27
مرداد

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی(تحلیل آداب زیارت سیدالشهد علیه السلام)

 اگر زائر بخواهد از توفیق زیارتش از بالاترین اجر برخوردار شود و ازنظر روحی لذت کامل ببرد و از نظرعملی نیز تغییر در رفتار پیدا کند، راهکارش آشنایی با آداب زیارت و مؤدب شدن به اين آداب است. هرچند در روايات قريب به سي و دو ادب براي زيارت آمده است؛ ولی دراين يادداشت تنها پنج ادب که رکن اصلی و مادر همه آداب است مورد شرح و تفسیر قرار می گیرد:

 

 

 

یکم؛ معرفت به صاحب قبه
نخستین ادب از آداب زیارت ((معرفت)) زائر به جایگاه و مرتبه قدسی، ملکوتی و غیبی به ((مزور)) و صاحب قبه ای است که تشرف به زیارتش پیدا کرده است. به این معنا زائر به این باور قلبی و معرفتی رسیده باشد که: 

اولا؛ صاحب قبه ‌و ((مزوری)) که به زیارتش شتافته از نظر قدسی و ملکوتی دراین جهان از نظر تقرب به خداوند متعال مظهر تجلی اسماء الحسنی و آیینه تمام نمای صفات جمال وجلال الهی است؛ آنهم به گونه ای که((مزور)) هرچند خداوندگار نیست؛ ولی خداوند کار است و بسیاری از کارهای نشدنی به اذن الهی به برکت آنان شدنی می شودکه در توصیف شان در زیارت جامعه آمده است:
(( فبلغ الله بکم اشرف محل المکرمین، واعلی منازل المقربین، و ارفع درجات المرسلین… بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزل العیث؟ و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه، و بکم ینفسچ الهم، و یکشف الضر))

ثانیا؛ هر چند صاحب قبه ظاهرا دربین ما نیست و ما او را در برابر مان نمی بینیم و سخن وی را نمی شنویم ولی به حکم آیه مبارکه: ((ولاتحسبن الذین قتلوا فی سیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم يرزقون))
غيب و شهادت؛ ممات و حيات آنان يكسان است همانگونه که درزندگی دنیوی ما را می بینند و سخن ما را می شنوند و برمکنونات قلبی واقف اند وخواسته های مشروع ما را برآورده می کنند درحیات برزخی نیز این گونه اند سلام ما را می شنوند و پاسخ می دهند و خواسته های مشروع رابه هنگام توسل پاسخ می دهند وبرای این که زائر با چنین باوری تشرف به به زیارت پیدا کند به ما آموخته اند به هنگام  تشرف اذن دخول خواسته و این گونه بگو:

((اللهم انی اعتقد حرمه صاحب هذالمشهد الشریف فی غیبته ،کمااعتقدها فی حضرته،واعلم ان رسولک وخلفائك عليهم السلم،احياءعندك ير زقون،يرون مقامي  ويسمعون كلامي ويرددن سلامي))
بنابراين زايري كه با چنین معرفتی به زیارت می رود که باور دارد بین او و صاحب قبه حجاب و حایلی نیست قطعا از چنین انس مجالستی حظ و لذت روحی در بالاترین ممکن می برد.

دوم: طهارت نفس
دومین ادب از آداب زیارت(طهارت نفس) و(پاکی روحی) زائراست. به این معنا غرض وفلسفه زیارت (اتحاد روحی) زائر با صاحب قبه است و اگر دراین زیارت چنین اتفاقی نیفتد رفتن و نرفتن زیارت مساوی خواهد بود، و اگر بخواهد چنین اتحادی به وجود بیاید، لازمه اش ((سنخیت روحی)) بین زائر و مزور خواهد بود و این سنخیت تنها راهکارش ((طهارت نفس)) و((پاکی روحی)) زائر را می طلبد، چرا که:

اولا؛ صاحب قبه به حکم آیه مبارکه: ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا))ونیز زیارت جامعه که در توصیفشان امده است:((عصمکم الله من الزلل وامنکم من الفتن، وطهرکم من الدنس، واذهب عنکم الرجس، و طهرکم تطهیرا: خداوند نگهداشت شما را ازلغزش، و ایمن داشت شما را از فتنه و آزمایشات و پاکتان کرد از چرکی و دور کرد ازشما پلیدی را و بخوبی پاکیزه تان کرد))
ثانیا؛هرچند ازنظرمکانی هیچ تفاوتی بین مکان ها نیست چرا که همه این هامخلوق خدایند ولی اماکن متبرکه به دلیل این که بدن مطهر معصومی چون سید الشهدا را در خود جا داده است متمایز ازهمه مکانها شده و ازطهارت و قداست خاصی برخورداراست ازهمین رو دراذن دخول اماکن متبرکه آمده است:

((اللهم ان هذه بقعه طهرتها، وعقوه شرفتها، ومعالم زکیتها: خدا یا! این نعمتی است که  تو پاکش کردی ود رباری است که شرافتش دادی وجایگا ههایی است که  پاکیزه اش ساختی: بحار ،ج۹۹،ص۱۱۵))
به دلیل همین طهارت است وقتی صحابه جلیل القدری  چون ابو بصیر خواست درحال جنابت بر امام صادق (ع)وارد شود امام (ع)فرمود: (( اما تعلم انه لاینبغی للجنب ان یدخل بیوت الانبیاء: آيا نمي دانی که برای شخص جنب شایسته نیست که درخانه انبیا و اولیا داخل شود؛ راوی می گوید: ابوبصیر برگشت و ما همه وارد به امام شدیم )). 

سوم:غسل زیارت
سومین ادب از آداب زیارت ((غسل زیارت))است. غرض وهدف ازاین غسل طهارت نفس وپاکیزگی روحی زائر است تا بتواند بامؤدب شدن به این ادب روحی سنخیت باصاحب قبه پیدا کند؛چراکه زائر، با غسل زیارت می یابد وقتی نمی تواند بابدن کثیف وچرکین پا به قبه معصوم بگذارد وبه وی اذن دخول نمی دهند پس   یقین پیدا می کند قلب قفل شده از سنگینی معصیت را،قطعا اذن دخول نمی دهند  پس به هنگام غسل کردن می یابد  همانگونه که آب جاری قدرت دارد بدن کثیف را نظیف کند و او را آماده ورود به قبه کند غسل توبه درونی نیز می تواند ازاو آدمی جدیدی بسازد که سنخیت واتحاد روحی با صاحب قبه پیدا کند واذن دخول پیدا کند، ازهمین رو در روایت آمده است زائر به هنگام غسل این گونه دعاکند:
((اللهم اجعله لی نورا وطهورا وحرزا،وشفاءمن كل داء وافه وعاهة،اللهم طهر به قلبي واشرح به صدري وسهل به امري؛ خدا با اين غسل را نور و پاکیزگی و نگهبان و شفای از هر درد و افت وعیب قرار بده! با این غسل قلبم را نیز پاک کن و سینه ام را بگشای و کارم را آسان گردان؛ بحار،ج۷،ص ۱۲۹)).

چهارم : پابرهنه به سمت قبه رفتن
چهارمین ادب از آداب زیارت به حکم آیه مبارکه ((فاخلع نعلیک باالوادی المقدس طوی)) آن است زائر کفش را ازپا در آورده و پابرهنه به سمت تربت و قبه سیدوالشهداء(ع)حرکت نماید.
چراکه پا به مکانی خواهد گذاشت که به برکت صاحب قبه مقدس ونورانی است و نمی توان با کفش وارد شد بلکه ازدور باید پابرهنه گام بردارد تا بتوان اذن دخول گرفت.
ازهمین رو در روایت امده است :

۱-ابوصامت از امام صادق(ع) نقل می کند: 
« مَنْ أَتَی الْحُسَینَ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَهٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نَعْلَیک وَ امْشِ حَافِیاً وَ امْشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَیرِ فَکبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً»؛[همان]
هر کسی پیاده به زیارت قبر حسین(ع) برود، خداوند برای هر قدمی هزار حسنه نوشته و هزار گناه از او پاک می کند و رتبه اش هزار درجه بالا می رود. پس هرگاه به فرات رسیدی، غسل کن و کفش هایت را درآور و پابرهنه راه برو؛ به مانند عبد ذلیل راه برو؛ پس وقتی به درب حَرَم رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و کمی راه برو و دوباره چهار بار تکبیر بگو.

حسین بن ثُویر از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود:
«إِذَا أَتَیتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَاغْتَسِلْ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِیابَک الطَّاهِرَهَ ثُمَّ امْشِ حَافِیاً فَإِنَّک فِی حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ بِالتَّکبِیرِ وَ التَّهْلِیلِ»؛[همان]
 زمانی که به زیارت ابا عبدالله(ع) رفتی، پس غسل کن در نهر فرات و سپس لباس های پاک بپوش؛ آن گاه با پای برهنه راه برو؛ پس تو در حرمی از حرم خدا و حرم پیامبرش هستی و بر تو باد به تکبیر و گفتن لااله الا الله)). 

پنجم: غمگین ومتاثر
پنجمین ادب از آداب زیارت  سید الشهدء(ع) که نشان می دهد که زائر خود را درکنار قبه و بارگاه و مزار سید الشهداء علیه السلام می بیند،((غمگین ومهموم)) بودن است، چراکه زائر دربرابر تربتی قرار دارد که صاحب ان دریک روز شاهد به شهادت رسیدن هفتاد دو تن از عزیزانی بود که خود درشب عاشورا در وصفشان فرمود: (( أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآء امّا بعد، من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جز ابرساند)) وخود نیز باداشتن داغ مرگ چنین عزیزانی درقلب به ((قتل صبر)) به شهادت رسید، زائر چنین قبه ای باید نشان بدهد که تاچه اندازه ومرتبه ای به این صاحب قبه نزدیک است  واین امکان ندارد مگر شرایط روحی وی قبل از رسیدن به تربت سیدالشهدا(ع)با رسیدن به تربت متفاوت باشد ازهمین رو در روایت امده است: 

((عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا زُرْتَ الْحُسَیْنَ ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَكْرُوبٌ أَشْعَثُ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ اسْأَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً:
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه خواستی امام حسین علیه السلام را زیارت كنی او را زیارت كن در حالی كه محزون و مكروب ژولیده موی و غبار آلود و گرسنه و تشنه لب باشی و از اباعبدلله علیه السلام حوائجت را بخواه و برگرد و كربلا را وطن خود مگیر.:تهذیب الاحكام/ج6/ص76)

واگر زائری مؤدب به اين آداب شد و با چنین معرفت و شناخت و روحیه بسیار پاک و قلبی شکسته  وارد حرم سیدالشهداء شد و گفت:((السلام علیک یا اباعبد الله )) نه با گوش دل و قلب بلکه با گوش سر خواهد شنید که حضرت پاسخ دادند ((وعلیک السلام)) همان گونه که وقتی ابراهیم مجاب گفت((السلام علیک  یاجدی یا اباعبدالله))از داخل مزار و تربت شریف صدا بلند شد ((وعلیک السلام یاولدی))
پس هرکس می خواهد ابراهیم مجاب دوم شود نه ازگوش دل، بلکه باگوش سر جواب سلام خودش را ازمضجع و تربت امام علیه السلام بشنود همت کند زیارت با اداب ماثوره ازاهل بیت علیهم السلام انجام دهد.

منبع:ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی/سید محمدتقی قادری


free b2evolution skin
26
مرداد

هشت خاصّیت زمین کربلا

یک دانه تسبیح از تربت کربلا
شیخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده که : حسین بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت :در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.یکى به دیگرى مى گفت : هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده ، گفت : نه ! گفت : مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى نتوانست آن مرض را تشخیص ‍ بدهد تا دیگر نا امید شدم .روزى پیرزنى بنام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مى گویى ؟ گفتم ! به غیر از این آرزویى ندارم . به خانه خود رفته و پیاله اى از آب پر کرده و آورد و گفت : این را بخور تا شفا یابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود .

 

 

روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادى و مرا خوب کردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى کنم و آن مرض برطرف گردید . گفت : یک دانه از تسبیحى که در دست دارم پرسیدم ، که این چه تسبیحى بود، گفت : تسبیح از تربت کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم . من به او پرخاش کردم و گفتم : اى رافضه (اى شیعه ) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودى ، دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض ‍ گرفتار و هیچ طبیبى آن را علاج نمى تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمى دانم که حال من چه خواهد شد. در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمى دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است .
تربت حضرت سید الشّهداء بر اساس روایات موثّق آثار فراوانى دارد
1 - طبق روایات رسیده سجده کردن بر تربت حضرت حسین علیه السلام موجب قبولى نماز است ، که امام صادق علیه السلام مى فرماید:«سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن ) نماز بر مى دارد.»
2 - ذکر با تسبیح تربت سیّدالشّهداءبراى هر ذکر چهل حسنه در نامه اعمال مى نویسند، و حتّى بدون ذکر، تسبیح را در دست چرخاندن هر یک بیست حسنه دارد.
3 - هر گاه کام نوزاد را با تربت سیّد الشّهداء باز کنند مانند اکسیرى که مس ‍ را به طلا مبدل میسازد و وجود نوزاد را از هر پلیدى دور نموده و محبّت اهل بیت رسول خدا(ص ) را در دل او مى کارد.
4 - بر لحد یعنى قبر هر میّتى که تربت کربلا باشد از عذاب قبر رهانیده میشود.
5 - تربت کربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد کما اینکه بسیار تجربه شده است و در کتب مختلف ذکر گردیده است .
6 - خاک مقتل حسین بن على علیه السلام حصن ، یعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر کس آن را با خود حمل نماید، محفوظ خواهد ماند.
7 - آرام بخش تلاطم موّاج دریاهاست یعنى هرگاه دریا به تلاطم آید، و چاره از همه جا قطع گردد و کمى تربت کربلا بر آن بپاشند دریا آرام میگیرد.
8 - تربت مظلوم کربلا تحفه حوریان بهشت است آن گاه که در روز قیامت ماه و خورشیدى نیست تا نور افشانى کند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گیرد، به دستور خداوند خاک کربلا که تربت سیّدالشّهداء علیه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود و نور عظیمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى کند و همه دیدگان را خیره مى سازد کما اینکه خورشید چشم انسان را مى زند و کسى نمى تواند مستقیم به آن نگاه کند.

 

ادامه »


free b2evolution skin
26
مرداد

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی : واجب یا مستحب بودن زیارت تربت سید الشهداء علیه السلام

پس از معرفت و شناخت نسبت به مضجع شریف و کرامت تربت امام حسین علیه السلام و این که علی رغم تلاش دشمنان هرروز برعظمت و جا دانگی آن افزوده شده و می شود، ولی دراین که روایات در باب زیارت ازنظر فقهی چه اقتضایی دارد؟ بایست گفت: در مساله دو نظریه دربین فقها وجود دارد

 

 

 

نظریه اول این است به چهار دلیل، روایات دراین باب دلالت بر واجب بودن زیارت دارد:
دلیل اول؛ تعبیراتی ((واجبه، مفترضه)) دربرخی از این روایات آمده است که -نمی توان حمل برخلاف ظاهر نمود- دلالت بر وجوب فقهی دارند:

۱-مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ از امام باقر روایت می کند که فرمودند:«مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ»؛
شیعیان ما را به زیارت امام حسین (ع) امر کنید، چرا که زیارتش روزی را افزون و عمر را طولانی و بلاها و بدی‌ها را دفع می‌کند و زیارت کردن امام حسین (ع) بر هر مومنی که اقرار به امامت او ازجانب خدا داشته باشد، واجب است. ((تهذیب/ج6/ ص42))

۲- از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: زِیَارَهُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مَنْ یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ بِالْإِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ زیارت حسین بن علی علیهماالسّلام بر هر کسی که به امامت حسین علیه السّلام از طرف خدای عزّ و جلّ اقرار دارد، واجب است.[همان]

۳-زنی به نام ام سعید می گوید: امام صادق (ع) به من فرمود:
((یَا أُمَّ سَعِیدٍ تَزُورِینَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِی زُورِیهِ فَإِنَّ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ وَاجِبَهٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاء؛ می گوید: حضرت صادق علیه السّلام به من فرمود: آیا مزار حسین علیه السّلام را زیارت می کنی؟! عرض کردم: آری! آن حضرت فرمود: امّ سعید! مزار حسین را زیارت کنید زیرا زیارت او بر مردان زنان واجب است.؛همان))

 دلیل دوم: در برخی دیگر از روایات آمده است شیعیانی که از توانایی اقتصادی برخوردارند سالی دوبار و آن دسته از شیعیان که از توانایی اقتصادی برخوردار نیستند یک بار بایست به زیارت سید الشهدا بروند. از همین رو آمده است:
امام صادق(ع)فرمود:(حَقٌّ عَلَى‏ الْغَنِیِ‏ أَنْ‏ یَأْتِیَ‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی السَّنَهِ مَرَّتَیْنِ وَ حَقٌّ عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ‏ یَأْتِیَهُ فِالسَّنَهِ مره: برغنی وتوانگر است که سالی دو بار وبرفقیر است که سالی یک باربه زیارت امام حسین(ع) برود: کامل الزیارات، ص ۲۹۳)

دلیل سوم: دردسته سوم روایات تعبیراتی ((عاق؛جفا)) آمده است که نمی توان جز معنای فقهی وجوب شرعی فهمید: 

۱-عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ فِيمَنْ تَرَكَ زِيَارَةَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ قَالَ «إِنَّهُ قَدْ عَقَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَقَّنَا وَ اِسْتَخَفَّ بِأَمْرٍ هُوَ لَهُ: حلبی می گوید به امام صادق(ع)عرض کردم:کسی که قدرت بر رفتن زیارت امام حسین(ع) دارد ولی ترک می کند چه حکمی دارد؟ امام (ع)فرمودند: چنین شخصی عاق رسول خدا وعاق ما اهل بیت می شود و حق ما اهل بیت راسبک شمرده است:تهذیب الاحکام،ج۶،ص۲۵).

۲-عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ روایت می کند که امام صادق(ع)فرمود: «لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ يَزُرِ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَكَانَ تَارِكاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّ حَقَّ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَرِيضَةٌ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى واجبه علی کل مسلم: اگر کسی همه عمر خود رابه حج بگذارد ولی امام حسین(ع) را زیارت نکند ،حقی ازحقوق رسول الله(ص) را ترک کرده است؛ زیراحق امام حسین(ع) ازجانب خدااست که برهر مسلمانی واجب است.

۳-امام صادق (ع) به سدیر فرمود: 
 تَزُورُ الْحُسَیْنَ ع فِی کُلِّ یَوْمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا قَالَ فَمَا أَجْفَاکُمْ قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ قَالَ قُلْتُ قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثاً غُبْراً یَبْکُونَهُ وَ یَزُورُونَهُ لَا یَفْتُرُونَ وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی کُلِّ جُمْعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَوْ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً قُلْتُ جُعِلْتُفِدَاکَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخُ کَثِیرَةٌ فَقَالَ لِی اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ ثُمَّ الْتَفِتْ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ تَنْحُو نَحْوَ الْقَبْرِ فَتَقُولُ السَّلَامُ علیک یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَةً وَ الزَّوْرَةُ حَجَّةٌ.

 ای سدیر آیا قبر حسین علیه السلام را هر روز زیارت می کنی؟ عرض کردم فدایت شوم نه، فرمودند: چقدر شما جفا می کنید آیا پس در هر ماه او را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر فرمودند: آیا پس در هر سال او را زیارت می کنی: عرض کردم گاهی اوقات چنین می شود، فرمودند: ای‌ سدیر چقدر شما به حسین علیه السلام جفا می کنید مگر نمی دانی که خداوند هزار هزار فرشته ژولیده موی وغبار گرفته دارد که گریه می کنند وامام حسین علیه السلام را زیارت می کنند و هرگز خسته نمی شوند و هیچ باک و رنجی بر تو نیست ای سدیر که در هر جمعه 5 مرتبه و در هر روز یک مرتبه قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کنی، عرض کردم: فدایت شوم میان ما و او فرسخ های بسیاری است. 

حضرت فرمودند: بر روی پشت بام خانه ات برو، پس توجهی به جانب راست بعد چپ بنما پس سرت را بلند کن و بسوی آسمان پس رو کن بسمت قبر امام حسین علیه السلام و بگو “السلام علیک یا اباعبدلله السلام علیک و رحمة الله و برکاته” که برایت بدین خاطر یک زیارت نوشته می شود، این زیارت یک حج و یک عمره است سدیر گفت: چه بسیار که این فرمایش را در هر ماه بیش از بیست مرتبه انجام می دادم. (وسائل‏ الشیعة ج 14 ص 493).

دلیل چهارم: روایاتی است کسانی را که در رفتن به زیارت تربت سیدالشهدا کوتاهی می کنند سلب هویت می کند که خود را شیعه می پندارند:

۱- امام الصادق ( علیه السلام ) می فرماید:
من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة؛ کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود: کامل الزیارات، ص193.

 ۲-امام صادق(ع) در ديدار با يكى از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب)، از وى مى‏ پرسد: اى ابان! كى به زيارت قبر حسين رفته‏ اى؟ ابان - مدتى است طولانى كه به زيارتش نرفته‏. امام - سبحان‏ الله… تو از بزرگان و روساى شيعه‏ هستى ‏و درعين حال، حسين(ع) را رها كرده و به زيارتش نمى ‏روى؟…کامل الزیارات،ص ۳۳۱.

نظریه دوم؛ که نظر قریب به اتفاق فقهاء ومحدثین است می گویند: واژگانی چون (واجبه، فریضه) در لسان معصومین درزمان صدور این دسته از روایات به معنای واجب به اصطلاح فقها نیست؛ بلکه به معنای لازم است و از این روایات بیش از استحباب نمی توان فهمید.

منبع:ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی/ سید محمدتقی قادری»


free b2evolution skin
25
مرداد

ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی(ساخت و تخریب قبة حسینی در گذر تاریخ)

عظمت و نقش زیارت مضجع و تربت سیدالشهداء علیه السلام در ایام اربعین پس از (1381) سال زمانی بیشتر خودش را به ارادتمندان نشان می دهد که گزارش دقیقی در مدت چهارده قرن پس از شهادت امام از ساخت و بازسازی مکرر قبه و مضجع شریف حسینی توسط ارادتمندان به آستان مقدس آن حضرت، تخریب و ویران کردن آن توسط دشمنان فاسد ارائه شود تا به خوبی نشان داده شود که (يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ، آیه 6).

 

 

 

گزارشات تاریخی بیانگر این واقعیت است زیارت تربت سیدالشهدا ازسال (۶۱) تا کنون(۱۴۴۱)همیشه همراه با ترس و خوف ونا امنی روبرو بوده است و در مدت 1381 سال شیعیان باهزینه جانشان زیارت تربت را انجام داده و می دهند چرا که قبه؛ حرم و تربت سیدالشهدا دراین مدت 1381سال دائما بین تخریب و نوسازی قرار داشت ازهمین رو تاکنون ده مرحله راپشت سر گذرادند.

 مرحله اول: ساختن قبه و گنبد توسط مختارثقفی
 گزارش‌های تاریخی نشان می دهد نخستین قبه توسط مختار بن ابی عبید ثقفی ساخته ‌شد. این بنا با آجر و گچ دراواخر سال ۶۵ق به اتمام رسید. به گفته عبدالجواز کلیددار بنای نخستین عبارت بود از یک سایه بان و یک مسجد که دو درب داشت یکی از آنها در شرق بود. بنای مذکور تا پایان دوره بنی امیه همچنان پا بر جا بوده‌است.

از تشویق امام صادق(ع) به زیارت امام حسین(ع) و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده می‌شود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود.‌ در روایت امام صادق (ع) آمده است: «هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت (ع) بایست و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد حضرت عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.» واژه‌هایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو: کامل الزیارات، ص256» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است.

مرحله دوم: تخریب توسط منصور دوانقی
منصور دوانقی که درسال (۱۴۶ ق) با شعار(یالثارات الحسین) به حکومت رسیده بود، پس از تسلط براوضاع و کشتن سادات، بقعۀ امام حسین(ع) را که قدمت ۱۲۱ ساله داشت تخریب و با خاک یکسان نمود. 

مرحله سوم: ساخت قبه وگنبد
 پس از دوازده سال ازویرانی قبه سید الشهداء (ع) درسال (۱۵۸ ق) مهدی عباسی فرزند منصور به حکومت رسید سخت گیری نسبت به سادات وشیعیان کاسته شد وباردیگر قبه وگنبد همراه بارواق برای تربت سید الشهداء(ع)ساخته شد.

مرحله چهارم: تخریب قبه و گنبد
سیزده سال بیشتر از نوسازی قبه امام حسین (ع) نمی گدشت که در سال(۱۷۱ق) هارون به حکومت رسید او راه جدش منصور را در پیش گرفت علاوه برسخت گیری نسبت به سادات و شیعیان قبه و بارگاه سیدالشهداء را تخریب و باخاک یکسان نمود.

مرحله پنجم: باز سازی توسط مامون
با روی کار آمدن مأمون (حکومت:۱۹۸ ۲۱۸) سیاست بنی عباس تغییر کرد. وی در دوره حاکمیتش به جهت ابراز علاقه ظاهری به علویان، بر مرقد امام بنایی را احداث کرد. اما مشخص نیست که چه کسی به تعمیر بارگاه حسینی اقدام نمود، با توجه به اینکه احتمال تعمیر توسط خود مامون منتفی نیست. بنای احداث شده در زمان مامون در دوره وی وهمچنین در دوران خلافت معتصم و واثق عباسی از گزند حوادث مصون ماند.

مرحله ششم :تخریب توسط متوکل
در زمان خلافت متوکل (حکومت: ۲۳۲ ) مرقد امام حسین(ع) از جانب وی مورد تجاوز قرار گرفت. ابوالفرج اصفهانی در علت تخریب توسط متوکل بیان می‌دارد که وی کنیز آوازه خوانی را که همیشه برای مجالس عیش و نوشش دعوت می‌کرد، به قصر خود طلبید، اما ماموران وی اطلاع داند کنیز به زیارت قبر امام حسین(ع) رفته و این امر باعث ناراحتی متوکل شده واقدام به تخریب بقعه امام حسین(ع) کرد. اما شیخ طوسی علت تخریب را اجتماع طرفداران اهل بیت و بیم متوکل از این اجتماع می‌دارند. وی شخصی به نام دیزج یهودی را برای این کار اعزام کرد، در تخریب بقعه مسلمانان همراه وی احتیاط کردند بدین جهت دیزج یهودیان منطقه را استخدام کرده وبقعه را تخریب نمود. 

پس از ویران کردن قبر زمین آن را شخم زده و آب بر آن جاری کردند. بنابر برخی گزارش‌ها، آب در اطراف مرقد به گردش درآمد و قبر را فرا نگرفت.حتی متوکل گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راه‌های منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد. بنا بر بعضی اقوال وی دو مرتبه اقدام به تخریب بقعه کرد، یکبار در سال ۲۳۳ق و یکبار در سال ۲۳۶ق و در این فاصله بقعه تعمیر شده بود، که ویرانی دوم مهمتر بوده است. 

مرحله هفتم: تجدید بنا به دست منتصر
منتصر عباسی فرزند متوکل درسال (۲۴۷ق) به حکومت رسید و بر خلاف پدرش مردم را به زیارت امام حسین(ع) تشویق می‌کرد،[ وی پس از کشتن پدرش اقدام به بازسازی مرقد امام حسین(ع) کرد و مناره‌ای برای راهنمایی زائران از راه دور ساخت. علاوه بر مناره این بنا دارای قبه، بارگاه، مسجد و صحن بوده است.این بنا در ذی الحجه سال ۲۷۳ قمری بر اثر حوادث طبیعی فرو ریخت.

مرحله هشتم: نوسازی و توسعه
در سال ۲۸۳ق محمد بن زید محمد برادر داعی کبیر، از نو بقعه امام حسین(ع) را بنا نهاد. وی قبۀ بزرگی ساخته و دو درب ورودی گذاشت. همچنین در مجاورت قبه بنای دیگری با سقف چوبی بنا کرد تا مردم در آن به نماز وعبادت بپردازند، وی سقفی نیز بر مرقد سایر شهداء زد، دیواری در اطراف کربلا کشید و خانه‌های زیادی در آنجا ساخت. این بنا در زمان خلافت طائع بالله بیست و چهارمین خلیفه عباسی توسط ضبّه بن محمد اسدی غارت شد. به گفته برخی این غارت در سال ۲۶۹ق بوده‌است.

پس از اطلاع عضدالدوله از غارت مرقد امام حسین(ع) توسط ضبه بن محمد اسدی، به عراق لشکر کشید و وی را متواری کرده و حرم امام حسین(ع) را تعمیر نمود. عضد الدوله در چهار طرف بقعه رواق ساخت، سپس رواقها را تزیین نمود، ضریحی با چوب ساج ساخته و توسط پارچه‌های دیباج پوشاند و مساحت حائر را ۲۴۰۰ قدم توسعه داد، سپس اطراف شهر را دیواری بلند و محکم محصور کرده و برای زراعت نهر آبی به کربلا کشاند.

مرحله نهم :غارت حرم در سال ۵۲۶ق
المسترشد بالله خلیفه سی ام عباسی در سال ۵۲۶ق به حرم امام حسین(ع) یورش برده و تمام تزئینات، جواهرات حرم را به غارت برد تا بین سربازان خود تقسیم کند، وی می‌گفت قبر نیازی به این جواهرات ندارد، وی و پسرش راشد پس از خروج از کربلا کشته شدند.

مرحله دهم حمله وهابی‎ها
از سال ۸۵۸ تا سال ۱۲۱۶ق آسیبی به حرم نرسید تا اینکه در این سال در ۱۸ ذی الحجه وهابیها به سرکردگی سعود بن عبدالعزیز پس از تسلط بر حجاز به کربلا یورش برده خرابی‌های زیادی به بار آورده و افراد زیادی را قتل عام کردند. وهابیون به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرده و ذخائر موجود در آن جا را به غارت بردند. کلید‌دار می‌نویسد:

«آنان درب‌های حرم و نرده‌های فلزی و آینه کاری حرم را کندند و اشیای قدیمی و هدایای پادشاهان و شاهزادگان ایرانی را به تاراج بردند. همچنین تزئینات دیوارها و طلاهای سقف، شمعدان ها، فرش‌های گرانبها، لوسترهای گران قیمت، درب‌های کنده کاری شده و غیره را تاراج کردند. افزون بر این کار نزدیک به پنجاه نفر را کنار ضریح و پانصد نفر را در صحن شریف به قتل رساندند. شهر کربلا را نیز ویران کردند و بی‌رحمانه به کشتار پیرمردان و کودکان و زنان و مردان و غارت خانه‌ها پرداختند و کسی از حمله وحشیانه آنان در امان نماند.»
این حادثه به قدری تاسف بار بود که وقتی میرزا ابوطالب اصفهانی، چندین ماه پس از این فاجعه به کربلا وارد شد، تلخ کامی‌ها و آشفتگی‌های ناشی از آن را چنین گزارش کرد:
«در صحن مقدس، خون مذبوحان روان، گنبد و حجره‌های صحن از لاش مقتولین پُر بود.، شدت آن حادثه به جایی رسید که من بعدِ یازده ماه از آن وارد کربلا شدم، هنوز آن قدر تازگی داشت که به جز نقل آن، حدیثی دیگر در شهر نبود و راویان در اثنای حکایت می‌گریستند و از شنیدن آن، موها بر اندام راست می‌شد.»

مرحله یازدهم :حمله مناخور روسی
«شخصی به نام سلیمان با تابعیت روسی، مدت‌ها مناخور (امیرآخور) والی بغداد بود. حاکم بغداد، مناخور را مأمور حمله به کربلا کرد. مردم کربلا تا سال ۱۲۴۷ پیوسته از ستم مناخور در فشار بودند، قوای او به سوی کربلا روان شد و مدت هجده روز آن را در محاصره گرفت. در این مدت، سه بار به شهر هجوم بردند، ولی موفق نشدند. در مجموع کربلا در نیمه قرن سیزدهم هجری از سوی سپاه مناخور بارها تهدید شد تا این که سرانجام داوود پاشا برای اهالی کربلا امان صادر کرد. در این رویدادها کسانی که به خانه رؤسای فرقه شیخیه، از جمله شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی پناه می‌آوردند، از یورش و تهاجم مصون بودند.» 

مرحله دوازدهم : 
حمله بعثی ها در شعبان ۱۴۱۱ق قیام مردمی در عراق شکل گرفت و بیشتر استان‌ها به دست مردم افتاد. رژیم بعث برای نابودی این شورش‌ها با استفاده از نیروی هوایی و سلاح‌های سنگین شهرها را نابود کردند. از جمله این شهرها کربلا بود که نیروهای بعثی به فرماندهی حسین کامل داماد صدام به آنجا یورش بردند. نیروهای صدام مقاومت مردم را درهم شکستند و مردم را دسته دسته اسیر و اعدام می‌کردند. بعثی‌ها به حرم امام حسین وحضرت عباس علیهما السلام آسیب‌های جدی رساندند. آن‌‌ها داخل حرم حسینی و حضرت ابوالفضل(ع) شده، از روی اجساد شهدا گذشته و به تاراج جواهرات و اشیای گران ‌بهای آن دو حرم پرداختند.همچنین به مدت شش ماه درِب حرم بسته شده و اجازه زیارت داده نمی‌شد.

مرحله سیزدهم : تشکیل ستاد باز سازی عتبات
ازسال (1382) وپس از سقوط نظام دیکتاریوری حزب بعث عراق واعدام صدام وتشکیل ستاد بازی توسط ایران درعراق باهمکاری این دوکشور وهزینه مردمی شیعیان دوکشور ایران وعراق مرقد مطهر و پاک سید الشهداء علیه السلام و توسعه و ساختن صحن عقیله بنی هاشم درست هزار هکتار هزاران برابر چهارده قرن وزیباتر و هنرنمایی فوق العاده چشم نوازتر گنبد، گلدسته، صحن حرم سیدالشهد اء علیه السلام ساخته و باز سازی شده است، و هر ساله دراین مدت 17 سال درایام اربعین سرور و سالار شهیدان قریب به 25 میلیون زائر ازسراسر جهان به ویژه ایران اسلامی با پای پیاده از نجف به کربلا می روند وبه کوری چشم اموی مسلکان و وهابی مذهبان نام و یاد و خاطره اهل بیت و سید الشهداء علیه السلام که اولین زائرتربت مقدسش بودند را گرامی می دارند.
منبع:((ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی)) /سید محمدتقی قادری

 


free b2evolution skin
25
مرداد

روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان( تجلیل از مقام‌ معلم‌ با هدیه ویژه)

تربیت جامعه، با احترام به علم و عالم و معلم و نهادینه کردن این اخلاق در جامعه محقق می‌شود. یکی از فرزندان امام‌ حسين(علیه السلام) در مدينه‌ نزد معلمی به‌ نام‌ عبدالرحمان‌ سَلمی که از شاگردان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بود، آموزش‌ می‌ديد.

 

 

 

روزی‌ معلم‌ به او سوره حمد را آموخت‌. هنگامی‌ که آن کودک حمد‌ را برای‌ پدر قرائت‌ کرد، حضرت، معلم‌ فرزندش‌ را فرا خواند و هزار دينار و هزار پارچه قیمتی‌ به‌ او پاداش‌ داد و دهانش را پر از دُرّ کرد. وقتی‌ علت این کار از حضرت سؤال شد، فرمود: «وأينَ يَقَعُ هَذا مِن عَطائِهِ، [يَعنِي تَعلِيمَهُ]؛ آنچه من به او دادم، چه نسبتی با آنچه او به فرزندم داد؛ دارد [یعنی او با تعلیم سوره حمد چیزی به من داد که ارزشش بسیار فراتر از هدیه‌های من است]».

چنین رفتاری مریدان حضرت را متوجه اهمیت تعلیم و تربیت و ارزش علم می‌کند. بی‌شک چنین روشی به آن کودک و بینندگان و شنوندگان می‌آموزد که معلم مقامی بسیار والا دارد و برای تکریم او هر چه هزینه شود، جبران کارش نمی‌شود. با این اندیشه است که به یارانش سفارش می‌کند که بخشی از زندگی‌شان را به «مُجالَسةِ العُلماء؛همنشینی با دانشمندان و معلمان» اختصاص دهند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی بلاغ/فرج‌الله میرعرب روش‌های امام حسین(ع)در تربیت اخلاقی پیروان.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم