10
خرداد

شناخت و معرفت الهی


یکی از مهم ترین عوامل در عبودیت باری تعالی شناخت و معرفت الهی است. انسان به اندازه ی فکر و اندیشه خود، در راه شناخت کسی که او را نیایش میکند، تلاش می نماید؛ زیرا حق تعالی به عنوان اصلی ترین رکن دعا می بایست نزد نیایش گر شناخته شده باشد. انسان هرگز با کسی که ناشناخته و مجهول است سخن نمیگوید. لازمه شناخت و معرفت حق، ایمان و اعتقاد به قدرت بی پایان پروردگار است. اعتقاد به این که سرشرته تمام اموربه دست قدرت اوست ودر این وادی، مفرعت اهل بیت(علیهم‌السلام)به حضرت حق غیر از نوع معرفتی است که افراد عادی و عامه مردم به خدای متعال دارند. در دعا و نیایش های آنان رابطه ای عمیق میان ایمان و محبت به خدا وجود دارد، از این رهگذر برای آنان پیوند و انس با خدا و لذت ناشی از این انس جلوه‌گر می باشد.

به همین سبب در عبادات و نیایش ها بر آنان حالاتی میگذرد که برای بشر عادی قابل درک نیست. قرآن کریم در سوره دهر به برخی از حالات اهل بیت(علیهم‌السلام)که در بهشت دارند، اشاره فرموده است. در جذبه های عرفانی در حالات سردی و گرمی که به ایشان دست می دهد، آنان از شراب طهوری می نوشند که ساقی آن، حضرت حق تعالی است. و این حالات به فراخور مقام و رتبه آنان قابل درک برای سایرین نیست. از این رو خدای سبحان می فرماید:﴿ یُسْقَوْنَ فِیهٰا كَأْساً كٰانَ مِزٰاجُهٰا زَنْجَبِیلاً * عَیْناً فِیهٰا تُسَمّٰى سَلْسَبِیلاً … وَ سَقٰاهُمْ رَبُّهُمْ شَرٰاباً طَهُوراً﴾. (انسان ٧٦/ ١٧، ١٨، ٢١)

سیده جلیله حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در مرتبه ی از فهم و معرفت به حق تعالی قرار داشتند که صاحب مقام محمود و شفاعت بودند. مرتبه ی حضرتش تا جایی است که هرکس مرقد او را با معرفت زیارت کند، پاداشش بهشت است. به واسطه ی او شیعیان اهل بیت(علیهم‌السلام)در محشر مورد شفاعت قرار میگیرند.

بهشتیان از مقامات و مراتب معنوی برخوردار می شوند؛ زیرا عبارت «فإن لک شأنا من الشأن» در زیارت نامه نکره آمده که دلالت بر عظ مت غیرقابل وصف میکند، بی شک مراتب معنوی و کراماتی که حضرت معصومه(سلام الله علیها) به آن ها نائل شده اند بخش اکتسابی بوده است و در سایه معرفت و عبودیت باری تعالی به دست آورده است.

قرآن چگونگی دست یابی به این مقام را تهجد، استمرار مداوم بندگی در مقام حضرت

باری تعالی می داند. از این رو می فرماید:

﴿ وَ مِنَ اَللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَكَ عَسىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقٰاماً مَحْمُوداً﴾ (إسراء١٧ / ٧٩) و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله] نافله ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند.

 

 

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
5
خرداد

امام صادق علیه السلام و مهندسی فرهنگی

آگاهی از معارف دینی و علوم بشری در راستای هدایت تشریعی، احیاء تفکر اسلامی و فرهنگ غنی اسلامی به منظور اداره امور مسلمین در ابعاد فردی و اجتماعی، لازمه امامت است. حضور علمی امامان باقر و صادق (علیه السلام) در عصر خود و بی نقص بودن نظریات ایشان و آشکار نمودن علوم خود، حاکی از آن است که سایر امامان به اندازه ایشان فرصت و موقعیت مناسب پیدا نکردند تا فرهنگ و تمدن ناب اسلام را تبیین نمایند.

بی شک اقدامات علمی امام صادق (علیه السلام) در حیات ارزشمندش مرهون وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منحصر به فرد آن عصر و اقدامات امام محمد باقر (علیه السلام) در راستای اعتلای فرهنگی و تمدنی و زمینه ساز برای تأسیس دانشگاه بزرگ جعفری است.

 

به گواهی مورخان و محققان اسلامی حضرت امام باقر علیه السلام در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در آن مقطع حساس تاریخ اسلام نقش مهمی داشته است.

 

می توان گفت تحول علمی و فضای باز سیاسی، پیش از دوران امام صادق (علیه السلام)، یعنی از دوران زندگانی پدر بزرگوارش حضرت امام باقر (علیه السلام) آغاز شد و در دوران زندگی امام صادق (علیه السلام) این تحول شگرف علمی و فرهنگی تداوم یافت. حرکت علمی امام صادق (علیه السلام) در عصر جنبش فکری و فرهنگی مسلمانان شکل گرفت.

 

در این زمان عطش شدیدی از سوی مسلمین برای یادگیری و علم آموزی مشاهده می شد و علت آن علاوه بر تعالیم متعالی اسلام درباره علم آموزی، حضور تازه مسلمانانی بود که دارای سابقه ای درخشان و تمدنی کهن و پربار بودند؛

 

 

لذا امام صادق (علیه السلام) با توجه به شرائط و وجود بستر مناسب فکری و فرهنگی و آمادگی جو غالب جامعه که در تداوم حرکت عظیم علمی و فرهنگی حضرت باقر العلوم (علیه السلام) بود و دانشگاه بزرگ جعفری را تأسیس کرد.

 

پس از امام باقر (علیه السلام) با پیگیری های مداوم فرزند بزرگوارش، یگانه دوران، امام جعفر صادق (علیه السلام) راه و روش علمی - کلامی آن امام گرامی به ثمر نشست و حاصل آن، پایه گذاری مکتب علمی - کلامی تشیع شد. بیش تر فعالیت ها و بیانات اعتقادی امام باقر علیه السلام پیرامون دو اصل توحید و امامت دور می زد، زیرا این دو اصل بیش تر معرکه آرا بود. 

 منبع حوزه نت


free b2evolution skin
1
اردیبهشت

غروب خورشید عدالت

چشمه سار فضائل
امیرالمؤمنین على علیه السلام به شهادت تاریخ واعتراف دوست و دشمن در کمالات انسانى نقیص ه اى نداشته و در فضائل اسلامى نمونه کاملى از تربیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود. بحث هایى که در اطراف شخصیت او شده و کتاب هایى که در این باره شیعه و سنى و سایر مطلعین و کنجکاوان نوشته اند، درباره هیچ یک از شخصیت هاى تاریخ اتفاق نیفتاده است. على علیه السلام در علم ودانش داناترین یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سایراهل اسلام بود و نخستین کسى است در اسلام که در بیانات علمى خود، در استدلال آزاد و برهان را باز کرد و در معارف الهیه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترین عرب بود. على علیه السلام در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگ ها که در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن شرکت کرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با این که بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنین و جنگ خیبر و جنگ خندق، یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و لشکریان اسلام لرزیدند و یا پراکنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نکرد و هرگز نشد که کسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآویزد و جان به سلامت برد و در عین حال با کمال توانایى ناتوانى را نمی کشت و فرارى را دنبال نمی کرد و شبیخون نمی زد و آب بر روى دشمن نمی بست

سیره های نورانی
على علیه السلام در تقواى دینى و عبادت حق یگانه بود، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ کسانى که نزد وى از تندى على علیه السلام گله مى کردند می فرماید: «على را سرزنش نکنید، زیرا وى شیفته خداست». ابودردا صحابى، جسد آن حضرت را در یکى از نخلستان هاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده است براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود، درگذشت همسرش را تسلیت گفت، دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: پسر عم من نمرده است بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و این حال براى وى بسیار اتفاق می افتاد.

على علیه السلام در مهربانى به زیر دستان و دل سوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حکایات بسیار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش می رسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان می داد و خود با سخت ترین و ساده ترین وضعى زندگى می کرد. آن حضرت کشاورزى را دوست می داشت و غالباً به استخراج قنوات و درخت کارى و آباد کردن زمین هاى بایر می پرداخت ولى از این راه هر ملکى را که آباد می کرد و یا هر قناتى را که بیرون می آورد وقف فقرا می فرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عواید سالیانه قابل توجهى (بیست و چهار هزار دینار طلا) داشت 

تصویرهایی کوتاه از زندگی امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام به سمت کوفه حرکت می کرد که با یک کافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض کرد به کجا می روی؟ حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه می روم. وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یکدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حرکت کرد. مرد ذمی گفت: مگر به کوفه نمی روی؟ امام علیه السلام: بله به کوفه می روم. مرد ذمی: چرا راه کوفه را رها کردی؟ امام علیه السلام: این کمال حسن همراهی است که مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه کند و این دستوری است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است. مرد ذمی: پیامبر شما چنین دستوری داده است؟ امام علیه السلام: آری. مرد ذمی: پس هر کس از او پیروی کرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم که پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به کوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد.

 

غروب خورشید عدالت
جنگ نهروان ضربت سختی بر خوارج وارد کرد که دیگر نتوانستند آن طور که انتظار می رفت جایی برای خود در عالم اسلام باز کنند. مبارزه علی با آنها بهترین سندی بود برای خلفای بعدی که جهاد با اینها را مشروع و لازم جلوه دهند. اما باقیمانده خوارج دست از فعالیت برنداشتند: سه نفر از اینان، در مکه، دور هم جمع شدند و به خیال خود به بررسی اوضاع عالم اسلام پرداختند، چنین نتیجه گرفتند که تمام بدبختیها و بیچارگیهای عالم اسلام زیر سر سه نفر است: علی، معاویه و عمرو بن العاص. علی همان کسی بود که اینها ابتدا سرباز او بودند. معاویه و عمرو بن العاص هم همانهایی بودند که حیله سیاسی و خدعه نظامیشان موجب تشکیل چنین فرقه خطرناک و بی باکی شده بود.

این سه نفر - که یکی عبد الرحمن بن ملجم بود و دیگری برک بن عبد الله نام داشت و سومی عمرو بن بکر تمیمی - در کعبه با هم پیمان بستند و هم قسم شدند که آن سه نفر را که در راس مسلمین قرار دارند در یک شب یعنی در شب نوزدهم رمضان (یا هفدهم رمضان) بکشند. عبد الرحمن نامزد قتل علی و برک مامور قتل معاویه و عمرو بن بکر متعهد کشتن عمرو بن العاص شد. با این پیمان و تصمیم از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به طرف حوزه مأموریت خود حرکت کردند.

 

شهادت علی علیه السلام

مرثیه آفتاب
کمر بند عزمت را برای مرگ محکم کن

که مرگ به دیدار تو خواهد آمد

و مرگ پریشانت نکند

آن هنگام که به حضورت خواهد رسید

… و این سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبی که تنها با سه لقمه، افطار کردی و فرمودی: «دوست دارم گرسنه به دیدار خدا بروم»

حکایت غریبی است… غم های جهان به پیشواز دلم آمده اند. طوفانی در راه است. بوی یتیمی در مشام جهان پیچیده است و آسمان، گرفته و غمگین است. حکایت غریبی است؟ حکایت مسجد، سحر، سجده و سجاده. و غریب تر، قصّه مظلومی است که صبورانه زیست و در آخرین سجده، سرود رهایی سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»

آن شب، شبِ قدر را سحر کرد علی/با شوق وصال، ترک سر کرد علی

با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»/از خاک به افلاک سفر کرد علی

امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام دیگران
ابی بردة سلمی می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که اینچنین حضرت علی(ع) را مخاطب قرار می داد: یا علی؛ خداوند متعال در هفت مورد تو را با من شاهد قرار داد:

1- شبی که به معراج رفتم جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را ورای خودم جانشین قرار دادم. جبرئیل گفت: خداوند را بخوان پس در هنگام خواندن مثال تو همراه من بود.

در این هنگام دسته ای از ملائکه را دیدم که به صف ایستاده اند ! گفتم: ای جبرئیل! اینان کیستند که به صف ایستاده اند؟ گفت: اینان کسانی هستند که روز قیامت به خاطر وجود تو خداوند را مباهات می کنند.

پس نزدیک آنان شدم و از آنچه بوده و تا روز قیامت خواهد شد با آنان حرف زدم (در حالی که مثال تو همراه من بود.)…

بر آستان جانان
صفوان جمّال مى‌گوید: با امام صادق (ع) به کوفه رسیدیم؛ امام فرمود: این‌جا حرم جدم امیرالمؤمنین (ع) است. سپس به سوى آن حرکت کرد و به من فرمود: قدم‌هایت را کوتاه بردار و سرت را پایین بیانداز؛ زیرا براى هر قدمى، براى تو صدهزار حسنه نوشته مى‌شود و صدهزار کار بد از تو پاک مى‌گردد و صدهزار درجه بالا برده مى‌شود و صدهزار خواسته‌ات برآورده مى‌شود و پاداش هر صدیق و شهید براى تو ثبت مى‌گردد.

در حدیث دیگرى، امام صادق (ع) مى‌فرماید: «من زار امیرالمؤمنین ماشیاً، کتب الله له بکلّ خطوة حجّة و عمرة، فإن رَجَع ماشیاً کتب الله له بکل خطوة حجّتین و عمرتین» کسى که امیرمؤمنان (ع) را با پاى پیاده زیارت کند، خداوند براى هر قدمى یک حج و یک عمره بنویسد؛ پس اگر با پاى پیاده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت. سپس به راوى فرمود: این حدیث را با آب طلا بنویس.

در روایت دیگرى از امام ششم آمده است که فرمود: هر کس جدم را در حالى که عارف به حق اوست زیارت کند، خداوند براى هر قدمش یک حج مقبول و یک عمره نیکو مى‌نویسد، و به خدا قسم قدمى که در زیارت حضرت امیر (ع) غبارآلود شود، سواره باشد یا پیاده، آتش جهنم را نصیب آن قدم نمى‌کند.

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
26
اسفند

غیبت کبرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

امام مهدی علیه السلام چرا غایب است و علّت و جهتش چیست؟ پاسخ این مسئله بسیار مشکل است زیرا که مسئله ای عقلی نیست تا با براهین عقلی پاسخ داده شود و نیز عرفی هم نیست تا عرف و عقلا آن را درک کنند، بلکه این موضوع تعبّدی است و باید پاسخ آن از منابع وحی؛ رسول خدا و اهل بیت طاهرینش (علیهم السلام) اخذ شود. وقتی که به اخبار آل محمد (علیهم السلام) مراجعه می کنیم می بینیم که اختلاف نظر بسیار در این باره وجود دارد.

روایت ها دلیل غیبت را این امور دانسته اند: خوف و ترس، فرار از بیعت، تطابق با سایر پیامبران، اتمام نقمت بر کافران، امتحان و آزمایش مردم، رشد عقل ها، افشای اسرار توسط شیعیان، از اسرار الهی بودن غیبت. در جلد 13 کتاب بحارالانوار از پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد، صلی الله علیه و آله و سلم، اینگونه نقل گردیده است: سوگند به خدایی که مرا به نبوت برگزیده مردم از نور رهبری او در دوران غیبتش بهره می گیرند. همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها. اشعه نامرئی وجود مقدس امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف ، به هنگامی که در پشت ابرهای غیبت نهان است، دارای آثار گوناگون و متعددی است که برخی از آنها بدین قرار است:

 

 

امید بخشیدن به جامعه، پاسداری از دین خدا و آئین حق، تربیت گروه شایستگان، نفوذ گسترده معنوی، ترسیم اهداف آفرینش، نظارت بر اعمال شیعیان.

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
14
اسفند

شمه ای از فضائل و مناقب امام حسین علیه السلام

سیمای امام حسین علیه السلام در قرآن
بسیاری از آیات الهی که برخی رقم آن را 128 آیه و برخی دیگر تا 250 آیه ذکر کرده اند، به اطلاق و عموم و یا به طور خاص، بر امام حسین علیه السلام تطبیق شده و یا یکی از افراد مورد نظر در آیه امام حسین علیه السلام بوده اند. مواردی مثل آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ذوالقربی، آیه اطعام  و آیات سوره فجر که سوره فجر را سوره آن حضرت نامیده اند. امام صادق علیه السلام ضمن بیان این معنی، حضرت را صاحب «نفس مطمئنه» معرفی کرده و می فرمایند: « سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید که سوره حسین بن علی است و در آن راغب باشید. خداوند متعال شما را مورد رحمت خود قرار دهد.» ابو اسامه که در مجلس حاضر بود، گفت: چگونه این سوره مخصوص حسین علیه السلام گردید؟ امام علیه السلام فرمود: «آیا این سخن خداوند متعال را نمی شنوی که [می گوید]: «یا ایتها النفس المطمئنة»، همانا حسین را قصد می کند که دارای نفس مطمئنه و راضی است و اصحاب او از آل محمد در روز قیامت از خداوند راضیند و خداوند نیز از آنان راضی است.»

 

 

سبک زندگی امام حسین علیه السلام
سیره اخلاقی و رفتاری سیدالشهداء (ع) نشان دهنده روح بلند او و تربیت در دامان پیامبر و علی (ع) و تجسم قرآن کریم در عمل و اخلاق اوست. مهمان نواز و بخشنده بود، به خویشاوندان رسیدگی می کرد، سائلان را محروم نمی گذاشت، به فقیران می رسید، برهنگان را پوشانده و گرسنگان را سیر می کرد، بدهی بدهکاران را می داد، بر یتیمان شفقت و مهربانی داشت، ضعیفان را کمک و یاری می کرد، صدقاتش فراوان بود و مالی که به دستش می رسید میان تهیدستان تقسیم می کرد. بسیار عبادت خدا می کرد و روزه می گرفت، بیست و پنج بار پیاده به سفر حج رفت، شجاعتش زبانزد همگان بود، در میدان نبرد استوار و بی باک بود، اراده ای نیرومند و روحیه ای والا داشت، هرگز ذلت و حقارت را نمی پذیرفت، مرگ را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می داد، غیرتمند بود، صراحت لهجه و صلابت در بیان حق داشت، حلم و بردباری و تحملش بسیار بود، کریم و بزرگوار بود و با کمترین بهانه ای غلامان و کنیزان خویش را آزاد می کرد، شبها انبان غذا به درخانه محرومان می برد، متواضعانه با فقیران و مساکین همنشین و هم غذا می شد. امر به معروف و نهی از منکر را دوست داشت و از خلافها و جنایتهای ظالمان بشدت انتقاد می کرد، جوانمرد و با فتوت و اهل گذشت بود، کینه بدی کننده را به دل نمی گرفت، اهل عفو بود، بزرگی روح و کرم او همه را شیفته رفتارش می ساخت، خانه اش پناهگاه و مرکز امید درماندگان بود، اهل شب زنده داری بود، در شب و روز هزار رکعت نماز می خواند، در ماه رمضان ختم قرآن می کرد، پولها و بخششهایی را که معاویه می فرستاد می گرفت و میان فقرا تقسیم می کرد، سالی یک بار نصف همه دارایی خود را در راه خدا به نیازمندان صدقه می داد، ثروت را ذخیره نمی کرد، محاسن خویش را خضاب می کرد.

 

امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نقطه آغازین ارتباط از تولد هر دو امام در ماه شعبان شروع می شود. جالب این که سوم شعبان، روز میلاد امام سوم شیعیان می باشد و پیشوای دوازدهم نیز دوازده روز بعد، در نیمه شعبان، دنیا را به وجود نورانی خویش نور باران کرده است. زاد روز امام حسین علیه السلام باید به یاد امام عصر عج الله تعالی فرجه، بود و در روز میلاد حضرت حجت عج الله تعالی فرجه باید سیدالشهدا را یاد کرد؛ در دعای هریک از این دو معصوم، جمله هایی را زیر لب زمزمه می کنیم که یاد دیگری را در دل زنده می کند. شیعیان در سوم شعبان، روز میلاد سالار شهیدان، یاد فرزندان آن حضرت را در دل ها زنده می کنند؛ چرا که در توقیع مبارکی که از امام حسن عسکری علیه السلام برای «قاسم بن علاء همدانی» آمده، در زادروز امام حسین علیه السلام تصریح شده که: «خداوندا! من تو را به مقام مولود این روز می خوانم. او پیش از آن که چشم به دنیا بگشاید و پیش از آن که تولد یابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هرکس در آن بود و زمین و هرکس بر روی آن بود، بر او گریه کرد … او که در عوض شهادتش، ائمه علیهم السلام از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد. فوز و رستگاری با او در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصیای از خاندان او، بعد از قائم آنان و سپری شدن غیبت او می باشد.»

منبع حوزه نت


free b2evolution skin
 
مداحی های محرم