راستی و راستگو بودن
راستی، خالق اعتماد است و اعتماد، ستون و پایۀ اصلی زندگی زناشویی است. با فرود آمدن کژی و برون رفتن اعتماد از خانۀ عشاق، کلبه ی عاشقانۀ آنان که باید در آن نغمۀ عشق شنیده شود، از هم فرو می پاشد. عشقی که آرامش و شور و نشاط و شادی را برای آنان و فرزندان و جامعۀ آنان به ارمغان می آورد؛ و چنان فردوسی برای آنان برپا می کند که اگر هزاران سال در کنار یکدیگر از عشق بنوشند، از مستی آن سیر نمی گردند. اگر اعتماد از بین برود، زن و مرد مانند دو کارآگاه مشغول جستجو از یکدیگر می شوند. هر دو به هم به دید مجرم نگاه می کنند و زندگی آنها دچار آشفتگی می شود. چرا که شرط اول پلیس بودن، شک است. همه از دیدگاه پلیس مجرم هستند، مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
شک مانند زلزله ای ویرانگر، بی رحمانه کلبۀ عشاق را به لرزه در آورده و آن را بر روی ساکنانش ویران می کند و فقط دنیایی از غم و اندوه برای عشاق دیروز و فارقان امروز به یادگار می گذارد.
شک، خالق خیانت است. بسیارند همسرانی که به دلیل شک به همسر و این که شاید وی دل در گرو اغیار نهاده است، دست به انتقام زدند و دامن خویش را آلوده ساختند؛ در صورتی که آنان یقین نداشتند و تنها شک داشتند. شک، خزانی است که بر باغ زندگی به ناگهان فرود می آید و یکایک گل های آن را پر پر می سازد. بلبل عاشق را از گل محبوب دور می کند و بی رحمانه کاشانۀ عاشق را ویران می نماید.
بسیاری از جدایی ها و دلشکستگی همسران به دلیل شک است. این وهم و خیال که شاید همسرم به غیر از من به کسی دیگر دل بسته است.
همسران باید یقین داشته باشند که مورد توجه خاص و محبوب یکدیگر هستند، تا عشق، این عطیۀ الهی، بین آنها مستحکم گردد و مهمان فرخندۀ خانۀ آنان شود. اگر یکی از همسران به عدم صداقت و کژگویی دیگری پی ببرد، یقیناً به عشق میانشان شک خواهد کرد و تمامی روابط عاشقانۀ خود را سست و بر پایۀ دروغ خواهد دانست. وی پس از کشف عدم صداقت همسر، به خود حق می دهد که اعتماد را از دل بیرون کند.
پیامبر((صلی الله علیه و آله وسلم))دربارۀ اهمیت صداقت و راست گویی این چنین می فرمایند: چون در دوستت صداقت دیدی، به او امیدوار باش، وگرنه به او امیدی مبند.
دروغ و کژگویی، تندبادی است که کانون گرم خانواده را سرد و مجروح می سازد. عدم صداقت و یکرنگی، ناپسند و جفا کارانه است و برای ادامۀ زندگی خسارت جبران ناپذیری به همراه دارد. دروغ آنچنان پیوند آسمانی عشق را در هم می شکند که دیگر کسی را یارای بازسازی اش نخواهد بود. برای جلوگیری از این عقوبت، باید از ابتدای مرحلۀ آشنایی، صداقت و راستی روش و منش فرد قرار گیرد و تمام حقایقی که در زندگی زن و مرد است و دانستن آن حق همسر است، بدون پنهان کاری، به دیگری عرضه گردد که آشکار شدن حقایق پنهان، اگر چه مهم و زیانبار هم نباشند، باعث اختلال در زندگی و کم شدن محبت می شود. با دروغ و پنهان کردن حقایق، به جای راستی و صداقت، اگر چه ممکن است هر کسی به خواستۀ خود برسد و طرف مقابل خود را شیفتۀ خویش سازد، اما زمانی که حقیقت آشکار گردد، ویرانی درپی خواهد آمد.
زمانی که یکی از همسران متوجه شود که دیگری با او از در کژی و کژ گویی وارد شده و حقایق را برای وی بیان نکرده است، ممکن است نسبت به زندگی مشترک و فرزندان دلسرد گردد و نتواند با درد بی اعتمادی، زندگی کند و اگر هم به ناچار مجبور به ادامۀ زندگی باشد، عاشقانه زندگی نخواهد کرد. ممکن است که او با دل شکسته و قلب رنجور به زندگی مشترک خویش ادامه دهد، اما همانند اسیری خواهد بود که چاره ای جز زندگی در اسارت ندارد! به یقین با خود خواهد اندیشید که چرا شریک زندگی اش، همسر نازنینش با او رو راست نبوده و پاسخ خوبی، زیبایی، یکرنگی، صداقت و راستی او را با دروغ و حقه داده است! اعتماد به سختی به دست می آید ولی به آسانی از دست می رود.دربارۀ اثرات پرخیر و برکت راستی و راست گویی، پیامبر این چنین می فرماید: بر شما باد به راستی؛ که آن دری است از درهای بهشت.
منبع: آیین دلبری / مهدی صدری
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب