شجره طوبي51
يا حَميدُ بِحقِّ محمَّد، يا عالِىُ بِحَقِّ عَلىٍّ، يا فاطِرُ بِحقِّ فاطِمَةَ، يا مُحسِنُ بِحقِّ الحَسَنِ و الحُسَينِ، و مِنكَ الاِحسانُ؛
اى خداى ستوده به حق محمد، اى خداى ارجمند به حق على، اى آفريدگار به حق فاطمه، اى احسان بخش به حق حسن و حسين عليهماالسلام و از تو است احسان.
آدم عليهالسلام وقتى كه اين كلمات را به زبان آورد، همين كه نام حسين عليهالسلام به زبانش آمد، دلش شكست و قطرات اشك از چشمانش سرازير گرديد و گفت: اى برادرم جبرئيل! علت چيست كه با ذكر نام حسين عليهالسلام قلبم مىشكند و اشكم جارى مىگردد؟!
جبرئيل گفت: اى آدم! بر اين پسرت حسين عليهالسلام مصيبت جانسوزى وارد مىشود كه همه مصيبتها در نزد آن كوچك است.
آدم عليهالسلام گفت: برادرم جبرئيل! آن مصيبت چيست؟
جبرئيل گفت: حسين عليهالسلام با لب تشنه و تنها و غريب و بى يار و ياور كشته مىشود. اگر او را در آن روز ببينى چنين صدا مىزند:
واعطشاه! وا قلة ناصراه!؛ اى واى از سوز تشنگى، واى از كمى ياور!
از شدت تشنگى آسمان، در مقابل چشمانش تيره و تار مىگردد، هيچكس جواب او را جز با شمشيرها و وسيله كشتن نمىدهد، سر او را همانند گوسفند اما از قفا جدا كنند، و آن چه را از فرش و اسباب خانه دارد همه را غارت مىكنند، سرهاى او و يارانش را در شهرها مىگردانند، در حالى كه زنان اهل بيتش از كنار آن سرها عبور داده مىشوند…
در اين هنگام جبرئيل و آدم عليهالسلام همچون زنان پسر از دست داده براى مصيبت حسين عليهالسلام گريه كردند.(65)
قصه هاى قرآن به قلم روان - محمد محمدى اشتهاردى رحمه الله علیه
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب