز اسماعیلت را تا صله‏ ی عطا در دامن وفای تو نهم … .
«منی» مسلخ عشق است؛ سرزمین طاعت و بندگی و «قربان»، تجسم سر تسلیم به فرمان دوست نهادن؛ بی‏ هیچ چون و چرا.
مگر نه این‏که هر که گفت عاشق است و معشوق، جان شیرین از او طلب کند، بی‏درنگ دریغ نخواهد کرد؟ خلیل هم سر به فرمان حبیب، از جان شیرین ترش را، همه ‏ی تعلقات و دلخوشی‏ هایش به این پهنه‏ی خاکی را در طبق اخلاص، قربانی پیشگاه محبوب یکتایش می‏کند.
هنوز هم شنیده می‏شود صدای ملایک، که مبهوت، چشم به زمین دوخته‏ اند. یا رب! چه می‏شود ابراهیم را؟ این خنجر تیز، حنجره‏ ی اسماعیل، نور دیدگانش را خواهد درید! اسماعیل، یگانه فرزند دلبندش!
و این بار ابراهیم عاشقی است که زنجیرهای تعلق را از پای روح بلندش، باز کرد و بذر تردید را از خاک دل برچید. صبورانه، از دل، رشته‏ ی مهر پدری را گسست و دشنه‏ ای تیز در دست، مهیای قربانی شد؛ بازگرداندن امانتی که روزگاری نه چندان دور، به وی عطا گردیده بود. «قربان» عید ابراهیم است و ابراهیمی شدن، دل از بند تعلقات بریدن و به دوست ملحق شدن. «قربان»، عید عاشقان است و عید قلب‏هایی که خلوتگه محبوب یکتاست.

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم