حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین علیه السلام پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، رویش روی رسول صلی الله علیه و آله و سلم، گفتگویش گفتگوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید “هرگاه مشتاق دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین علیه السلام چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه…».
حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر علیه السلام و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .
حوزه نت
واقعا وبلاگ تون تکه
به وبلاگ ما هم سر بزنید
سلام
اگر نمی توانیم مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها باشیم لااقل مدافع چادر حضرت زهرا سلام الله علیها باشیم
زیر سایه مولا عاقبت بخیر باشید
التماس دعای ویژه بخصوص در شب نیمه شعبان
با سلام و تبریک میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام
آیت الله محمدحسین اصفهانی(کمپانی)در مدح حضرت علی اکبر علیه السلام
ای طلعت زیبای تو عکس جمال لم یزل
وی غرّۀ غرّای تو آئینۀ حسن ازل
ای درّۀ بیضای تو مصباح راه سالکان
وی لعل گوهر زای تو مفتاح اهل عقد و حلّ
ای غیب مکنون را حجاب زان گیسوی پر پیچ و تاب
وی سرّ مخزون را کتاب زان خطّ خالی از خلل
پیش قد دلجوی تو طوبی گیاه جوی تو
ای نخلۀ طور یقین وی دوحۀ علم و عمل
روح روان عالمی جان نبّی خاتمی
طاوس آل هاشمی ناموس حقّ عزّوجلّ
در صولت و دل حیدری زان رو علی اکبری
در صفّ هیجا صفدری در گاه جنگ اعظم بطل
در خلق و خلق و نطق و قیل، ختم نبوّت را مثیل
ای مبدأ بی مثل و بی مانند را نعم المثل
ای تشنۀ بحر وصال، سرچشمۀ فیض و کمال
سرشار عشق لایزال، سر مست شوق لم یزل
ذوق رفیع المشربت افکند در تاب و تبت
تو خشک لب ز آب و لبت عین زلال بی زلل
کردی چه با تیغ دو سر در عرصۀ میدان گذر
بر شد ز دشمن الحذر و ز دوست بانک العجل
دست قضا شد کارگر در کار فرمای قدر
حتّی اذانشقّ القمر لما تجلّی و اکتمل
عنقاء قاف قرب حق افتاد از هفتم طبق
در لجّۀ خون شفق نجمٌ هوی، بدرٌ أفل
یعقوب کنعان محن قمری صفت شد در سخن
کای یوسف گل پیراهن ای طعمۀ گرگ اجل
ای لالۀ باغ امید از داغ تو سروم خمید
شد دیدۀ حق بین سفید و الرأس شیباً اشتعل
ای شاه اقلیم صفا سرباز میدان وفا
بادا علی الدنیا العفا بعد از تو ای میر اجلّ
ای سرو آزاد پدر ای شاخ شمشاد پدر
ناکام و ناشاد پدر ای نو نهال بی بدل
گفتم ببینم شادیت عیش شب دامادیت
روز مبارکبادیت، خاب الرجاء و الامل
زینب شده مفتون تو آغشته اندر خون تو
لیلی ز غم مجنون تو، سر گشتۀ سهل و جبل
یا علی علیه السلام
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب