تحولات طبيعى و شهادت سيد الشهدا عليه السّلام
تحولات طبيعى و شهادت سيد الشهدا عليه السّلام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
اين عباس گويد: آنها را برداشته و جدا محافظت كردم ، تا آنكه يكروز ديدم خون تازه از آن مى چكد، گريان شدم نشستم و گفتم : به خدا حسين كشته شد، به خدا قسم على در هيچ به من دروغ نگفت و خبر نداد به چيزى مگر آنكه واقع شد چون پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم به او خبرهائى مى داد كه از ديگران پنهان مى داشت .
حيران شدم و از منزل بيرون آمدم ، هنگام طلوع فجر بود، به خدا سوگند هواى مدينه چنان تيره و تار شده بود كه مثل دود بود و چشم جايى را نمى ديد، خورشيد طلوع كرد، ديوارهاى مدينه را ديدم كه گويا خون تازه بر آنها بود، با حالت گريان نشستم و گفتم : به خدا قسم حسين كشته شد، صدائى از طرف بيت (خانه خدا يا خانه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ) شنيدم مى گفت :
اى خاندان رسول صبر كنيد، كه فرزند بتول كشته شد، روح الامين به زمين آمد و با صداى بلند گريه كرد و آن وقت روز دهم محرم روز عاشورا بود، بعد از آنكه خبر رسيد معلوم شد كه حضرت در همان روز شهيد شده است ، اين حديث را به اشخاصى كه با حسين عليه السّلام بودند گفتم : آنها نيز گفتند: به خدا قسم كه ما نيز شنيديم آنچه تو شنيدى و نمى دانيم گوينده آن كه بوده است شايد خضر عليه السّلام بوده
نام كتاب : پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام
مؤ لف : سيد محمد نجفى يزدى
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب