ماه اصم
اعراب وقتی که دریاها مواج می شد، رودها جاری می گردید و درختان رشد و نمو می کرد می گفتند موسم رجب است و آن را تعظیم می نمودند و طی آن از جنگ و خونریزی اجتناب می نمودند و «رجبته ترجیبا» به معنای بزرگداشت می باشد و این ماه را به «مضر» اضافه می کردند و می گفتند: «رجب مضر» زیرا قبیله «مضر» بیش از سایر قبایل به این ماه حرمت می نهادند .
در روایات منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) نام هایی برای «رجب » ذکر شده است از جمله آنها «رجب الفرد الاصب » می باشد، زیرا در این ماه رحمت الهی همچون بارانی که از آسمان می آید بر بندگانش فرو می ریزد، به این ماه «اصم » هم گفته اند زیرا از نظر فضیلت کمتر ماهی به آن می رسد و حتی در زمان جاهلیت مورد تعظیم و احترام اعراب بوده و حرمت آن را نگه می داشته اند . رجب به «شهر الاستغفار» هم معروف است زیرا در این زمان عباد خداوند با طلب آمرزش و مغفرت از سیئات فاصله می گیرند و به رحمت الهی نزدیک می شوند و در واقع در این جویبار روح و روان خویش را از هرگونه آلودگی منزه ساخته و رذائل و خباثت ها را از قلب خود می زدایند، در برخی منابع روایی این ماه را «شهر امیرالمؤمنین (علیه السلام)» نامیده اند یعنی ماه ولایت زیرا در سیزدهم رجب ولادت آن امام متقین و پیشوای پرهیزگاران روی داده است همچنان که شعبان را ماه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و رمضان را ماه خدا گفته اند، رجب را «حبل الهی » نیز نامیده اند، زیرا ریسمان رحمت الهی و لطف ربوبی برای بندگان از عالم ملکوت آویخته می شود تا هر کس بخواهد توسط آن به مقام قرب راهی یابد، از خاتم رسولان روایت شده است: خداوند را در آسمان هفتم فرشته ای به نام «داعی » است، هرگاه ماه رجب فرا برسد در تمامی لیالی آن از آغاز تا بامداد این ملک چنین ندا می دهد: ذاکران، مطیعان، مستغفران، توبه جویان، مژده، مژده، بشارت، بشارت، من مانوس با کسی هستم که با من همنشین شود و مطیع کسی هستم که از من پیروی کند، بخشنده آنم که از من طلب بخشش کند، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است، هر کس مرا در این ماه بخواند او را اجابت می کنم و هر فردی که از من چیزی بخواهد خواسته اش را برآورده می نمایم، هر کس از من راه بخواهد، هدایتش می نمایم، این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم قرار داده ام، هر که بدان دست یازد، به من رسد .
منبع المراقبات فی اعمال السنة، میرزا جواد ملکی تبریزی، (متن ترجمه) ص 70
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب