دعوتنامه شهادت
دعوتنامه شهادت
امام حسین(عليه السلام) در یکی از سخنرانی های عمومی خود برای حجاج، بعد از تبیین فلسفه قیام خویش و تحلیل اوضاع سیاسی روز، از شهادت خود به دست ستمگران حکومت اموی خبر داده و از مسلمانان آزاده
و متعهد خواست که در این حماسه جاویدان، حضرتش را همراهی کرده و آماده شهادت در راه خدا باشند. امام در فرازی از سخنان روشنگرانه خویش فرمود: ای مردم! مرگ بر انسانها چونان گردنبندی که لازمه گردن دختران جوان است حتمی است، و من به دیدار نیاکانم آنچنان اشتیاق دارم که یعقوب(ع) به دیدار یوسف(ع) داشت و برای من قتلگاهی معیّن گردیده است که در آنجا به شهادت خواهم رسید.
گویا با چشم خود می بینم که درندگان بیابانها(لشکریان یزید) در سرزمینی در میان «نواویس و «کربلا» اعضای مرا قطعه قطعه و شکم گرسنه خود را سیر می کنند، از پیش آمدی که با قلم تقدیر نوشته شده، گریزی نیست.»
آنگاه حضرت ادامه داد:
«رضی اللّه رضانا اهل البیت، نصبر علی بلائه و یوفیّنا اجور الصّابرین لن تشذّ عن رسول اللّه لحمته و هی مجموعةٌ له فی حضیرة القدس، تقرّبهم عینه و ینجزبهم وعده، من کان باذلاً فینا مهجته و موطّناً علی لقاء اللّه نفسه فلیرحل معنا فانّی راحلٌ مصبحاً ان شاء اللّه تعالی؛(13) رضایت خداوند رضایت ما اهل بیت است بر بلاهای او صبر می کنیم و پاداش صابران را خواهیم داشت پاره های تن پیامبر(ص) از او جدا نخواهند شد و آنان در بهشت در کنار پیامبر(ص) گرد خواهند آمد. چشمان پیامبر(ص) با دیدن آنان روشن خواهد شد و توسط اهل بیتش وعده او (گسترش آیین توحیدی اسلام) تحقق خواهد یافت.
هر کسی آمادگی جان نثاری در راه ما و تقدیم جان خویش را در راه خدا دارد، پس به همراه ما سفر کند که انشاء اللّه من فردا صبح حرکت خواهم کرد.»
امام حسین(ع) عشق به شهادت را در روز عاشورا در مرحله عمل نشان داد و جان خویش را در راه خدا تقدیم نمود.
این نوشته را با سخنی حکیمانه از استاد شهید مطهری به پایان می بریم:
«امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه اش مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر کسانی که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسی و روحی گمارده شدند ـ یعنی رهبران مذهبی ـ بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند جهان اصلاح خواهد شد. راز بقاء امام حسین(ع) این است که نهضتش از طرفی منطقی است، بعد عقلی دارد و از ناحیه منطق حمایت می شود و از طرف دیگر در عمق احساسات و عواطف راه یافته است.»(14)
پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ
13 شرح الاخبار مغربی، ج 3، ص 146 ؛ فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص 274.
14 قیام و انقلاب مهدی (ع)، ص 122.