بيماريهاى فراوان
(بيماريهاى فراوان )
محضر مبارك ابى عبداللّه عليه السلام عرضه داشتم :
من مردى هستم مبتلا به بيمارى هاى فراوان و هيچ دوائى نيست مگر آن را مصرف كرده و به منظور مداوا خورده ام ولى بهبودى برايم حاصل نشده چه بايد بكنم ؟
حضرت به من فرمودند:
كجائى ، و چرا از تربت حسين عليه السلام غافل هستى ،در آن شفاء از هر دردى بوده و امن است از هر خوف و هراسى ، البته وقتى آنرا اخذ مى كنى بگو:
خدايا از تو مى خواهم به حق اين تربت و به حق فرشته اى كه آنرا اخذ نموده و به حق پيامبرى كه آن را قبض كرده و به حق وصِىّ كه در آن حلول نموده ، درود فرست بر محمد و اهل بيتش و قرار بده براى من در آن شفاء از هر دردى و امان از هر خوف و هراسى .
راوى مى گويد: سپس حضرت فرمودند،
فرشته اى كه تربت را اخذ كرد جبرئيل 7 بود و آن را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نشان داده و گفت :
اين تربت فرزندت حسين است ، بعد از تو امتّت او را مى كشند.
و پيامبرى كه آن را قبض نمود وجود مبارك حضرت محمد صلى الله عليه و آله مى باشد.
و اما وصيى كه در آن حلول كرده عبارت است از حضرت حسين بن على عليه السلام كه سرور و آقاى شهداء است .
محضر مباركش عرض كردم : شفاء از هر درد را دانستم اما چگونه امان از هر خوف و هراسى است ؟
حضرت فرمودند:
هر گاه از سلطانى خوف داشتى يا خوفى ديگر در تو پيدا شد از منزلى بيرون ميا مگر آنكه با تو از تربت قبر حسين عليه السلام باشد و هنگامى كه مى خواهى آن را اخذ كنى و بردارى بگو:
خدايا اين تربت قبر حسين ولى و فرزند ولى تو است ، آن را به منظور حفظ از آنچه خوف و از آنچه خوف ندارم برداشته ام .
البته اين فقره يعنى (از آنچه خوف ندارم ) را نيز بگو زيرا گاهى ابتلائات و حوادثى براى تو پيش مى آيد كه از آنها خوف و هراسى نداشتى و احتمال پيش آمدنش را نمى دادى .
راوى مى گويد: پس تربت را به همان طورى كه حضرت دستور فرموده بودند برداشتم ، بخدا سوگند بدنم صحت و بهبودى يافت و برايم امان شد از تمام خوفها و هراسها، به او از آنچه خوف و هراسش را نداشتم عيناً همان طورى كه حضرت فرمودند و پس از آن به حمداللّه هيچ امر مكروه و ناگوارى برايم پيش نيامد.
اى كعبه اميد و امان كربلاى تو
سرهاى سرخوشان جهان را هواى تو
نام كتاب : داستانهايى از خاك تربت امام حسين (ع)
نويسنده : شهيد احمد مير خلف زاده و على مير خلف زاده
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب