13
مرداد
شجره طوبي13
آن مرحوم گفت: در هر صورت تدبیرى براى اصلاح آن به كار بگیر. پدرم گفت: تنها راه اصلاحش به این است كه آن را به نانواى محل جهت سوختن در تنور ببخشید! سپس گفت: آقا! شما مى دانید كه من همه ساله خمس مالم را مى پردازم، و آنچه دارم از هر جهت شرعى و حلال است؛ اگر خود نمى خواهید از مال خود تختى بسازید به من اجازه دهید با پول خودم دو تخت سالم و نو براى شما بیاورم.
آن عالم ربّانى، محاسنش را نشان داد و گفت: جناب نجار! موى صورتم نشان مى دهد كه مرگم نزدیك است، دو تختى كه مى خواهى براى من بیاورى و به من هدیه كنى عمر هر دو تخت از عمر من بیشتر است، ممكن است سالیان درازى در خانه ى من بماند، من توان و طاقت پاسخ گویى به حق را در قیامت در مورد آن دو تخت سالم و نو ندارم، براى اصلاح تخت كهنه ى خودم چه پیشنهادى دارى؟ پدرم گفت: راهى ندارد مگر آن كه چهار پایه اش را با آجر و گِل به هم ببندم. آن بزرگ مرد قانع گفت: همین كار را انجام بده، تا به اندازه ى كمى كه از عمرم باقى است از آن استفاده كنم و نیاز به نو كردن تخت نداشته باشم.
منبع:
زیبائیهای اخلاق، حسین انصاریان، با اندکی تصرف و تلخیص.
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب