14
مرداد

گلبرگ1

رازهای ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

در بررسی ابعاد شخصیت حضرت فاطمه، ولیده الاسلام سلام الله علیها موضوع تولد ایشان یکی از جنبه های رازگونه و پیچیده ای می باشد که دارای برنامه ریزی طولانی الهی بوده است.


همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانو هنوز سرشار از ناگفته های زیاد است و نامعلوم بودن مدفن شریف او سال هاست دل عاشقان را داغدار ساخته و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن، از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما بسی کوچک و کم حجم است.
در بررسی شخصیت افراد برتر، تحلیل عوامل مزبور موجب می گردد به جوانب درونی آنها راهی پیدا کنیم. با در نظر گرفتن این نکته، هر چه این افراد در سطح بالاتری قرار گرفته باشند، این عوامل، با اهمّیت تر و پیچیده تر می گردد و وقتی مسئله مربوط به «دعائم الدّین» (بزرگان دین، پایه ها و ستون های اصلی اسلام) می رسد ـ که مبحث عصمت برای آنها طرح می شود ـ موضوع حسّاسیت فوق العادّه تری می یابد و نیاز به سندهای محکم تری دارد.
در مسیر برنامه ریزی شده الهی برای تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها، دو بخش قابل بررسی است:
بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد؛
بخش دوم: اسرار، کیفیت و نکات مربوط به هنگام تولّد.
بر اساس حکمت الهی، تولّد دختری که تکمیل کننده موضوع نبوّت و پایه گذار مسئله امامت است و به القاب امّ ابیها و اُمُومَـه الائمّه (همان) مزین شده، نیازمند مقدّماتی است که در صورت فراهم نشدن مقدّمات، کار به سرانجام نمی رسد و به هدف نائل نمی شود.
امّا در زمینه مقدّمات تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها در زمان حیات پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم اختصاصاً مواردی وجود دارد که بسیار قابل تأمّل است.
حضرت فاطمه سلام الله علیها از نسل فردی است که خداوند درباره او فرموده است:
خَلقت الاشیاء لاَجَلک وَ خَلقَتک لاجلی؛
همه چیزها را برای تو و تو را برای خودم آفریدم.
در این بیان نورانی، عظمت وجودی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم به تصویر کشیده شده است؛ هرچند عقول ما از درک کُنه آن ناتوان و عاجز است.
پیامبری که از حیث جسمی و نژادی نیز، به برترین قبیله و تیره اعراب منتسب و به نبی قُرشی معروف است، وجود نازنین حضرت فاطمه سلام الله علیها را بِضعه؛ (پاره گوشت خود) می داند.
۱٫ اسرار قبل از تولّد تا زمان تولّد
این موضوعات و نکات، مواردی است که در احادیث بیان شده است و هدف ما در این گفتار، بحث سندی احادیث نیست؛ زیرا پرداختن به آن مجالی گسترده تر و فرصت دیگری می طلبد. غالب این موارد که در احادیثی با مضامین مشترک بیان شده، مورد اعتماد و وثوق علمای شیعه قرار گرفته است. محور کار، حدیثی است که علّامه مجلسی آن را با سند مُفَضَّل بن عمر جعفی از قول امام صادق علیه السلام بیان کرده است.
۱-۱٫ بشارت خداوند به وجود حضرت فاطمه سلام الله علیها در معراج
پیش از تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها، خداوند در معراج، بشارت تولّد ایشان را به نبی خاتم صلّی الله علیه و آله و سلم داده و فرموده بود:
یا مُحَمَّد! إِنَّ اللهَ تَعَالَی یبَشِّرُکَ بِفَاطِمَهَ مِنْ خَدِیجَهَ بِنْتِ خُوَیلِدٍ…؛
ای پیامبر! خداوند [ولادت] فاطمه را از خدیجه، دختر خویلد به تو بشارت می دهد.
بشارت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم به وجود مقدّس حضرت فاطمه سلام الله علیها، آن هم در معراج، خود به تنهایی گویای اهمّیت موضوع تولّد ایشان است و می توان به جرئت گفت که این مسئله، یکی از مسائل حیاتی دنیای اسلام و مسلمانان بوده که از طرف خداوند در آن موقعیت به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم نوید داده شد. نکته دیگر در این حدیث، این است که خداوند نام مبارک فاطمه را نیز پیش از ولادت برای او تعیین کرده است. در مورد نام فاطمه وجه تسمیه های مختلفی بیان شده؛ از جمله رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
لِاَنّها فُطِمَتْ هِی وَ شیعتُها و ذُرّیتُها مِنَ النّار؛
زیرا او، شیعیان و ذُرّیه اش را از آتش باز داشته و برکنار شده اند.
۱-۲٫ دوری گزیدن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم از خدیجه سلام الله علیها
خداوند به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم دستور می دهد که باید چهل شبانه روز از حضرت خدیجه سلام الله علیها دوری گزیند.
در بخشی از حدیث آمده است:
النَّبِی صلّی الله علیه و آله و سلم جَالِسٌ بِالْأَبْطَحِ وَ مَعَهُ عَمَّارُ بْنُ یاسِرٍ وَ الْمُنْذِرُ بْنُ الضَّحْضَاحِ وَ أَبُو بکر وَ عُمَرُ وَ عَلِی بْنُ أَبِیطَالِبٍ وَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِذْ هَبَطَ عَلَیهِ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَتِهِ الْعُظْمَی قَدْ نَشَرَ أَجْنِحَتَهُ حَتَّی أَخَذَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ فَنَادَاهُ یا مُحَمَّدُ الْعَلِی الْأَعْلَی یقْرَأُ عَلَیکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یأْمُرُکَ أَنْ تَعْتَزِلَ عَنْ خَدِیجَهَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً؛
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در ریگزار ابطح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبکر، عمر، علی ابن ابی طالب علیه السلام، عبّاس بن عبدالمطلّب و حمزه بن عبدالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل در صورت عظیمش بر او فرود آمد؛ بال هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: «ای پیامبر بزرگوار! خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور می دهد که چهل روز از خدیجه فاصله بگیری.
در این قسمت از حدیث، دو نکته قابل تأمّل است:
اوّل این که جبرئیل علیه السلام با هیبت اصلی خود (با بال های گسترده) بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم فرود آمد. این مسئله نشان می دهد که حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم بوده است؛ همچنان که برای اعلام امر رسالت هم با هیبت کامل بر رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم ظاهر شد؛
نکته دوم، واژه «یأْمُرُکَ؛ خداوند به تو دستور می دهد» است. این نکته، متضمِّن این معناست که دستور لازم الاجرا و دارای وجوب فوری است؛ زیرا خداوند از عشق فراوان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها به یکدیگر آگاه بود و می دانست چنین دستوری بر آن دو حضرت، سنگین و مشقّت بار است. از این رو، در ادامه حدیث آمده است:
فَشَقَّ ذَلِکَ عَلَی النَّبِی وَ کَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛
پس، آن بر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم سنگین و سخت آمد؛ زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود.
ولی چون دستور، دستور الهی و لازم الاجرا بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم بر انجام آن، لحظه ای درنگ نکرد و از همان لحظه، امر الهی را شروع نمود؛ بدون این که واقعیت امر را به حضرت خدیجه سلام الله علیها اطّلاع دهد. از این رو، آن حضرت در روزهای آخر دوره، عمّار یاسر را به خدمت خدیجه سلام الله علیها فرستاد و به او فرمود به خدیجه بگو:
یا خَدِیجَهُ لَا تَظُنِّی أَنَّ انْقِطَاعِی عَنْکِ [هِجْرَهٌ] وَ لَا قِلًی وَ لَکِنْ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی بِذَلِکَ لتنفذ [لِینْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّی یا خَدِیجَهُ إِلَّا خَیراً فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یوْمٍ مِرَاراً؛
گمان نکن که من از تو بریده و تو را رها کرده ام؛ بلکه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در آن، خیر بیاندیش. خداوند هر روز به وجود تو به بزرگان فرشته ها افتخار می کند.
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه سلام الله علیها نیز در همین ایام به دستور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم در منزل مانده بود و نمونه بارز آیه «و قَرَنَ فی بُیوتِکُنَّ» در این ایام و در تمام عمر و برای دوری پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در حزن و نگرانی بود.
۱-۳٫ روزه گرفتن، قیام و عبادت شبانه در طول مدّت چهل شبانه روز
در بخشی از حدیث آمده است:
فَأَقَامَ النَّبِی أَرْبَعِینَ یوْماً یصُومُ النَّهَارَ وَ یقُومُ اللَّیلَ؛
پیامبر در این چهل روز، روزه دار بود و در شب به عبادت می پرداخت
او باید چهل شبانه روز، یادآور اربعین میقات حضرت موسی علیه السلام با تمام مشکلات آن زمان و مسائل روزمرّه نوپای اسلام، در عبادت و بندگی سپری نماید.
در حدیث، بیان شده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در پیغام خود به حضرت خدیجه سلام الله علیها می فرماید:
فَإِنِّی فِی مَنْزِلِ فَاطِمَهَ بِنْتِ أَسَدٍ؛
من در منزل فاطمه بنت اسد، مادر اسدالله الغالب هستم.
۱-۴٫ پایان چهل روز، نزول جبرئیل و میکائیل برای تحفه الهی
پس از سپری شدن «فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ»، جبرئیل علیه السلام، فرود آمد و گفت:
یا مُحَمَّدُ الْعَلِی الْأَعْلَی! یقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ هُوَ یأْمُرُکَ أَنْ تَتَأَهَّبَ لِتَحِیتِهِ وَ تُحْفَتِهِ. قَالَ النَّبِی صلّی الله علیه و آله و سلم یا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تُحْفَهُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ مَا تَحِیتُهُ قَالَ لَا عِلْمَ لِی…؛
ای پیامبر بزرگوار! خداوند به تو درود می فرستد و به تو دستوری می دهد که برای هدیه و تحفه او آماده شوی. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم به او گفت: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل علیه السلام گفت: «من به آن آگاهی ندارم.» در آن وقت، میکائیل علیه السلام فرود آمد و با او ظرفی بود که با پارچه ای از سندس [یا استبرق] پوشیده شده بود. آن را جلوی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم گذارد.
در قسمتی از حدیث آمده که جبرئیل علیه السلام در جواب سؤال پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در مورد تحفه الهی، این جمله را بیان کرد: «لا علمَ لی» این چه تحفه ای بود که جبرئیل علیه السلام، مأمور خبرهای غیبی خداوند، نسبت به ماهیت آن اظهار بی اطّلاعی می کند؟ همان گونه که در زیارتش به آن اشاره شده است:
فاطمهُ بنتُ رسول الله وَ بِضعَه لَحمِهِ و صَمیم قَلبِهِ و فَلذَه کبدِهِ وَ التَّحیه مِنکَ لَهُ وَ التُحفه؛
فاطمه دختر رسول خدا، پاره تن و قوام قلب او، پاره جگرش و آنکه هدیه و تحفه پروردگار برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم بود.
وَ لَها لیسَ نَواله الّا نَوالَ اللهِ عَمَّ نَوالَهُ؛
برای آن حضرت (زهرا سلام الله علیها) عطا و بخششی است که بالاتر از آن نیست، مگر عطا و بخشش خداوندی که بخشش او همگانی است.
نزول میکائیل علیه السلام، فرشته رزق و روزی، از نکات قابل تأمّل در این موضوع است. فرود دو فرشته برای انجام یک امر الهی، یکی حامل پیام و یکی حامل هدیه الهی، همه عظمت یک موضوع را می رساند. قرار است چه اتّفاقی بیافتد؟
۱-۵٫ افطار با غذای مخصوص دربار الهی، معجونی از بهشت
جبرئیل علیه السلام به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم گفت:
پروردگار به تو دستور می دهد که از این غذا افطار کنی.
کَشَفَ الطَّبَقَ فَإِذَا عِذْقٌ مِنْ رُطَبٍ وَ عُنْقُودٌ مِنْ عِنَبٍ فَأَکَلَ النَّبِی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم مِنْهُ شِبَعاً وَ شَرِبَ مِنَ الْمَاءِ رِیاً وَ مَدَّ یدَهُ لِلْغَسْلِ فَأَفَاضَ الْمَاءَ عَلَیهِ جَبْرَئِیلُ وَ غَسَلَ یدَهُ مِیکَائِیلُ وَ تَمَنْدَلَهُ إِسْرَافِیلُ ارْتَفَعَ فَاضِلُ الطَّعَامِ مَعَ الْإِنَاءِ إِلَی السَّمَاءِ؛
ظرف را آشکار ساخت. در آن، خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل علیه السلام بر دست هایش آب ریخت. میکائیل آن را شست وشو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.
نکته اوّل: یکی دیگر از فرشتگان الهی، یعنی اسرافیل علیه السلام، به عنوان یک خدمت کار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است.
نکته دوم: در بخشی از حدیث آمده که حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
روش پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم این بود که هنگام افطار به من دستور می داد در را باز کنم تا اگر کسی می خواست غذا بخورد، وارد شود؛ ولی در آن شب به من فرمودند: کنار در بنشین و کسی را راه نده؛ زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است.
پس می توان گفت این غذا با غذاهای دنیایی بسیار فرق داشت؛ بلکه در میان مائده های الهی نیز غذای مخصوص دربار الهی بود.
نکته سوم: در مورد نوع غذایی که باعث انعقاد نطفه وجود حضرت زهرا سلام الله علیها در جسم پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم گردید، چندین نظر بیان شده است:
۱٫ خرما و انگور (همان)؛
۲٫ سیب بهشتی از درخت طوبا؛
۳٫ آمیخته شدن عرق جبرئیل؛
۴٫ خرما به تنهایی.
از میان موارد فوق، سیب بهشتی از بقیه اهمّیت و شهرت بیشتری دارد. از همین روست که در زیارت نامه آن حضرت، ایشان را «تفاحه الفردوسِ و الخُلدِ؛ سیب بهشتِ فردوس و خلد» خطاب قرار می دهیم.
امّا می توان این نکته را نیز عنوان نمود که هر سه مورد، یعنی سیب، انگور و خرما از بهشت برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم آمده بود و با توجّه به دو نکته، می توان بین هر سه میوه جمع نمود:
الف) از مهم ترین درختان بهشتی، درخت طوبا است. در فرمایش امام رضا علیه السلام خطاب به اباصلت آمده است:
إنَّ شجرهَ الجَنَّهِ تَحمِلُ أنواعاً… وَ لَیست کَشَجرهِ الدُّنیا؛
همانا درخت بهشتی انواع میوه ها را دارد و مانند درخت دنیایی نیست. بنابراین درخت طوبا می تواند هر نوع میوه ای را در بر داشته باشد.
ضمن این که در برخی از روایات، نام اختصاصی از میوه برده نشده و فقط اشاره شده که جبرئیل علیه السلام از میوه های طوبا به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم دادند؛ مانند این حدیث:
هنگامی که عایشه به بوسیدن مکرّر حضرت فاطمه سلام الله علیها توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم به او فرمودند:
یا عَائِشَهُ! إِنِّی لَمَّا أُسْرِی بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّهَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَهِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَهَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ؛
ای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم، به بهشت وارد شدم. جبرئیل علیه السلام مرا به نزدیک درخت طوبا برد و از میوه های آن به من داد. پس آن را خوردم. خداوند آن را به آبی در پشت من تبدیل کرد و هنگامی که به زمین فرود آمدم در اثر مواقعه با خدیجه سلام الله علیها، به فاطمه سلام الله علیها باردار گشت.
ب) خوردن این میوه ها در مراحل مختلف صورت گرفته است. در معراج، بحث میوه سیب و درخت طوبا برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم مطرح شده و بعد از آن، در زمین رطب و انگور و در جمع باعث ایجاد نطفه آن بانوی اسلام گردیده است و به نظر می آید آمیختگی عرق جبرئیل علیه السلام در موقع حمل آن غذا صورت گرفته باشد؛ نه به عنوان یکی از اجزای اصلی.
۱-۶٫ تعجیل پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در مواقعه با حضرت خدیجه سلام الله علیها به امر الهی
پس از آنکه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم از آن غذای بهشتی و الهی خورد، برخاست تا برای نماز آماده شود. جبرئیل علیه السلام او را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود:
الصَّلَاهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَیکَ فِی وَقْتِکَ حَتَّی تَأْتِی إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَهَ فَتُوَاقِعَهَا فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ آلَی عَلَی نَفْسِهِ أَنْ یخْلُقَ مِنْ صُلْبِکَ فِی هَذِهِ اللَّیلَهِ ذُرِّیهً طَیبَهً فَوَثَبَ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم إِلَی مَنْزِلِ خَدِیجَهَ؛
اکنون وقت نماز نیست؛ بلکه باید به خانه خدیجه سلام الله علیها روی و با وی همبستر گردی. خداوند اراده فرمود که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم به دنبال این فرمان، فوری به طرف خانه خدیجه سلام الله علیها روان گردید.
از عبارت «وَثَبَ الی؛ پرید، برجست.» می توان فهمید که اوّلاً امر الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم به خاطر علاقه وافری که به همسر خویش داشت، به محض رخصت الهی برای دیدار حضرت خدیجه سلام الله علیها، به منزل ایشان رفت و این عشق دو طرفه بود؛ زیرا در حدیث آمده است که حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگامی که صدای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز کرد.
قَالَتْ خَدِیجَهُ فَقُمْتُ فَرِحَهً مُسْتَبْشِرَهً بِالنَّبِی صلّی الله علیه و آله و سلم وَ فَتَحْتُ الْبَابَ
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم هر شب طبق عادت، در بدو ورود به خانه، وضو می ساخت و دو رکعت نماز مختصر می خواند، سپس در بستر قرار می گرفت؛ ولی در آن شب ظرف آبی طلب نکرد و برای نماز خواندن آماده نشد و این همان مطلب قبلی، یعنی سرعت و تعجیل در تنفیذ امر الهی را اثبات می کند. آری، امر الهی.
۱-۷٫ احساس بارداری در همان لحظات اوّل برای حضرت خدیجه سلام الله علیها
در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه سلام الله علیها به امر الهی از صلب نبوّت به رحم مطهّر منتقل شد و این نکته مهمّی بود که در جمله حضرت خدیجه سلام الله علیها، هویداست؛ این که برخلاف تمام انعقاد نطفه ها، حضرت خدیجه سلام الله علیها از همان لحظه متوجّه باردار شدن خود گردید.
فَلَا وَ الَّذِی سَمَکَ السَّمَاءَ وَ أَنْبَعَ الْمَاءَ مَا تَبَاعَدَ عَنِّی النَّبِی صلّی الله علیه و آله و سلم حَتَّی حَسِسْتُ بِثِقْلِ فَاطِمَهَ فِی بَطْنِی؛
سوگند به آنکه آسمان را برافراشت و آب را از چشمه ها جاری ساخت، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم در آن شب از من دور نگردید، مگر این که سنگینی حمل فاطمه سلام الله علیها را در وجود خود احساس کردم.
یکی از بیشترین بحث هایی که در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها مطرح شده است، تناسب ایشان با درخت طوبا است که به جرأت می توان گفت میوه های درخت طوبا، اصل و اساس وجود مقدّس حضرت فاطمه سلام الله علیها را تشکیل داده اند؛ یعنی عصاره ای از بهشت.
۱-۸٫ نقش درخت طوبا در تولّد حضرت زهرا سلام الله علیها
به دلیل اهمّیت موضوع و نقش طوبا در تولّد و ازدواج آن حضرت، به توضیح مختصری در مورد طوبا و چند نمونه از احادیث آن اشاره می گردد.
در زبان هندی و حبشی، طوبا یکی از نام های بهشت است و اصل مادّه آن به معنای دوری از آلودگی ظاهری و باطنی است و متضادّ آن خَبُثَ می باشد. مرحوم طبرسی در تفسیر خود، ده مورد معنی را در زیر آن می آورد. در مجموع می توان گفت هر کدام از آن موارد به جنبه ای از آن اشاره دارد.
واژه طوبا به همراه مشتقّاتش پنجاه بار در قرآن کریم به کار رفته است. خود این واژه، به طور اختصاصی در آیه ۲۹ «سوره رعد» آمده است:
طوبی لَهُم و حُسنُ مَآب
۱-۹٫ طوبا و حضرت فاطمه سلام الله علیها
در مورد تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها و کیفیت پیش از آن و همچنین زندگی و ازدواج آن حضرت در ارتباط با شجره طوبا احادیثی آمده که به اختصار به چند مورد از آنها اشاره می کنیم تا پرده ای دیگر از حقیقت طوبا و نقش طوبا در تولّد آن بانو، برای ما برداشته شود.
پیش تر بیان گردید که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم ماجرای ورود به بهشت و خوردن میوه درخت طوبا و تبدیل آن به نطفه صدّیقه کبرا سلام الله علیها را برای عایشه و (زنان دیگر خویش) بیان کرد. در آخر حدیث آمده:
فَکُلَّما اِشتَقتُ اِلی الجَنَّهِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجدتُ رائحهَ شجرهِ طوبی مِنها، هِی حوراءُ انسیهُ؛
پس هر گاه که مشتاق بهشت می شوم، او را می بوسم و بوی درخت طوبا را استشمام می کنم. او [حضرت فاطمه سلام الله علیها] فرشته ای با ظاهر انسانی است.
این حدیث، بسیار مشهور و معروف است که بیان می کند حضرت فاطمه سلام الله علیها چه تناسبی با درخت طوبا دارد. فاطمه زهرا سلام الله علیها در حدیثی این گونه معرفی شده است:
الصدّیقهُ الکبری، راحهُ روحِ المصطفی، حامِلهُ البَلوی مِن غیرِ فزعٍ وَ لا شَکوی وَ صاحِبَهُ شَجَرَهِ طُوبی؛
صدّیقه کبرا، آرامش روح پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و حمل کننده بلاها بدون گِله و شکایتی و جزع و فزع و صاحب درخت طوبا است.
صدّیقه طاهره، حضرت فاطمه سلام الله علیها در خطبه مفاخره خود با همسرش امیرالمؤمنین، علی علیه السلام در عباراتی خود را این گونه معرفی می کند:
انا ثمرهُ فُؤادِهِ [فؤادِ النّبی صلّی الله علیه و آله و سلم] و عُضوٌ مِن اَعضائِهِ و غُصنٌ مِن اَغصانِهِ… انا اِبنهُ سدرهِ المنتهی… اَنَا الشَجَرهُ الّتی تخرُجُ آکلُها، اَعنی الحسنَ علیه السلام و الحسینَ علیه السلام؛
من میوه قلب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و عضوی از اعضای او و شاخه ای از شاخه های آن هستم. من دختر سدره المنتهی هستم. من درختی هستم که میوه هایش خارج می گردد؛ منظورم حسن علیه السلام و حسین علیه السلام است.
در مورد ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها «مَرَجَ البَحرَینِ یلتَقِیانِ» باید گفت که چون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صاحب عصمت بود، کُفو او نیز باید صاحب عصمت باشد و مرد غیر معصوم را بر زن صاحبِ عصمت راهی نیست. در ازدواج آنها همانند ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها آمده که «درخت طوبا» از جانب خداوند دستور یافته که دُرهای خود را نثار بهشتیان کند. در اینجا بود که پیک مخصوص، پیدایش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را در اثر این ازدواج به پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله و سلم نوید می دهد:
سَیولدُ مَنها وَلَدان سَیدا شِبابِ أهلِ الجنَّهِ و بِهِما تَزَینَ اهلُ الجنّه؛
از آن ازدواج، دو سرور جوانان اهل بهشت متولّد خواهند شد که به وسیله آن دو مولود، اهل بهشت تزیین می شوند.
صاحب «المناقب» در مورد درخت طوبا و ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها می آورد:
نَصَبَ الجلیلُ لجبرئیل مِنبراً فی ظِلِّ طُوبی مِن مُتونِ زبرجدِ/ شَهِدَ الملائکهُ الکِرامُ وَ رَبُّهُم وَ کَفَی بِهِم وَ بِرَبِّهم مِن شُهَِّدِ/ وَ تَنَاثَرَت طُوبی علیهم لؤلؤاً وَ زَمرُّداً مُتَتابِعَاً لَم یعقِد/ وَ مَلاکُ فاطمهَ الذی ما مِثله فی متهم شَرَفٍ و لا فی منجِد؛
در بحث ازدواج حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها علاوه بر درخت طوبا، درخت سدر نیز مأمور نثار کردن دُر ها و یاقوت های خود به میمنت این ازدواج شد.
عن جابرِ بنِ عبد الله، قال لمّا زوَّجَ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فاطمهَ سلام الله علیها مِن علی علیه السلام أتاهُ ناسٌ مِن قُریش فَقَالُوا إنَّکَ زَوَّجتَ علیاً بمهرٍ خسیسٍ فَقالَ ما أَنا زَوَّجتُ علیاً، وَ لکنَّ اللهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ زَوَّجَهُ…، أَوحی اللهُ إلی السِّدرهِ أن انثری ما عَلیک، وَ نَثَرت الدُرَّ و الجواهرَ و المَرجانَ…؛
از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است، هنگامی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم، حضرت فاطمه سلام الله علیها را به ازدواج امیرالمؤمنین علیه السلام درآورد، گروهی از قریش نزد وی آمدند و گفتند: شما او را با مهر ناچیزی به ازدواج علی علیه السلام درآوردید. پیامبر سلام الله علیها فرمودند: «من او را به ازدواج علی علیه السلام درنیاوردم؛ بلکه خداوند آن ازدواج را منعقد کرد و… خداوند به سدره المنتهی دستور داد تا آنچه که دارد بر فاطمه سلام الله علیها نثار کند. پس آن دُرّ و جواهر و مرجان خود را نثار نمود.
در «تفسیر عیاشی»، حدیثی آمده است که مقام زهرای اطهر سلام الله علیها را این گونه بیان می کند:
لقد نَحَلَ اللهُ طوبی فی مهر فاطمه سلام الله علیها و جَعَلَها فی دار علی بن ابی طالب علیه السلام؛
خداوند درخت طوبا را در مهر حضرت فاطمه سلام الله علیها به او بخشید و آن را در خانه علی علیه السلام قرار داد.
عبدالوهّاب شعرانی در کتاب «الیواقیت و الجواهر» آورده است:
اگر تو بگویی اصل شجره طوبی در کدام منزل از بهشت است، جواب این است که محیی الدّین در «فتوحات» و شیخ ابن ابی منصور در رساله خود گفته اند: اصل شجره طوبی در منزل علی بن ابی طالب علیه السلام است، به سبب این که شجره طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا سلام الله علیها است. پس هیچ یک از هشت درِ بهشت و نه خانه ای و نه مکانی به آن درجه نیست؛ مگر این که در آن شاخه ای از شجره طوبی است که غالب مردم نمی دانند اصل آن در کجاست… و تمامیت این نعمت نیست، مگر به جهت این که سرّ هر نعمتی که در بهشت است و هر نصیبی که در آن به اولیا می رسد، مُتفرِّع از نور فاطمه سلام الله علیها است.
بنابراین، مرتّب او را می بوسید و می فرمود:
فَکُلمَّا اشتَقتُ اِلی الجَنَّهِ قَبَّلتُها وَ ما قَبَّلتُها الّا وَجَدتُ رائحهَ شجره طوبی منها؛
هر گاه که مشتاق بهشت می شوم، او را می بوسم و بوی درخت طوبی را استشمام می کنم.
نیز جمله
فَانَا اِذا إشتَقتُ اِلَی الجَنَّهِ اَدنَیتُها (فاطمه) فَشَممتُ ریحَ الجَنَّهِ؛
پس من هنگامی که مشتاق بهشت می شوم، به او نزدیک می شوم و بوی بهشت را استشمام می نمایم.
حال به وجود حرف «ط» در این واژه ها نگاهی بیندازیم: مصطفی، فاطمه، علی بن ابی طالب. ضمن این که در نام دیگر ائمّه حرف «ط» دیده نمی شود. از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل شده که وی به نقل از پدرانش فرمودند:
از پیامبر درباره طوبی سؤال شد. فرمود: «درختی است که اصل آن در خانه من و شاخه های آن در خانه های اهل بهشت است.» سپس بار دیگر از حضرتش سؤال کردند. فرمود: «اصل آن در خانه علی است.» علّت را سؤال کردند. فرمود: «خانه من و علی در بهشت، در یک مکان است.»
طوبی به وجود هر سه گره خورده است. بار دیگر به حرف «ط» در این آیه دقّت کنیم. «إنّا أعطیناکَ الکوثر» فاطمه کوثر است و نور خدا «یریدون لِیطفِئوا نورَ اللهِ بِافواهِهِم…» راز فاطمه «و السرّ المستودع فیها» تا ظهور ناظر طوبی، یعنی حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه شریف پا برجاست.
۲٫ اسرار، کیفیت و نکات مربوط به ولادت
در مورد تاریخ تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها اندکی اختلاف وجود دارد؛ امّا از نظر دوست داران و پیروان حقیقی آن حضرت، تمسّک به نقل ائمّه اطهار علیهم السلام، صحیح ترین و قطعی ترین تاریخ، پنج سال بعد از بعثت، در بیستم جمادی الآخر هجری قمری است. در مورد سال های ازدواج و شهادت ایشان، چندان مورد اختلاف وجود ندارد؛ یعنی ازدواج در سال اوّل یا دوم هجرت و شهادت در تاریخ یازدهم هجرت؛ امّا در این که حضرت در این وقایع چه سنّی داشته اند، مورد اختلاف است و آن به تعیین زمان ولادت ایشان بستگی دارد.
آن چه که مسلّم است، ولادت آن حضرت بنا بر روایات بعد از بعثت اتّفاق افتاده است:
أَنَّ فَاطِمَهَ سلام الله علیها وُلِدَتْ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللهُ نُبُوَّهَ أَبِیهَا بِخَمْسِ سِنِینَ وَ قُرَیشٌ تَبْنِی الْبَیتَ وَ رُوِی أَنَّهَا وُلِدَتْ فِی جُمَادَی الْآخِرَهِ یوْمَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ سَنَهَ خَمْسٍ وَ أَرْبَعِینَ مِنْ مَوْلِدِ النَّبِی صلّی الله علیه و آله و سلم؛
همانا فاطمه سلام الله علیها بعد از این که خداوند نبوّت پدرش را آشکار کرد، متولّد شد. حضرت فاطمه سلام الله علیها در سال پنجم، در حالی که قریش «خانه کعبه» را بنا یا تعمیر می کرد، در روز ۲۰ جمادی الآخر در سنّ ۴۵ سالگی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم متولّد شد.
همچنین آمده است:
رُوِی أَنَّ فَاطِمَهَ سلام الله علیها وُلِدَتْ بِمَکَّهَ بَعْدَ الْمَبْعَثِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْأَسْرَی [الْإِسْرَاءِ] بِثَلَاثِ سِنِینَ فِی الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَهِ؛
روایت شده که فاطمه سلام الله علیها در «مکّه»، پنج سال بعد از بعثت ـ سه سال بعد از معراج ـ در روز بیستم جمادی الآخر متولّد شده است.
به نظر قوی، این بازسازی کعبه برای بار دوم بوده است.
تاریخ ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها مسئله بسیار مهمّی است؛ زیرا ثبت دقیق این وقایع، مستندات تاریخی را قوی تر می کند و مسئله ازدواج و به خصوص شهادت آن حضرت را نیز دقیق تر و آشکارتر می سازد و شاید همین اختلاف در ولادت ایشان، همانند مخفی بودن قبرش از اسرار الهی باشد. البتّه ما در این نوشتار در پی اثبات زمان و سال تولّد ایشان نمی باشیم. درباره حوادث، رویدادها و نکات زمان تولّد ایشان می توان به نکات زیر اشاره نمود:
۲-۱٫ تکلّم حضرت فاطمه سلام الله علیها با مادر خویش در زمان بارداری
هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها، با پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم که فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مکّه از او دوری می گزیدند، به او وارد نمی شدند و سلام نمی کردند. از این رو، حضرت خدیجه سلام الله علیها احساس تنهایی می نمود.
فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ سلام الله علیها صَارَتْ تُحَدِّثُهَا فِی بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ خَدِیجَهُ تَکْتُمُ ذَلِکَ عَنْ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فَدَخَلَ یوْماً وَ سَمِعَ خَدِیجَهَ تُحَدِّثُ فَاطِمَهَ فَقَالَ لَهَا یا خَدِیجَهُ مَنْ یحَدِّثُکِ قَالَتِ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یحَدِّثُنِی وَ یؤْنِسُنِی؛
زمانی که به فاطمه باردار شد، حضرت فاطمه سلام الله علیها در بطن حضرت خدیجه سلام الله علیها با او حرف می زدند و او را به صبر و شکیبایی دعوت می نمودند. حضرت خدیجه سلام الله علیها حرف زدن فاطمه سلام الله علیها با خود را از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم مخفی می کرد تا این که روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم شنید که حضرت با فاطمه سلام الله علیها صحبت می کنند. فرمودند: «با چه کسی سخن می گویی؟» عرض کرد: جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف می زند و موجب آرامش من می شود.
حضرت فاطمه سلام الله علیها علاوه بر لقب امّ ابیها، مادر خود را نیز در حالت جنینی، به صبر و شکیبایی دعوت می نمود.
۲-۲٫ بشارت به دختر بودن جنین و ادامه نسل با برکت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم توسط آن جنین
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم به حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند:
هَذَا جَبْرَئِیلُ یبَشِّرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسَمَهُ الطَّاهِرَهُ الْمَیمُونَهُ وَ أَنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّهً فِی الْأُمَّهِ یجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیهِ؛
جبرئیل به من خبر داد که آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذریه او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد که پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفه های الهی بر روی زمین خواهند بود.
نکته مهمّ این قسمت، آن است که معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند ذکور وی ادامه می یابد و اصطلاحاً به کسی که فرزند پسر ندارد، ابتر می گویند؛ ولی از رازهای دیگر وجود مقدّس حضرت زهرا سلام الله علیها این است که در آن جامعه جاهلی و دیدگاهی که نسبت به دختر داشتند، نسل برترین انسان جهان هستی از طریق او ادامه می یابد و خلیفه های الهی از دامن او رشد یافته و زمینه ساز سعادت انسانی می گردند.
۲-۳٫ حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد
هنگامی که زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی می رسد، معمولاً زن ها برای کمک به او می شتابند؛ ولی هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها به زنان قریش و بنی هاشم پیغام کمک فرستاد، آنها با کینه ای که از ازدواج ایشان با پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم به دل داشتند، از کمک به او سر باز زدند و به یاری او نیامدند. در این هنگام، خدایی که تمام مقدّمات و برنامه ریزی خود را برای تولّد این بانو، آماده و مهیا ساخته بود، رسولان خود را برای یاری فرستاد:
دَخَلَ عَلَیهَا أَرْبَعُ نِسْوَهٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یا خَدِیجَهُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَهُ وَ هَذِهِ آسِیهُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِی رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّهِ وَ هَذِهِ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ صَفْرَاءُ [صَفُورَاءُ] بِنْتُ شُعَیبٍ؛
چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند که بیشتر، زنان بنی هاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ترسید. یکی از آنان گفت: ای خدیجه! ناراحت مباش؛ چرا که ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است. ما خواهران تو هستیم؛ من ساره هستم و ایشان آسیه، دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم، دختر عمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است.
چهار زن برتر جهان، همراه حضرت خدیجه سلام الله علیها از برای چنین امر مهمّی مأمور شده و کمر به خدمت چنین وجودی بسته بودند.
۲-۴٫ نورانی شدن خانه های مکّه و سرتاسر غرب و شرق زمین
فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیوتَاتِ مَکَّهَ وَ لَمْ یبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ؛
پس هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها پا به عرصه زمین نهاد، نوری عظیم از ایشان بلند شد تا این که این نور به تمام خانه های مکّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند.
این همان «مثلُ نورِهِ کَمِشکاه» و «نور الله» است.
شکوفه ها، شگفت زده از طراوات نوزادی شدند که عطر خدا را به همراه داشت و ستارگان، خیره در سیمای طفلی شدند که نور آفریدگار در آن باز تابیده بود و حضرت خدیجه سلام الله علیها شادمان از ولادت دختری که بوی عصمت می داد و طعم بهشت داشت.
۲-۵٫ خوراندن آب کوثر به حضرت فاطمه سلام الله علیها، شست وشو با آن و لباس های بهشتی
پس از آن که حضرت متولّد شد، زنی که در مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها بود، آن نوزاد را گرفت، اندکی از آب کوثر که قبلاً توسط حورالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب کوثر شست وشو داد و با دو پارچه سفید رنگ که از شیر، سفید تر و از مشک و عنبر خوش بوتر بودند، یکی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست.
این نوزاد همان کوثر، حقیقت خیر فراوان است که خداوند وعده اش را به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم داده بود که: «ما به تو کوثر عطا می کنیم.»
۲-۶٫ شهادت بر توحید، نبوّت و امامت، اوّلین و آخرین رسالت
حضرت فاطمه سلام الله علیها نوزاد در بدو تولّد خود، لب به سخن گشود:
فَنَطَقَتْ فَاطِمَهُ سلام الله علیها بِشَهَادَهِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ أَنَّ أَبِی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم سَیدُ الْأَنْبِیاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیدُ الْأَوْصِیاءِ وَ أَنَّ وُلْدِی سَیدُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا؛
خدایی جز الله نیست. پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیا. همسرم علی مرتضی علیه السلام، سرور تمام اوصیا و فرزندانم حسن و حسین: سرور تمام بنی آدم. سپس نام تک تک فرزندان [معصومش] را برد و بر آنها سلام کرد.
این که دیگران چه می اندیشیدند، مهم نیست؛ ما را همین حدیث بس است برای صراط مستقیم. آنهایی که این حدیث را باور ندارند، به سراغ آیات «قرآن کریم» بروند؛ آن هنگام که حضرت مریم سلام الله علیها فرزند خود را به روی دست به میان آماج تیر تهمت ها و ناسزاها آورد، حضرت عیسی علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود:
اِنّی عَبدُالله آتانِی الکتابَ و جَعَلَنی نَبیا؛
من بنده خدایم. به من کتاب داده است و مرا پیامبر قرار داده است.
حال چگونه این نوزاد سخن نگوید که خود، دختر اشرف انبیا و همسر و مادر یازده انسان برتر از حضرت عیسی علیه السلام است؟
۲-۷٫ بشارت اهل بهشت برای تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها
در بخشی از حدیث آمده است که حضرت فاطمه سلام الله علیها به حورالعین بهشتی لبخند زد:
ضَحِکْنَ إِلَیهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ الْجَنَّهِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَهِ فَاطِمَهَ سلام الله علیها
حورالعین و اهل بهشت یکدیگر را برای تولّد فاطمه سلام الله علیها بشارت گفتند.
این چنین است که خداوند و بهشت به وجود او افتخار می کند.
و إفتَخَرَ جبرئیلُ بِکَونِهِ مِنهُم؛
جبرئیل از این که از آنها (خاندان پیامبر) باشد، افتخار می کند.
۲-۸٫ رشد معجزه سان حضرت فاطمه سلام الله علیها
کَانَتْ تَنْمِی فِی کُلِّ یوْمٍ کَمَا ینْمِی الصَّبِی فِی شَهْرٍ وَ فِی شَهْرٍ کَمَا ینْمِی الصَّبِی فِی سَنَهٍ؛
حضرت فاطمه سلام الله علیها در هر روز به اندازه ای رشد می کردند که بچّه های دیگر در ماه به آن اندازه رشد می کنند و هر ماه تا به حدّی که بچّه های دیگر در یک سال.
۲-۹٫ اذان و اقامه گفتن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم در گوش حضرت فاطمه سلام الله علیها
از حضرت علی علیه السلام روایت شده:
هنگامی که فاطمه سلام الله علیها متولّد شد، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه سلام الله علیها اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم با هر کس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند.
و این تازه آغازی بود برای رازهای پیچیده حضرت فاطمه سلام الله علیها و ما فقط می توانیم بگوییم:
الّلهمَّ صَلِّ علی فاطمهَ و أبیها و بَعلِها وَ بَنیها و السِّرالمُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُکَ
و از او بخواهیم: «یا فاطمهُ! إشفَعی لَنا فی الجَنَّهِ»
لا تَقسَ فَضلَهُم لِلأنبیاء أجَل فَإنَّ سَلمانَهُم بعدَ تصغیرِ سلیمانُ؛
فضل و برتری آنها را با انبیا قیاس نکن؛ همانا سلمانِ آنها را اگر (با لفظ) کوچک کنی، سلیمان می شود.


اثری از: دکتر نهله غروی نایینی(دانشیار دانشگاه تربیت مدرّس ) / ابوالفضل چتری بیدگلی (کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرّس)


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...

 
مداحی های محرم