ایثار فاطمه علیها السلام
فاطمه علیهاالسلام را میتوان مظهر ایثار و بخشش دانست، هر چه که داشت در راه خدا انفاق میکرد، حتی پیراهن تازهای را که در عروسیاش به تن داشت، به زن بینوایی بخشید که شرحش گذشت.
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: روزی، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که از انجام نماز عصر فارغ شده، در محراب مسجد نشسته بود و مردم دور آن حضرت حلقه زده بودند، عربی بادیهنشین که گرد پیری بر چهرهاش نشسته بود و از شدت ضعف و پیری به سختی گام بر میداشت، از در وارد شد. همین که متوجه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شد، عرض کرد:
ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم! گرسنه و برهنه و فقیرم. غذایی ده تا سیر شوم، لباسی ده تا بر خود بپوشانم و کمکی کن تا بینیاز شوم.
حضرت فرمود: چیزی در نزد خود نمییابم، ولی تو را به خانهی کسی راهنمایی میکنم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست میدارند. به حجره دخترم، فاطمه علیهاالسلام برو، آنچه را که میخواهی به تو خواهد داد. سپس بلال را فرمود تا او را راهنمایی کند. مرد پیر نزد دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد، سلام کرد و تقاضای کمک کرد. این در حالی بود که فاطمه علیهاالسلام، امیرالمؤمنین علیهالسلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سه روز گرسنه بودند. دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پوست گوسفندی را که در خانه داشت و حسنین روی آن میخوابیدند، به پیرمرد داد و فرمود: بگیر این را. شاید خداوند، بهتر از این نصیبت فرماید! مرد پیر گفت: پوست گوسفند را چه کنم؟ اینکه شکم را سیر نمیکند. دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گردنبندی را که فاطمه، دختر «حمزه بن عبدالمطلب»، به وی داده بود، از گردن درآورد و به او داد و فرمود: این گردنبند را بفروش. شاید خداوند بهتر از آن را عوض دهد!
مرد پیر گردنبند را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورد و گفت: یا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم! فاطمه علیهاالسلام این گردنبند را به من داد و گفت: بفروش. شاید خداوند بهتر از این نصیبت کند! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از شنیدن آن سخنان گریست و فرمود: چگونه ممکن است خداوند بهتر از این نصیب تو کند، در حالی که فاطمه علیهاالسلام، دختر محمد، بهترین فرزند آدم علیهالسلام، آن را به تو هدیه کرده است؟ عمار یاسر که در آنجا حضور داشت، برخاست و گفت: یا رسولالله! آیا اجازه میدهی من این گردنبند را بخرم؟
فرمود: ای عمار! آن را خریداری کن که آدمی را از آتش جهنم باز میدارد.
عمار خطاب به مرد پیر گفت: به چند میفروشی؟
پیرمرد گفت: به مقداری از گوشت و نان که سیر شوم و یک بُرد یمانی که بر بدنم بپوشانم تا بتوانم پروردگارم را عبادت کنم و یک دینار طلا که هزینه سفر باشد و بتوانم با آن به نزد خانوادهام برگردم.
عمار گفت: من این گردنبند را به بیست دینار طلا، دویست درهم هجری، یک برد یمانی، شتری که خودم دارم و مقداری از نان و گوشت- که بتوانی سیر شوی- از تو میخرم. اینها باقیمانده سهم عمار از غنایم جنگی خیبر بود که قبلا فروخته بود.[1]
مرد پیر گفت: چه بسیار جوانمردی! به آنچه گفتی، راضی به فروش هستم.
عمار گردنبند را به قیمتی که گفته بود خرید. مرد پیر نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برگشت. حضرت فرمود: ای اعرابی! آیا سیر شدی؟ بدنت را پوشاندی؟
گفت: آری بینیاز شدم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پس جزای فاطمه را بده.
گفت: ای خدایی که همیشه بودهای و هستی و خواهی بود و ای خدایی که فقط تو را عبادت میکنم و جز تو روزی دهندهای نیست! به فاطمه علیهاالسلام نعمتی عطا کن که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده باشد.
عمار گردنبند را آغشته به مشک کرد و در برد یمانی پیچید و آن را به غلامی که به همراه غنایم جنگی خیبر خریده بود داد و به او گفت: این گردنبند را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ببر. تو را نیز به او بخشیدم. وقتی که غلام به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد، آنچه را که عمار گفته بود، به عرض او رساند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: گردنبند را به نزد فاطمه ببر. من هم تو را به او بخشیدم. هنگامی که غلام به خدمت دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد، پیام حضرت را به او رسانید و گردنبند را به وی تسلیم نمود. فاطمه علیهاالسلام غلام را آزاد کرد.غلام به خنده افتاد و گفت: چه با برکت است این گردنبند، گرسنهای را سیر کرد،برهنهای را پوشاند،[2]تهیدستی را بینیاز نمود و بندهای را آزاد ساخت. آنگاه به نزد عمار برگشت. .[3]
سوره «هل أتی» [4] که به خاطر ایثار و انفاق فاطمه علیهاالسلام و همسرش امیرالمؤمنین علیهالسلام نازل شد، خود نمودار عظمت و تقرّب خاص این دو گوهر گرانبها نزد خداوند است.
[1] معصوم سوم، ص 4- 3.
[2] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ج 1، ص 221.
[3] جلاءالعیون، ص 249- 254، فاطمه علیهاالسلام من المهد الی اللحد، ص 24- 25.
[4] نام قرآنی این سوره «الدهر» است
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب