15
مرداد

شجره طوبي51

جبرئيل بر او نازل شد و به آدم تلقين كرد تا اين كلمات را بگويد:


يا حَميدُ بِحقِّ محمَّد، يا عالِىُ بِحَقِّ عَلىٍّ، يا فاطِرُ بِحقِّ فاطِمَةَ، يا مُحسِنُ بِحقِّ الحَسَنِ و الحُسَينِ، و مِنكَ الاِحسانُ؛
اى خداى ستوده به حق محمد، اى خداى ارجمند به حق على، اى آفريدگار به حق فاطمه، اى احسان بخش به حق حسن و حسين عليهماالسلام و از تو است احسان.
آدم عليه‏السلام وقتى كه اين كلمات را به زبان آورد، همين كه نام حسين عليه‏السلام به زبانش آمد، دلش شكست و قطرات اشك از چشمانش سرازير گرديد و گفت: اى برادرم جبرئيل! علت چيست كه با ذكر نام حسين عليه‏السلام قلبم مى‏شكند و اشكم جارى مى‏گردد؟!
جبرئيل گفت: اى آدم! بر اين پسرت حسين عليه‏السلام مصيبت جانسوزى وارد مى‏شود كه همه مصيبت‏ها در نزد آن كوچك است.
آدم عليه‏السلام گفت: برادرم جبرئيل! آن مصيبت چيست؟
جبرئيل گفت: حسين عليه‏السلام با لب تشنه و تنها و غريب و بى يار و ياور كشته مى‏شود. اگر او را در آن روز ببينى چنين صدا مى‏زند:
واعطشاه! وا قلة ناصراه!؛ اى واى از سوز تشنگى، واى از كمى ياور!
از شدت تشنگى آسمان، در مقابل چشمانش تيره و تار مى‏گردد، هيچ‏كس جواب او را جز با شمشيرها و وسيله كشتن نمى‏دهد، سر او را همانند گوسفند اما از قفا جدا كنند، و آن چه را از فرش و اسباب خانه دارد همه را غارت مى‏كنند، سرهاى او و يارانش را در شهرها مى‏گردانند، در حالى كه زنان اهل بيتش از كنار آن سرها عبور داده مى‏شوند…
در اين هنگام جبرئيل و آدم عليه‏السلام همچون زنان پسر از دست داده براى مصيبت حسين عليه‏السلام گريه كردند.(65)
قصه ‏هاى قرآن به قلم روان‏ - محمد محمدى اشتهاردى‏ رحمه الله علیه

صفحات: · 2


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...