27
مهر

اخلاق كريمانه

اخلاق كريمانه

سخاوت، عفو و گذشت، احسانگرى و دستگيرى بينوايان نمودهايى از اخلاق كريمانه‏اى است كه در جاى جاى قرآن مى‏توان آنها را جست و امام حسين، شاگرد مكتب قرآن تجسم عينى اين صفات و اوصاف ديگر قرآنى است و ما در اين‏جا به عنوان نمونه به ذكر پاره‏اى از آن‏ها مى‏پردازيم.

. گذشت‏

گذشت عالى‏ترين كرامت انسانى است بويژه آنكه آدمى قدرت بر انتقام نيز داشته باشد آموزه‏هاى قرآنى نه تنها به عفو در مقابل بدى تأكيد دارند بلكه در سطحى بالاتر توصيه مى‏كنند كه جواب را با خوبى پاسخ دهيد «وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏؛(23) گذشت كردن شما به تقوى‏ نزديك‏تر است».

«وَ لَا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن؛(24) و نيكى با بدى يكسان نيست [بدى را] به آنچه بهتر است دفع كن».


«عصام بن المصطلق» گويد: وارد مدينه شدم، حسين بن على(ع) را مشاهده نموده و خوش‏نامى و مقام و منزلتش مرا به شگفت آورد به گونه‏اى كه حسدى كه در سينه نسبت به پدرش داشتم مرا به شدت برانگيخت به او گفتم: تو پسر ابوتراب هستى؟ ايشان فرمود: آرى. شروع كردم به شتم و سب او و پدرش، حسين(ع) نگاهى رئوفانه به من كرد و فرمود: «اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم. بسم اللَّه الرحمن الرحيم * خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِين»

آنگاه فرمود: آرام باش و براى من و خودت از خداوند طلب مغفرت كن اگر از ما يارى مى‏خواستى ما تو را كمك مى‏كرديم و اگر طالب حمايت بودى، تو را پشتيبانى مى‏نموديم و اگر هدايت و ارشاد طلب مى‏كردى تو را رهنمون مى‏شديم… عصّام مى‏گويد آثار ندامت و پشيمانى در چهره‏ام نقش بست. آنگاه امام فرمود: سرزنشى بر تو نيست خداوند تو را مى‏بخشايد كه مهربان‏ترين مهربانان است. آيا تو اهل شامى؟ گفتم: بلى، گفت: خداوند ما و تو را زنده نگه دارد، هر حاجت و نيازى داشتى با ما در ميان بگذار، اميدوارم كه به خواست خدا هرچه مى‏خواهى به بهترين وجهى آن را بيابى. عصّام گويد: زمين با تمام وسعتش بر من تنگ شد. دوست داشتم كه مرا در خود فرو برد. در همان لحظه ناگهان فكر كردم كه در سرتاسر زمين محبوبتر از او و پدرش نزد من هيچ كس وجود ندارد.»(25)

. تواضع و فروتنى‏

تواضع صفت ارزشمند مردان الهى است و آنان كه پيشواى مردمند و الگوى آنان، وجود اين صفت در آنان لازمتر است. تواضع در مقابل بندگان خوب و انسان‏هاى ستم‏كشيده نوعى جوانمردى، صبر و شجاعت، اما در مقابل مستكبران و كافران نشانه‏ى ذلت است. قرآن‏كريم از يك سو به نكوهش تكبر مى‏پردازد:«وَ لَا تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحًا؛(26) در روى زمين با تكبّر راه مرو»؛ «فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِين؛(27) بد جايگاهى است جايگاه متكبران» و از سوى ديگر لزوم تواضع را گوشزد مى‏كند «وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا؛(28) بندگان خداى رحمان كسانى‏اند كه در روى زمين به نرمى [و بدون تكبّر] گام بر مى‏دارند»؛ «وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِين»(29) امام حسين(ع) نيز صاحب اين سيره‏ى ارزشمند قرآنى بود.

«مسعده» گويد: گذر امام‏حسين(ع) به فقيرانى افتاد كه گليم خود را پهن كرده و خود را بر آن افكنده بودند (و غذا مى‏خوردند) و حضرت را دعوت نمودند، حضرت(ع) به زانو، نشست و با آنان هم خوراك شد. سپس اين آيه فوق را تلاوت نمود آن‏گاه فقرا را به منزل خويش دعوت نمود. پس برخاستند و همراه حضرت(ع) به منزل او آمدند. حضرت(ع) به كنيز خود فرمود: «آنچه را ذخيره مى‏كردى بيرون بياور.»(30)

. سخاوت‏

«جود و سخاوت» از فضايل مهم اخلاقى است، هر اندازه «بُخل» نشانه‏ى پستى و حقارت و ضعف ايمان و فقدان شخصيت است «جود و سخاوت» نشانه‏ى ايمان و شخصيت والاى انسانى است. در آيات قرآن هر چند واژه‏ى «جود» و «سخاوت» به كار نرفته اما تعبيراتى ديده مى‏شود كه بر اين دو مفهوم منطبق است، انفاق اموال در راه خدا، ايثار اموال و جان‏ها، انفاق از آنچه خود به آن نيازمنديم يا آن را دوست داريم، و… از جمله تعبيرات قرآن براى توصيف سخاوت است كه اكنون به چند مورد آن اشاره مى‏كنيم:

«يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لَا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة…؛(31)[انصار]… هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرد. دوست دارند و نسبت به آن‏چه به ايشان داده شده در دلهايشان حسد نمى‏يابند، هر چند در خودشان احتياجى، [مبرم ]باشد.»

«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَ لَا شُكُورًا؛(32) و غذاى (خود) را با اين كه به آن، علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى‏دهند (و مى‏گويند) ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‏كنيم و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهيم.»

امام حسين(ع) اسوه‏ى سخاوت بود. روايت شده كه «ابوهشام قناد» از بصره براى حسين(ع) كالا مى‏آورد و آن حضرت از جاى برنخاسته همه را به مردم مى‏بخشيد.(33)

«ابن عساكر» روايت كرده است: گدايى، ميان كوچه‏هاى مدينه قدم برمى داشت و گدايى مى‏كرد تا به در خانه‏ى حسين(ع) رسيد در را كوبيد و اين چنين سرود «نااميد بر مى‏گردد امروز آن كسى كه به تو اميدوار باشد و حلقه‏ى درخانه تو را حركت دهد. تو صاحب جود و معدن بخششى و پدرت كشنده‏ى فاسقان بود».

حسين(ع) مشغول نماز بود. نماز را به زودى به جاى آورد و بيرون آمده و در سيماى اعرابى اثر تنگدستى را مشاهده كرد. برگشت و قنبر را صدا زد. قنبر جواب داد (لبيّك يابن رسول‏اللَّه) فرمود: از پول مخارج ما چه قدر مانده است. عرض كرد دويست درهم كه فرمودى در بين اهل بيت تقسيم كنم. فرمود: آن را بياور، كسى آمده كه از آن‏ها به اين پول سزاوارتر است… اعرابى پول‏ها را گرفت و رفت در حالى كه مى‏گفت: «اللَّهُ اَعْلم حَيْثُ يجعل رسالَتَهُ؛(34) خداوند داناتر است به اينكه رسالت خويش را نزد چه كسى قرار دهد»

. احسان‏گرى‏

«أنس» گويد نزد امام حسين(ع) نشسته بودم در اين هنگام يكى از كنيزان آن حضرت وارد شد و با دسته‏ى ريحانى كه به آن حضرت هديه كرد سلام و تحيّت گفت، حضرت نيز به او فرمود: تو در راه خدا و براى خدا آزادى.

أنس مى‏گويد: من به آن حضرت عرض كردم: اين كنيز با چند شاخه‏ى ريحان كه اهميتى ندارد به شما تحيّت گفت، حال شما او را آزاد مى‏كنيد؟ حضرت فرمود: حق‏تعالى ما را چنين تربيت كرده و فرموده است:

«وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا؛(35) و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتى‏] بهتر از آن درود گوييد يا همان را [در پاسخ‏] بر گردانيد».

پی نوشت‌ :

23. بقره/ 237.

24. فصلت/ 34.

25. سفينةالبحار، مادّه‏ى خ ل ق، ج 2، ص 116.

26. اسراء/ 37.

27. زمر/ 72.

28. فرقان/ 63.

29. شعراء/ 215.

30. بحارالانوار، ج 44، ص 189.

31. حشر/ 9.

32. انسان/ 8 و 9.

33. پرتوى از عظمت حسين(ع)، به نقل از سمعوالمعنى، ص 150 - 151.

34. پرتوى از عظمت حسين(ع)، ص 168 - 169، به نقل از سمعوالمعنى، ص 151.

35. نساء/ 86.

نگاهی بر سيره قرآنى امام حسين(علیه السلام)

منبع:ماه نامه ‏پاسدار اسلام


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...