25
خرداد

از ماست که بر ماست

شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت، پس از چندین سال، سیلابی بیامد و گوسفندان و اموالش را برد. به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه آمد؟     پسر گفت: ای پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردی اندک اندک جمع شد و هرچه داشتیم برد. «وما اصابکم من مصیبة… بیشتر »

free b2evolution skin