آثار تهاجم فرهنگى
آثار تهاجم فرهنگى
پيامدهاى شوم يورش فرهنگى ، بسى خطرناك و مصيبت بار است . ياد آورى اين آثار، نه شمارش حقايقى دور از دسترس ، بلكه بازگو نمودن دردهاى جانكاهى است كه روزگارى دراز بر پيكر ما - به عنوان جامعه اسلامى - رسوخ كرده و تا عمق استخوانمان را سوزانيده است .
از دست دادن سيادت اسلامى و افول ستاره شوكت و اقتدار تمدن ديرپاى آن ، حاصل تلاش ويرانگر و همه جانبه اى است كه غرب از دوران رنسانس آغاز كرد. اين انديشه پليد كه بيشتر به صورت تهاجم وسيع به مواضع فكرى و فرهنگى جهان اسلام تحقق يافت ، آثار شوم و محنت بارى را به دنبال داشت كه مهمترين آنها به قرار زير است :
الف - استحاله فرهنگى و محو فرهنگ ملى
يورش فرهنگى در نخستين گامهاى خويش به زدودن فرهنگ بومى مى پردازد. مردم در سايه تبليغات دشمن داشته هاى خود را كالايى بى ارج پنداشته ، سراپا شيفته فرهنگ بيگانه مى شوند و در مسير توفان خانمان برانداز برنامه هاى دشمن ، به خواب مى روند.
كنكاشى فشرده در پاره اى از نشانه هاى خود باختگى فرهنگى مى تواند زنگهاى خطر را به صدا در آورد و خفتگان را به بيدارى و تلاش فرا خواند.
1 - پيروى كوركورانه از الگوهاى فرهنگ مهاجم : خود باختگان ، گنجينه هاى فرهنگى خويش را كالايى بى ارزش و زيان آور مى پندارند! در نگاه آنان پذيرش همه جانبه فرهنگ بيگانه تنها راه پيشرفت و نيكبختى به شمار مى آيد. در چنين فضايى ، پيروى از بيگانگان فراگير مى شود؛ پوشش ، آرايش ، گويش و حتى خواهشهاى مردم تيره بخت ، دگرگون شده و رنگ بيگانه مى پذيرد.
در اين ميان مردمى كه تا ديروز تن پوش بومى داشتند و خود را به شيوه هاى بومى مى آراستند، پوشش يورشگران را بر مى گزينند، خود را چون مهاجمان بيگانه مى آرايند، الفاظ آنان را به كار مى گيرند و بى توجه به درآمدهايشان ، به مصرف هر چه بيشتر كالاهاى ساخت بيگانگان روى مى آورند از بخت بد فاجعه غمبار و محنت آميز در همين جا پايان نمى پذيرد؛ مردم فرودست به اندازه اى در پيروى از دشمنان خود پيش مى روند كه عدد انگشت شمار دانشمندانشان نيز در پژوهشهاى علمى و آفرينشهاى ادبى - هنرى ، ديگران را الگوى خويش قرار مى دهند.
بدين ترتيب واپسين حلقه زنجير اسارت خود باختگان كامل مى شود و در كشورى كه انبوه مردم از بدى تغذيه و بيماريهاى ساده رنج مى برند، دانشگاهيان كنگره اى با عنوان پزشكى به سوى سال 2000 بر پا مى كنند. و هنرمندان با آثار مسموم خويش جامعه را به فرو غلتيدن هر چه بيشتر در دامان بيگانگان تشويق مى كنند.
2 - سست شدن بنيادهاى اخلاقى و باورهاى دينى : مردم جامعه مورد هجوم در زير بمباران فرهنگى مهاجمان ريشه هاى عقب ماندگى خويش را نه در دسيسه هاى دشمنان ، بلكه در باورهاى باصطلاح كهنه و واپسگرايانه خود مى پندارند. و در ذهن عليل و تخدير شده اين گروه ، پنداشتهاى فرهنگى خودى افيون توده ها و سد راه پيشرفت و تعالى آنان تلقى شده و دين و اخلاق ، باورى غير علمى ، پوچ و كهنه به حساب مى آيد. در چنين فضايى ، اصول انسانى و اخلاقى رنگ مى بازد و پايبندى به باورهاى مذهبى نشانى از انحطاط و جمودى فكرى جلوه مى كند. جامعه از برنامه هاى پيامبران ، دور و در گرداب پليد باورهاى مادى فرهنگ سلطه فرو مى غلتد. بدين ترتيب ، مردم زير سلطه نه تنها خطر ساز نيستند بلكه پذيرش برنامه هاى استعمارى را نيز نشانه سربلندى ، دانش و تمدن مى پندارند.
3 - دگرگونى ارزشها: همگام با گسترش بيگانه پرستى و سست شدن بنيادهاى ايمانى و اخلاقى جامعه ، ارزشهاى ويژه فرهنگ غالب نيز در دل جامعه ريشه مى دواند؛ حقايق بلند و مقدسى چون وفادارى ، غيرت ، شجاعت ، دوستى ، عشق ، جوانمردى ، پاكدامنى و… مفهوم خود را از دست مى دهد. و ساده زيستى ، عفاف ، نوع دوستى ، دستگيرى از افتادگان ، ايستادگى در برابر ستمگران و… كردارى ناپسند و مذموم به شمار مى آيد. گريز از دادگرى و ناديده گرفتن ارزشهاى اخلاقى ، امرى مطابق مصلحت ، و رشوه خوارى و باجگيرى عنوان حق و حساب به خود مى گيرد.
بدين ترتيب ، ايستادگى در برابر القائات فرهنگى بيگانگان ، نيز امرى ارتجاعى و واپسگرايانه و مقابله با پيشرفت و تمدن محسوب شد و استقبال از آنان ، نشانه رشد فرهنگى ، روشنفكرى و پاى نهادن در دنياى ترقى و توسعه قلمداد شد. با اين سير قهقرائى در اين استحاله فرهنگى و دگرگونى ارزشها، شرايطى به وجود خواهد آمد كه فرزانگان اصلاح طلب با عناوينى مانند ارتجاعى ، قشرى ، بنيادگرا و آشوب طلب ، محاكمه و اعدام مى شوند و به جاى آنان ، عمال بيگانه و سرسپردگان خود فروخته ، مبادى كليدى و اصلى اداره جامعه را در اختيار مى گيرند.
4 - گسترش فساد و بى بند و بارى : يكى از عوامل مهم و مخربى كه انسان و جوامع بشرى را به سمت هلاكت و نابودى سوق مى دهد، فساد و بى بند و بارى است ، زيرا، از نتايج حتمى فساد و بى بند و بارى گسسته شدن پيمانها، روابط، اصول و ارزشهاى انسانى است كه پايه هاى مستحكم جامعه را تشكيل مى دهند. به همين جهت ، اسلام با فساد، ظلم و تعدى مخالف است و هيچ گونه مسامحه و سهل انگارى را در اين باره جايز نمى داند.
فساد و بى بند و بارى در ابعاد مختلف آن ، موجب مى شود كه افراد به صورت بيمارانى ناتوان و بى اراده در آيند. بيمارانى كه در فكر انجام كارهاى مهم نبوده و قدرت تصميم گيرى در جهت مخالفت با زورگويان و متجاوزان را ندارند مد از همين روست كه استعمارگران و مستكبران ، از فساد و بى بند و بارى به عنوان يك سلاح برنده در جهت اهداف ظالمانه خود بهره بردارى مى كنند. و به شيوه هاى مختلف و با ابزارهاى گوناگون ملتها - بويژه جوانان را - مورد توجه برنامه هاى فساد انگيز خود قرار مى دهند. تا نيرو و توان آنان در راه سازندگى خود و كشورشان به كار نيفتد و هيچگاه فكر مخالفت با بيگانگان در ذهن بيمارشان خطور نكند.
در اين صورت است كه زورگويان و سلطه جويان مى توانند به اهداف خود - كه همانا تسلط بر اقتصاد، سياست ، فرهنگ و به طور كلى سرنوشت ملت است - نايل آيند.
با نگاهى كوتاه به نظر محققان و دانشمندان علوم اجتماعى و مانند آن و همچنين آمار و ارقام فساد در دنيا، اين نكته روشن مى شود كه دست استعمارگران و مستكبران در اعمال همه هدفهاى ياد شده ديده مى شود.
با نگاهى به ديده انصاف ، در مى يابيم كه منشاء، فساد و انحراف در ابعادى اقتصادى ، سياسى و فرهنگى و مانند آن - كه بشريت را در ظلمت و تباهى فرو برده است ، در بى دينى و بى تقوايى و عدم پايبندى به ارزشهاى والاى انسانى نهفته است . مستكبران جهان ، با تمام توان تلاش مى كنند تا فساد در اشكال مختلف آن گسترش يابد تا راحت تر به اهداف خود برسند.
از اين رو به روشنى قابل درك است كه اولين قدم براى مناديان آزادى از اين منجلاب فلاكت و بدبختى ارج نهادن به ارزشهاى اخلاقى و آراستن خود و جامه به زيور كرامتها و فضيلتهاى انسانى است .
5 - گسترش مواد مخدر: فرهنگ غرب به دليل ماهيت از خدا بريده اش ، فرهنگى منحط و عارى از بنيادهاى ارزشى و آرمانى است . مردمان فرو رفته در منجلاب زندگى ماشينى و جامعه تهى از پيوندهاى عاطفى و معنوى در راه گريز از وضع موجود، در جستجوى پناهگاهى آرامبخش به مواد افيونى و داروهاى روان گردان روى مى آورند. اين روى آورى ، در كشورهاى زير سلطه در دامنه اى وسيعتر صورت مى گيرد. زيرا از يك سو خود باختگان به دليل سرخوردگيهاى اجتماعى و الگو قرار دادن شخصيت هاى هنرى - اجتماعى دنياى غرب - بدين مواد دلبستگى نشان مى دهند. و از سوى ديگر شبكه هاى اهريمنى و دست اندركاران فرهنگى نظام سلطه ، براى جلوگيرى از بيدارى جوانان ، گسترش مواد اعتياد آور را در برنامه هاى خويش مى گنجانند.
بدين ترتيب آمار قربانيان مواد افيونى روز به روز فزونى مى يابد. و سرمايه هاى ملى به انگلهايى بى ارزش بدل مى شوند. البته گسترش مواد روان گردان تنها به بهاى از كار افتادن نيروى جوان جامعه صورت نمى پذيرد؛ بلكه آمار مفاسد، نابهنجاريها و بزهكاريهاى اجتماعى را نيز به نحو شتابنده اى بالا مى برد، زيرا از يك سو انبوه مبتلايان و معتادان براى دست يابى به مواد مورد نياز به ارتكاب انواع جرايم مانند سرقت ، خود فروشى و… تن مى دهند. و از سوى ديگر، فرو پاشى خانواده هاى گرفتار افزايش طلاق ، زنان و فرزندان بى شمارى كه اغلب آلوده و منحرفند، در سطح جامعه پراكنده مى شوند.
6 - فرار مغزها: سودجويان غرب به غارت منابع طبيعى بسنده نمى كنند. بلكه همواره انديشه چپاول نيروهاى انسانى را نيز در سر مى پرورانند. بر اساس آمارهاى موجود، امروزه بيش از چهار ميليون نفر از دانشمندان جهان سوم در كشورهاى پيشرفته زندگى مى كنند راستى اين رقم دانشمند جذب شده از كشورهاى عقب مانده چه نقش عظيمى در رشد كشورهاى پيشرفته و صنعتى دارد و چه خسارت سنگينى براى كشورهاى جهان سوم محسوب مى شود؟
گريز مغزها نه تنها پيشرفت صنعتى كشورهاى عقب نگاه داشته شده را دشوار مى سازد بلكه اين كشورها ناچار مى شوند تا نيروى متخصص مورد نياز خويش را به بهاى بسيار گزاف از ممالك توسعه يافته و صنعتى وارد كنند؛ نيروهايى كه اغلب در پوشش كارشناس و عناوين علمى ديگر به جاسوسى پرداخته و در جهت تهى ساختن مراكز علمى و صنعتى جهان سوم از دانش و تكنولوژى ، و در نهايت ايجاد مانع در راه استقلال واقعى آنان تلاش مى كنند.
سودجويان غرب با استفاده از برنامه هاى مخرب در سطح دانشگاهها، زمينه را براى گريز متخصصان فراهم مى آورند.
تهاجم فرهنگى
نويسنده : معاونت انتشارات مركز فرهنگى سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب