11
اردیبهشت

شب نوزدهم ماه رمضان

در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود، که امیر والایی‌ها و رادمرد سرافراز اسلام و آن یار همیشگی دین و شریعت محمدی به وسیله شمشیر پلیدترین و شقاوت پیشه‌ترین انسان‌ها فرق مبارکش شکافت و خون سرش محاسن سفید او را رنگین ساخت.

 

 


خبر از شهادت امام علی علیه السلام 

امام علی (علیه‌السّلام) بارها از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد کیفیت و چگونگی شهادتش روایت‌ها شنیده بود و رسول خدا با سخنان معجزه آسایش که خبر از آینده و رویدادهای تلخ و غم‌بار داده بود.
در روایت آمده است؛ که در جنگ خندق هنگامی که امام علی (علیه‌السّلام) مقابل جنگاور کفر و شرک «عمرو» قرار گرفت، با شمشیر «عمرو» که بر فرق سرش اصابت کرد، خون سر، تمام چهره و محاسن امام را رنگین ساخت. در حالی که پیامبر با دستان مبارک خود فرق سر امام را پانسمان می‌کرد و خون چهره گلگون او را پاک می‌کرد، فرمودند: [۱]«این انا یوم یضربک اشقی الاخرین علی راسک ویخضب لحیتک من دم راسک»
«علی جان! آن‌گاه که شقاوت پیشه‌ترین انسان‌ها با شمشیر ستم و تجاوز فرق همایونت را هدف قرار می‌دهد. و محاسن شریفت را به خون سرت رنگین می‌سازد من کجا هستم تا زخم سرت را چون امروز پانسمان کنم.»

شرح ماجرای شهادت

هنگامی که ماه رمضان فرا رسید. آن امام همام، شصت و سه بهار از عمر پربرکت خویش را پشت سر نهاده بود. در آن سال نیز همچون سالهای پیش در خانه فرزندان افطار مهمان بودند و به هنگام افطار بیشتر از سه لقمه غذا تناول نمی‌فرمودند.
در یکی از شب‌ها، فرزندان امام از ایشان علت کم خوردن غذا را پرسیدند. آن حضرت فرمودند: «همانا روزهای کوتاهی مانده است که امر خدای – بلند مرتبه بزرگوار فرا برسد و من بیش از هر چیز دوست دارم که در آن حال، شکمم خالی باشد.» 

← میهمان دختر

در شب نوزدهم ماه رمضان در خانه دخترش‌ ام کلثوم میهمان بود. در آن شب نیز امام هنگام افطار بیش از سه لقمه غذا نخورد.
ام کلثوم دختر امیرالمومنین (علیه‌السّلام) چنین می‌گوید: «وقتی افطار در شب نوزدهم ماه رمضان پدرم میهمان ما بود. برای آن حضرت طبقی که در آن دو قرص نان جو و کاسه‌ای از شیر و نمک ساییده شده بود، گذاشتم. پس از آن که امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آن را نگریستند، سر خود را با تاسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند. پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرع بودند. امام (علیه‌السّلام) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت می‌کردند و در آن شب گاه و بی‌گاه از اطاق خویش بیرون می‌رفتند و با نگاه به آسمان نیلگون می‌فرمود: «به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفته‌ام و از رسول خدا دروغ نشنیده‌ام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است.»
در آن شب، سوره «یس» را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند: «خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده.»
بسیار می‌فرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
در ادامه دختر ارجمندش چنین آورده است که: آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند: «عزیزانم امشب خوابی دیدم؛ می‌خواهم آن را برایتان وصف کنم.»
آن‌گاه فرمودند: «پیامبر را در عالم رویا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انک قادم الینا عن قریب» علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود»
و نیز فرمودند: «شقاوت پیشه‌ترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن شریف تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت. «وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیر لک وابقی» به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توام و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آن چه نزد ماست برای تو بهتر و پاینده تر است.»

هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای ایشان را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آن‌ها را دعوت به سکوت کردند، وقتی ساکت شدند، آن‌ها را به خوبی‌ها، سفارش و امر کرده و از بدی‌ها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیک‌تر می‌شد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده می‌گشت. ترس ایشان از شان و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن!

← حالات امام نزدیک شهادت

چنین روایت شده است که هرگاه وقت نماز فرا می‌رسید رنگ رخسار امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) تغییر می‌کرد و بدن ایشان می‌لرزید. به همین جهت، بار دیگر‌ ام‌کلثوم به آن حضرت عرض کرد: امشب، بیداری و اضطراب شما برای چیست؟ فرمودند: «همانا اگر امشب را به صبح برسانم، کشته خواهم شد.» 
شب نوزدهم به پایان رسید، امام، رفته رفته آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز شدند. هنگامی خروج حضرت از درب منزل، مرغابی‌ها راه را بر امام بستند، تا امام به مسجد نرود. قلاب در به کمر ایشان گیر کرد و کمربند امام باز شده و به زمین افتاد. امام کمربند خویش را بست و راهی مسجد شد.
حضرت پس از ورود به مسجد کوفه، در تاریکی چند رکعت نماز خوانده مشغول تعقیبات نماز شدند. پس از آن به پشت بام مسجد ندای اذان سر داد و خفتگان در مسجد را بیدار نمود. سپس آرام آرام نزدیک محراب شد و با حضور قلب مشغول نماز شدند.

← لحظات شهادت

“ابن ملجم” آن عنصر تیره بخت نیز در نقشه خائنانه‌اش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب به سهمگین‌ترین جنایت تاریخ بشری دست یابد. هنگامی که امام آن پیشوای نماز و نیایش سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آن را آغشته به زهر ساخته بود، فرق همایون سهیل عدالت و آزادگی را نشانه رفت. درست همان جای را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر «عمرو عامری» هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد. امیر والایی‌ها بر چهره به محراب افتاد در حالی که زمزمه‌اش این بود: «بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله: فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم.
آن‌گاه فریاد زدند که: «به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ‌ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد.» 
بدین ترتیب امام (علیه‌السّلام) با بیان نام و نشان از قاتل خود، خواست بی‌گناهی در آن شرایط بحرانی کشته یا زخمی و دستگیر نشود. ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محل سجده شکافته بود.
تا آن زمان تاریخ پیامبران به خود این موضوع را ندیده بود که در روز رحلت یا شهادت، جبرئیل ندای آسمانی سر دهد. اما از شگفتی‌های عظمت و معنویت علی (علیه‌السّلام) بود که با فرود آمدن شمشیر تاریک اندیشی و خشونت بر فرق سر آن امام همام در حالی که هنوز زنده بود، فرشته وحی شهادت جان سوز او را اعلام کرد. خبر این جنایت سهمگین مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. زن و مرد، پیر و جوان، سالم و بیمار سراسیمه از خانه‌های خویش بیرون ریختند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (علیه‌السّلام) را در پیش گرفتند. از سوی دیگر «مرادی» دژخیم که آهنگ فرار داشت، به دست مردم اسیر گردید و درحالی که دیدگان خون رنگ و از حدقه بیرون آمده‌اش از وحشت عمیق او خبر می‌داد، وی را به مسجد آوردند. امام علی (علیه‌السّلام) وقتی چشمان خود را گشودند و به “ابن ملجم” نگریستند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند:
«ای مرد؛ گناه بزرگی کرده‌ای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شده‌ای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا این گونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمی‌گفتند تو را به قتل برسانم و…. اما به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه می‌دانستم حتما مرا خواهی کشت، اما می‌خواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ‌ای فرومایه، می‌خواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ‌ای شقی‌ترین اشقیا.» 

← سفارش امام

آن‌گاه امام (علیه‌السّلام) رو به فرزند خود کرد و در حق آن ملعون سفارش نمودند: «ای فرزندم با اسیر خود مدارا کن و با او مهربان باش و نیکی و شفقت و رحمت را در پیش گیر. پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و با یک ضربت بکش و او را با آتش نسوزان و او را مثله نکن»
آن ملعون حرمت ماه خدا را در حق حجت او در برابر بندگان رعایت نکرد و در هنگامی آن حضرت در حضور حضرت حق بود، خون او را ریخت. فرشتگان آسمانها و ملکوت اعلی به او، خون گریه کردند و فرشته وحی با اندوه و زاری ندا داد که به خدا سوگند که بنیان‌های هدایت فرو ریخت و خردمندان دریافتند که دیگر نه هشدار دهنده‌ای هست و نه هدایت‌گر و روشنی بخشی.
منبع


سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شب نوزدهم ماه رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین (ع)».


free b2evolution skin
7
اردیبهشت

خاستگاه تربیتی امام مجتبی علیه السلام

کانون پر مهر و محبت خانواده، بهترین پرورشگاه کودک است. کودکی که در محیطی سرشار از پاکی و صفا و به دور از آفت های اخلاقی رشد کند، بهترین تربیت را خواهد داشت. کودکان مانند گل هایی هستند که در بوستان خانواده رشد می کنند و والدین نیز به سان باغبان هایی مهربانند که طراوت این گل ها به پاکی آنان بستگی دارد.

 

 

 

و چه زیبا خواهد بود گلی که در گلستان وحی شگفته شود و باغبانان آن، عصاره هستی محمد صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا صلی الله علیه و آله و سلم باشند. چه نیکوست کودکی که از شیر پاک بزرگ بانویی هم چون زهرا علیهاالسلام نوشیده باشد و در دامان پرمهر بزرگ مردی چون علی علیه السلام پرورش یابد و بر دوش آموزگار بزرگ بشر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم راه زندگی پیموده باشد.

 

 

 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پیوسته می کوشید حسن علیه السلام را با تعالیم آشنا سازد و این راهکار را شیوه تربیتی خویش قرار داده بود تا جایی که خیلی زود نشانه های علم و درک عمیق دینی در او پدیدار شد و ویژگی های شخصیتی او از همان آغاز شکل گرفت. او در این باغ نورانی ولایت شیوه مناجات با خدا و نیایش به درگاه او را آموخت و روش دستگیری از نیازمندان را فرا می گرفت.

 

 

او می آموخت که چگونه دیگران را بر خود مقدم سازد. شب ها عبادت مادر را تماشا می کرد و می دید که چگونه پاهای او از عبادت های طولانی ورم می کرد و از ترس خدا در نماز شب نفس نفس می زد.

 

 

 

او زمزمه های عارفانه و عاشقانه مادر را نیمه شب به تماشا می نشست و می دید که چگونه یک یک همسایگان را دعا می کرد و تا صبح نمی خوابید و وقتی از مادر می پرسد که چرا برای خودمان دعایی نمی کنی؟ پاسخ می شنید: «اَلجار ثُمَّ الدّار؛ همسایه بر خانه مقدم است».

او در خانه ولایت آموخت که چگونه سه روز روزه بگیرد و افطار خود را که نان جوی بیش نیست به مستمند و یتیم و اسیر ببخشد.

 

 

 

 

آموزگار حسن علیه السلام، امام علی علیه السلام است. همو که وقتی او را ناخرسند می یابند و علّت ناراحتی اش را می پرسند، می فرماید: «هفت روز است که مهمانی برایم نیامده است».هم او که پیوسته می گفت: خداوند گناهان مؤمنی را که از صدای جویدن غذای مهمانش شادمان می شود، می آمرزد.

این زیبایی ها تنها در خانه علی علیه السلام جمع است و چنین بود که پرورش در خانه حضرت علی  علیه السلام و آموزش در مکتب ولایت، او را به «کریم اهل بیت علیهماالسلام » شهره آفاق ساخت.

 منبع:آفتاب حسن : رویکردی تحلیلی به زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام)/ ابوالفضل هادی منش 


free b2evolution skin
27
اسفند

شمه ای از فضائل و مناقب امام حسین علیه السلام

بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را 128 آیه و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کرده اند، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بوده اند. مواردی مثل آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ذوالقربی، آیه اطعام  و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیده اند. امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه» معرفی کرده و می فرمایند: « سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت خود قرار دهد.»

 

 

ابو اسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: «آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که [می گوید]: «یا ایتها النفس المطمئنة»، همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.

سبک زندگی امام حسین علیه السلام
سیره اخلاقی و رفتاری سیدالشهداء (علیه السلام) نشان دهنده روح بلند او و تربیت در دامان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی (علیه السلام) و تجسم قرآن کریم در عمل و اخلاق اوست. مهمان نواز و بخشنده بود، به خویشاوندان رسیدگی می کرد، سائلان را محروم نمی گذاشت، به فقیران می رسید، برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سیر می کرد، بدهی بدهکاران را می داد، بر یتیمان شفقت و مهربانی داشت، ضعیفان را کمک و یاری می کرد، صدقاتش فراوان بود و مالی که به دستش می رسید میان تهیدستان تقسیم می کرد. بسیار عبادت خدا می کرد و روزه می گرفت، بیست و پنج بار پیاده به سفر حج رفت، شجاعتش زبانزد همگان بود، در میدان نبرد استوار و بی باک بود، اراده ای نیرومند و روحیه ای والا داشت، هرگز ذلت و حقارت را نمی پذیرفت، مرگ را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می داد، غیرتمند بود، صراحت لهجه و صلابت در بیان حق داشت، حلم و بردباری و تحملش بسیار بود، کریم و بزرگوار بود و با کمترین بهانه ای غلامان و کنیزان خویش را آزاد می کرد، شبها انبان غذا به درخانه محرومان می برد، متواضعانه با فقیران و مساکین همنشین و هم غذا می شد. امر به معروف و نهی از منکر را دوست داشت و از خلافها و جنایتهای ظالمان بشدت انتقاد می کرد، جوانمرد و با فتوت و اهل گذشت بود، کینه بدی کننده را به دل نمی گرفت، اهل عفو بود، بزرگی روح و کرم او همه را شیفته رفتارش می ساخت، خانه اش پناهگاه و مرکز امید درماندگان بود، اهل شب زنده داری بود، در شب و روز هزار رکعت نماز می خواند، در ماه رمضان ختم قرآن می کرد، پولها و بخششهایی را که معاویه می فرستاد می گرفت و میان فقرا تقسیم می کرد، سالی یک بار نصف همه دارایی خود را در راه خدا به نیازمندان صدقه می داد، ثروت را ذخیره نمی کرد.

 

 

 

امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نقطه آغازین ارتباط از تولد هر دو امام در ماه شعبان شروع می شود. جالب این که سوم شعبان، روز میلاد امام سوم شیعیان می باشد و پیشوای دوازدهم نیز دوازده روز بعد، در نیمه شعبان، دنیا را به وجود نورانی خویش نور باران کرده است. زاد روز امام حسین علیه السلام باید به یاد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، بود و در روز میلاد حضرت حجت عجل الله تعالی باید سیدالشهدا را یاد کرد؛ در دعای هریک از این دو معصوم، جمله هایی را زیر لب زمزمه می کنیم که یاد دیگری را در دل زنده می کند.

 

 

شیعیان در سوم شعبان، روز میلاد سالار شهیدان، یاد فرزندان آن حضرت را در دل ها زنده می کنند؛ چرا که در توقیع مبارکی که از امام حسن عسکری علیه السلام برای «قاسم بن علاء همدانی» آمده، در زادروز امام حسین علیه السلام تصریح شده که: «خداوندا! من تو را به مقام مولود این روز می خوانم. او پیش از آن که چشم به دنیا بگشاید و پیش از آن که تولد یابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هرکس در آن بود و زمین و هرکس بر روی آن بود، بر او گریه کرد … او که در عوض شهادتش، ائمه علیهم السلام از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد. فوز و رستگاری با او در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصیای از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپری شدن غیبت او می باشد.»

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
8
بهمن

امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی)

نهم ربیع الاول، سال روز آغاز امامت امام دوازدهم شیعیان، امام زمان، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است. رویدادی که در سال 260 هجری قمری رخ داد و از جهت تاریخی، شباهت فراوانی با بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و واقعه غدیر خم دارد؛ به گونه ای از که می توان آن را دوازدهمین و آخرین غدیر امامت و ولایت دانست.

 

 

 

 

و چون این روز در اهمیت و جایگاه تاریخی، مرتبه ای همانند بعثت و غدیر دارد، می طلبد که در آداب و رسوم و فرهنگ اجتماعیِ جوامع شیعی، به این روز به عنوان روز عید و جشن و شادی و سرور، توجهی ویژه شود و حال که این روز به عنوان عید امامت و مهدویت تعطیل رسمی نیست، حداقل همانند عید بعثت و غدیر و سال روز میلاد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و نیمه شعبان، به عنوان روزی مهم از سوی دولت مردان، هیئت های مذهبی و اصناف و گروه های گوناگون مردمی مورد توجه قرار گرفته و مناسب شأن آن، مورد تکریم و احترام قرار گیرد.

تکریم و پاس داشت این روز، همانند جشن های انتظار در نیمه شعبان، باعث ایجاد فضای امید و نشاط و آینده نگریِ مقدس خواهد شد و بلکه ظرفیت ها و استعدادهای این روز برای ایجاد امید و نشاط بیش تر از جشن نیمه شعبان است؛ بدان جهت که نیمه شعبان، سال روز میلاد امام موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است و نهم ربیع الاول، سال روز آغاز امامت و ولایت ایشان.

فعلیت ولایت و امامت آن امام غائب، تاریخ بشر را نسبت به ظهور نزدیک تر ساخته و پاس داشت آن در چارچوب مبانی فرهنگ دینی می تواند این روز را _ که سال روز آغاز دوران غیبت نیز هست _ به دوران ظهور نزدیک تر سازد.

نهم ربیع الاول، نه تنها می تواند عیدی مهم برای شیعه باشد، بلکه شایسته ترین عید و جشن برای شیعه است؛ درست همان گونه که محرم و صفر (عاشورا و اربعین و 28 صفر) محزون ترین مناسبت های شیعه هستند. چراکه این هفته مصادف با سخت ترین مصائب اهل بیت علیهم السلام هم چون حمله به خانه اهل بیت علیهم السلام پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و پس از آن، دهه جشن ها و شادی های نبوی فرا می رسد. زیرا روز دهم ربیع الاول، سال روز ازدواج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجه کبری علیها السلام است؛ دوازده تا شانزدهم این ماه، سال روز ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قبا و مدینه در سفر تاریخی هجرت می باشد و 17 ربیع الاول نیز سال روز میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام است.

پس نهم ربیع الاول، در مرز دو دوره عزاداری شیعه و دهه جشن های نبوی است و می تواند نقطه عطف فرهنگی شیعه از حزن مقدس به شادی آسمانی باشد.

این اثر _ که از معدود آثاری است که به این موضوع در حیطه معارف مهدوی می پردازد _ تلاش می کند تا به جای مطالب حماسی و احساسی، قرائتی علمی و تحلیلی درون دینی از رویداد نهم ربیع الاول ارائه دهد و اهتمام دارد تا رویداد نهم ربیع الاول را از زوایای گوناگون نظری، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مورد بازشناسی قرار دهد؛ تا هم مبانی و خاستگاه این رویداد بررسی شود، هم پاس داشت آن، مورد اثبات و تأکید قرار گیرد و هم در مقام تعریف فرهنگ سازیِ جشن مقدس نهم ربیع الاول، مسئولیت ها و رسالت های شیعیان در قالب آئین ها و شعائر فرح افزا معرفی گردد و کارکردها و چرایی و چیستی آن شعائر معرفی شود. تا در نهایت دانسته شود که نهم ربیع الاول، مهم ترین روز در پیوند شیعه مهدی باور و امام غائب است و شیعیان نباید از این روز غفلت ورزند.


free b2evolution skin
12
آبان

میلاد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام

انواع هجرت
چهار نوع هجرت داریم؛ اول هجرت مکانی. دوم هجرت معنوی (هجرت از گناه) است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث در این باره فرمود: بالاترین هجرت کنار گذاشتن کار زشت است.

 

روزی نوجوان یهودی که خیلی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را دوست می داشت، بیمار شد و پیامبر به عیادت او رفت، فرمود می خواهی مسلمان شوی و به من ایمان آوری؟ عرض کرد: بله، نگاهی به پدرش کرد، پدرش با این کار مخالفت نکرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود شهادتین را برایش گفت و او نیز تکرار کرد، پیامبر از این اتفاق بسیار خوشحال شد. این یک هجرت معنوی است.

 

 

هجرت دیگر اعتقادی است؛ اینکه فردی عقیدۀ باطلی دارد و آن را کنار بگذارد. سید حمیری کیسانی مذهب بود و امام صادق(علیه السلام) را قبول نداشت، امام(علیه السلام) با او صحبت کرد و او هم از عقایدش هجرت کرد، او معتقد به امامت محمد حنفیه بود.

 

 

«هجرت دیگر هجرت علمی است؛ اینکه کسانی وارد عرصه های علمی اعم از حوزه و دانشگاه می شوند، مصداقی از این هجرت علمی است، مثلاً آیت الله بروجردی به قم آمد و شاگردانی تربیت کرد که یکی از آنها امام خمینی(ره) بود.»

 

 

 

ابراهیم(علیه السلام) به همراه لوط(علیه السلام) به شام آمد، از خدا اولاد خواست و این در حالی بود که همسرش اولاد دار نمی شد، او با هاجر که کنیزه ساره بود وصلت کرد و خدا به او اسماعیل (علیه السلام) را عطا کرد، او همچنان از خدا درخواست می کرد که به من فرزندانی صالح عطا کن، خدا فرزندی صالح به نام اسحاق و نوه ای صالح به نام یعقوب به او عطا کرد. یکی از توفیقات انسان در زندگی داشتن فرزند صالح است.


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم