4
مهر

دختر رشيد از شهادت پدر مى گويد:

دختر رشيد از شهادت پدر مى گويد:

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

شخصى بنام ابوحسان عجلى گويد: از دختر راشد (رشيد)، هجرى راجع به جريان پدرش پرسيدم گفت : از پدرم شنيدم كه اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود: اى راشد چگونه است صبر تو آنگاه كه حرامزاده بنى اميه تو را بخواند و دستها و پاها و زبان تو را قطع كند؟
عرض كردم : يا اميرالمؤمنين آيا سرانجام آن بهشت است ؟ فرمود: آرى اى راشد، تو در دنيا و آخرت با من هستى .
دختر رشيد گويد: بخدا قسم كه پس از مدتى عبيدالله بن زياد ناپاك ، رشيد را خواست و به او دستور داد تا از اميرالمؤمنين بيزارى جويد و به او گفت : صاحب تو در مورد مرگ تو چه خبرى داده است ؟
رشيد گفت : دوست من صلوات الله عليه به من خبر داده كه تو مرا به بيزارى از او دعوت مى كنى و من قبول نمى كنم و تو دستها و پاها و زبان مرا قطع مى كنى .
ابن زياد گفت : بخدا قسم كه حتما سخن او را دروغ مى گردانم ، سپس ‍ فرمان داد تا دستها و پاهاى او را قطع كنند ولى زبانش را آزاد گذارند.
دختر رشيد گويد: پدرم را با دست و پاى بريده آوردند، به او گفتم : اى پدرم فدايت شوم آيا از اين مصيبت احساس درد مى كنى ؟ گفت : نه بخدا قسم مگر به مقدار فشارى كه هنگام ازدحام به انسان مى رسد وقتى همسايگان نزد او آمدند به آنها گفت : صفحه و دواتى بياوريد تا آنچه مولاى من اميرالمؤمنين عليه السلام به من خبر داده براى شما بگويم و سپس شروع كرد به گفتن اخبار مهم از كلام حضرت امير عليه السلام .
وقتى جريان را به ابن زياد بازگو كردند كسى را فرستاد تا زبان او را نيز قطع كرد و او در همان شب به رحمت ايزدى پيوست .
اميرالمؤمنين او را راشد نام نهاده بود و به او علم اجلها و بلاها را تعليم كرده بود، گاهى با شخصى برخورد مى كرد و مى گفت : اى فلانى تو با فلان مرگ خواهى مرد و همانگونه مى شد كه خبر مى داد

نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم