24
بهمن

میلاد ونامگذاری آسمانی

حضرت زینب (سلام الله علیها) روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری دیده به جهان گشود.

پدرش حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام)  مادرش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشد.

 

پس از تولّد، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)دخترش را نزد امیر المؤمنین علی (علیه السلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید،

امیر المؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)پیشی نمی گیرم در آن هنگام پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در مسافرت بودند.

پس از بازگشت، امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند.

رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمی گیرم.

در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این دختر را «زینب» انتخاب کن. زیرا خداوند چنین فرموده است.

سپس از مصائبی که بر این کودک وارد می شود خبر داد؛

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)در حالی که سخت می گریستند

فرمود: هر کس بر او بگرید مانند کسی است که بر حسین (علیه السلام) گریسته.

منبع:

حضرت زینب ( سلام الله علیها ) نائبه الامام

محمدرضا شریفی


free b2evolution skin
27
دی

درس اخلاق امام حسن عسکری‌علیه السلام به شیعیان‌

امام حسن عسکری‌علیه السلام در حوزه علمیه خود، علاوه بر تدریس فقه و معارف اسلامی، درس اخلاق و حقوق را نیز به شاگردانش می‌آموخت و آن‌ها را به آداب حقوق از دیدگاه تشیّع راستین آشنا می‌ساخت. در این راستا به درس زیر، از مکتب آن بزرگ‌مرد علم و کمال توجّه کنید:
شاگردان به بیانات امام حسن عسکری‌علیه السلام گوش فرا می‌دادند، و ایشان به آن‌ها چنین تدریس می‌فرمودند: آن کسی که بهتر از همه حقوق برادران دینی خود را می‌شناسد و نیازهای آن‌ها را تأمین می‌کند، در پیشگاه خداوند متعال ارجمندتر از دیگران است و کسی که در دنیا در برابر برادران دینی‌اش تواضع کند، او در پیشگاه خداوند متعال از انسان‌های راستین و جزء شیعیان حقیقی امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام است.


دو نفر پدر و پسر که از برادران دینی بودند، به خانه امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام (به عنوان مهمان و دیدار با آن حضرت) آمدند، امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام، از جا برخاستند و از آن‌ها استقبال کردند و به آن‌ها احترام کردند و آن‌ها را در صدر مجلس نشانیدند و خودشان هم روبروی آن‌ها نشستند، سپس فرمودند برای آن‌ها غذا بیاورید، غذا را حاضر کردند و آوردند و آن دو نفر از آن غذا خوردند، سپس قنبر که غلام امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام بود، ظرف آبی را آورد تا به دست آن دو مهمان بریزد، تا آن‌ها دستشان را بشویند و حوله آورده بود تا آن‌ها دست خود را خشک و تمیز کنند.


امیرالمؤمنین‌علیه السلام آن ظرف آب را گرفتند تا خودشان، بر دست آن مرد مهمان (پدر) آب بریزند؛ اما آن مرد مهمان (پدر) مانع حضرت شد و خودش را به خاک انداخت و گفت: یا امیرالمؤمنین! من خاک پای شما هستم، جسارت و بی‌ادبی می‌شود اگر شما بر دست من آب بریزید، آیا سزاوار است که خداوند متعال نگاه کند و ببیند که شما با این مقام و عظمت بر دست من آب بریزید؟!
امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام فرمودند: «بنشین و دستهایت را با آبی که می‌ریزم، بشوی؛ خداوند متعال می‌بیند که برادر دینی تو (من) بدون تفوّق‌طلبی و اظهار برتری نسبت به تو، مشغول خدمت به تو هستم و منظور من از این خدمت این است که (در مقابل این خدمت) در بهشت ده برابر اهل دنیا و اهل ممالک الهی به من خدمت کنند.
آن مرد (تا این سخنان را شنید) نشست، امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام به او فرمودند: تو را به حقّ عظیم خودم بر تو که آن را شناخته‌ای و مرا به افتخار خدمت‌گزاری خودت رسانده‌ای، به گونه‌ای با کمال آرامش بنشین و دستت را بشوی، که اگر قنبر دست تو را می‌شست، همان‌گونه می‌نشستی.
آن مرد همان‌گونه نشست و علی‌علیه السلام بر دست او آب ریخت، وقتی دست شستن آن مرد تمام شد، آقا ظرف آب را به پسرش محمد حنفیه دادند و فرمودند: پسرم! اگر پسر این مرد تنها نزد من می‌بود، من دست او را می‌شستم؛ ولی چون او نزد پدرش است، خداوند متعال دوست ندارد که بین پدر و پسر به طور مساوی رفتار شود. پدر دست پدر را شست، حالا تو ای پسرم! دست پسر این مرد را بشوی.
محمد حنفیه هم دستور پدر بزرگوارش را اجرا نمود، سپس امام حسن عسکری‌علیه السلام پس از تمام شدن این جریان زیبا فرمودند: فَمَنْ اِتَّبَعَ عَلِیّاً عَلی ذلِکَ، فَهُوَ الشِّیعِیَّةُ حَقّاً؛ کسی که در امور حقوقی این‌گونه از امیرالمؤمنین‌علیه السلام پیروی کند، شیعه حقیقی ایشان است.

امام حسن عسکری‌علیه السلام که خودشان از معصومین‌علیهم السلام هستند و از گناه و زشتی دور هستند، برای اینکه شیعیان خودشان را از پلیدی‌ها و زشتی‌ها دور کنند، یک برنامه کامل برای زندگی و رسیدن به سعادت برای آنها پیشنهاد می‌کنند، ایشان فرمودند: أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَالْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَالاِجْتِهادِ للَّهِ‌ِ وَصِدْقِ الحَدِیثِ؛ شما را وصیت می‌کنم به: تقوی الهی، پرهیزکاری و پاک زیستن در دین، خداوند (متعال) را بسیار یاد کنید. بسیار یاد مرگ باشید. قرآن را زیاد تلاوت کنید. بر پیامبر حضرت محمد مصطفی‌صلی الله علیه وآله وسلم زیاد صلوات بفرستید که صلوات بر ایشان ده حسنه دارد.
عبادت و بندگی‌
امام حسن عسکری‌علیه السلام هم مانند سایر ائمه‌علیهم السلام قبل از هر چیز بنده خداوند (متعال) بود و ارتباط خالص و تنگاتنگی با اله و معبود خود داشت. از تسبیحات ایشان که با سوز و گداز ملکوتی در روزهای شانزدهم و هفدهم ماه می‌خوانند: سُبْحانَ مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ دانٍ وَفِی دُنُوِّهِ عالٍ، وَفِی إِشْراقِهِ مُنِیرٌ وَفِی سُلْطانِهِ قَوِیٌّ، سُبْحانَ اللَّه وَ بِحَمْدِه؛ پاک و منزه است آن خداوندی که در عین علوّ مقامش، نزدیک است و در عین نزدیک بودن در مقام عالی است و تابشش فروزان است و در قدرتش نیرومند می‌باشد. پاک و منزهی که حمد و سپاس، مخصوص او است.
گناهان صغیره را کوچک نشمارید
از ابوهاشم جعفری روایت شده که گفت: شنیدم از امام حسن عسکری‌علیه السلام که فرمودند: از گناهانی که آمرزیده نمی‌شود، حرف و قول آدمی است که می‌گوید: ای کاش من مؤاخذه نمی‌شدم مگر به همین یک گناه؛ یعنی ای کاش گناه من فقط همین یک گناه کوچک بود یک گناه کوچک که اهمیتی ندارد.
من در دل خودم گفتم: این مطلب دقیق و مهمی است و شایسته است که آدمی در نفس خود هر چیزی را جستجو کند. تا این مطلب در دلم گذشت، امام‌علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: ای ابوهاشم! راست گفتی، به آنچه که در دل خود گذراندی عمل کن؛ پس همانا شرک در میان مردم پنهان‌تر از جنبیدن مورچه بر سنگ خارا در شب تاریک و پنهان‌تر از جنبیدن مورچه بر پلاس سیاه است.
پس انسان نباید هیچ گناه را کوچک بداند و یا به سبب کوچکی گناه از آن دوری نکند و آن گناه را انجام دهد؛ بلکه انسان باید نگاه کند که انجام هر گناهی، چه کوچک و چه گناه کبیره، سرپیچی و تعدّی از دستور خداوند متعال به حساب می‌آید؛ یعنی با انجام حتی یک گناه کوچک، انسان در مقابل پروردگار متعال خود بی‌ادبی کرده و در برابر خداوند متعال ایستاده است. امیرالمؤمنین علی‌علیه السلام می‌فرمایند: شدیدترین گناهان، آن گناهی است که صاحبش آن را سبک بشمرد.
منبع:

سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه‌السلام، محمدحسین زارعی


free b2evolution skin
27
دی

فعالیت‌های سرّی امام حسن عسکری‌علیه السلام‌


امام حسن عسکری‌علیه السلام با وجود تمامی محدودیت‌ها و کنترل‌هایی که از طرف دستگاه خلافت اعمال می‌شد، یک سلسله فعالیت‌های سرّی سیاسی را رهبری می‌کردند که با گزینش شیوه‌های ظریف، این فعالیت‌ها از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار پنهان می‌ماند، مانند: عثمان بن سعید عَمری از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین یاران امام حسن عسکری‌علیه السلام بودند که در لباس روغن‌فروشی فعالیت و شیعیان و پیروان امام‌علیه السلام را هدایت می‌کرد و اموال و وجوهی را که شیعیان می‌خواستند به امام‌علیه السلام تحویل بدهند، از آن‌ها می‌گرفت و آن اموال را در ظرف‌ها و مَشک‌های روغن قرار می‌داد و به حضور امام‌علیه السلام می‌رسانید.


نامه‌های جاسازی شده داخل چوب‌

داود بن اسود، خدمت‌گزار امام حسن عسکری‌علیه السلام بود که مأمور هیزم‌کشی و گرم کردن خانه ایشان بود. داود بن اسود می‌گوید: روزی امام‌علیه السلام مرا خواست و چوب مدور و بلندی را به من دادند و فرمودند: این چوب را بگیر و نزد عثمان بن سعید ببر و به او تحویل بده.
او می‌گوید: من چوب را از امام‌علیه السلام گرفتم و به راه افتادم، در بین راه به یک سقّا رسیدم که قاطر مسیر راه را بسته بود، آن سقّا از من خواست که من آن حیوان را کنار بزنم، من آن چوب (را که امام‌علیه السلام به من داده بود) بلند کردم و به قاطر زدم، با زدن ضربه، آن چوب شکست، وقتی به محل شکستگی روی چوب نگاه کردم، چشمم به نامه‌هایی افتاد که در داخل آن چوب جاسازی شده بود! به سرعت چوب را زیر بغل گرفتم و به خانه برگشتم و آن سقّا به من فحش و ناسزا گفت…
وقتی به درب خانه امام‌علیه السلام برگشتم، عیسی یکی از خدمت‌کارهای امام‌علیه السلام در کنار درب خانه به استقبالم آمد و گفت: امام‌علیه السلام می‌فرماید: تو چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟ من جواب دادم: من نمی‌دانستم که در داخل چوب چیست؟!
امام‌علیه السلام فرمودند: چرا کاری می‌کنی که مجبور به عذرخواهی شوی؟ مبادا از این به بعد چنین کاری را انجام دهی، اگر شنیدی کسی هم به ما ناسزا می‌گوید، تو راه خودت را ادامه بده و با او مشاجره و بحث نکن، ما در بَد شهر و دیاری زندگی می‌کنیم، تو فقط کار خودت را انجام بده و بدان که گزارش کارهایت به ما می‌رسد.

آماده‌سازی شیعیان برای دوران غیبت‌
از آن‌جایی که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است، و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای نوع مردم دشوار می‌باشد، پیامبر اکرم و امامان معصوم‌علیهم السلام به تدریج مردم را با این موضوع (یعنی غیبت امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف) آشنا می‌کردند و افکار را برای پذیرش آن آماده می‌کردند.
این تلاش در زمان امام هادی و امام حسن عسکری‌علیهما السلام جلوه بیشتری به خود می‌گرفت؛ چون که زمان تولّد و سپس غیبت امام زمان‌علیه السلام نزدیک می‌شد. امام هادی‌علیه السلام اقدامات و کارهای خود را نوعاً توسط نمایندگان انجام می‌داد و کمتر شخصاً با افراد تماس می‌گرفت، این قضیه در زمان امام حسن عسکری‌علیه السلام محسوس‌تر بود، چون ایشان از یک طرف با وجود تأکید بر تولّد حضرت مهدی‌علیه السلام، او را تنها به شیعیان خاصّ خودشان نشان می‌داد؛ و از طرف دیگر تماس شیعیان با امام حسن عسکری‌علیه السلام روز به روز محدودتر و کمتر می‌شد، به طوری که حتی در شهر سامرّا به مراجعات و مسائل شیعیان، از طریق نامه یا نمایندگان پاسخ می‌فرمودند.
بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام دوازدهم‌علیه السلام آماده می‌کرد، و این درست همان روشی است که امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه الشریف نیز در زمان غیبت صغری در پیش گرفتند و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبری آماده ساختند.
کوشش‌های علمی‌
گرچه امام حسن عسکری‌علیه السلام به حکم شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه‌دار دانش خود در سطح کل جامعه نشدند؛ اما در عین حال با همان فشار و خفقان، شاگردانی را تربیت کردند که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلامی و رفع شبهاتِ دشمنان نقش مؤثری داشتند.
شیخ طوسی‌رحمه الله تعداد شاگردان آن حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت کرده که در میان آن‌ها چهره‌های روشن، شخصیت‌های برجسته و مردان وارسته‌ای مانند: احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابوهاشم داود بن قاسم جعفری، عبداللَّه بن جعفر حمیری، ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می‌خورند.
علاوه بر تربیت این شاگردان، گاهی چنان مشکلات و تنگناهایی برای مسلمانان پیش می‌آمد که جز امام حسن عسکری‌علیه السلام کسی از عهده حلّ آن‌ها برنمی‌آمد، امام در این‌گونه مواقع، در پرتو علم امامت با یک تدبیر فوق‌العاده، بُن‌بست را می‌شکستند و آن مشکل را حل می‌کردند.
تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه‌

از جالب‌ترین فعالیت‌های سیاسی امام حسن عسکری‌علیه السلام تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و سختی‌های مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمان‌های بلند تشیّع بود، از آن‌جا که شخصیت‌های بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام حسن عسکری‌علیه السلام به تناسب مورد، هر یک از آنان را به نحوی دلگرم و راهنمایی می‌کرد و روحیه آنان را بالا می‌برد تا میزان تحمّل و صبر و آگاهی آنان را در برابر فشارها و تنگناها و فقر و تنگدستی بالا ببرند، و بتواند مسؤولیت بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
محمد بن حسن بن میمون می‌گوید: نامه‌ای به امام حسن عسکری‌علیه السلام نوشتم و از فقر و تنگدستی شکوه کردم؛ ولی بعداً پیش خودم گفتم: مگر امام صادق‌علیه السلام نفرموده‌اند: فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ماست.
امام حسن عسکری‌علیه السلام در پاسخ او نوشتند: هرگاه گناهان دوستان ما زیاد شود، خداوند آن‌ها را به فقر گرفتار می‌کند و گاهی از بسیاری از گناهان آنان در می‌گذرد، همچنان‌که پیش خود گفته‌ای فقر با ما بهتر از توانگری با دیگران است، ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند، پناه‌گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند، نوریم، ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی به ما متوسل می‌شوند. هر کس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خداوند متعال) با ماست و کسی که پیرو راه ما نباشد، به سوی آتش خواهد رفت.

منبع:

سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه‌السلام، محمدحسین زارعی

 


free b2evolution skin
27
دی

پاسخ امام حسن عسكري عليه السلام به 3 شبهه


قرآن، قدیم است یا حادث، مخلوق است یا غیر مخلوق؟

ثقه جلیل‌القدر، داود بن قاسم ابوهاشم جعفری که زمان پنج امام معصوم‌علیهم السلام را درک کرده است، می‌گوید: به خاطرم خطور کرد که آیا قرآن مخلوق است یا غیر مخلوق؟ امام حسن عسکری‌علیه السلام فرمودند: «یا أَباهاشِمٍ! اَللَّهُ خالِقُ کُلٍّ شَیْ‌ءٍ وَ سِواهُ مَخْلُوقٌ(64)؛ خداوند خالق هر چیز است و غیر از خداوند (همه چیز) مخلوق خداست.
و در نقل دیگر آمده است که (ابوهاشم) می‌گوید: من در پیش خودم گفتم: ای کاش نظر امام حسن عسکری‌علیه السلام را درباره قرآن می‌دانستم که آیا قرآن مخلوق است یا غیر مخلوق؟ امام‌علیه السلام فرمودند: آیا به تو نرسیده است (آیا تو اطلاع نداری) از آنچه که ابی عبد اللَّه‌علیه السلام نقل فرموده‌اند: چون «قُل هُوَ اللَّه اَحَد» نازل شد، خداوند (متعال) برای آن چهارهزار بال آفرید، به هر گروهی از ملائکه که می‌گذشت، (ملائکه‌ها نسبت) به او خشوع می‌کردند، نسبت پروردگار تبارک و تعالی این است.(65)
ناگفته نماند: مسأله خلق قرآن یکی از پرجنجال‌ترین مسایل در میان اهل سنت بود که در زمان عباسیان، دست سیاست نیز درباره آن بازی کرد و فریادها به آسمان رفت. عدّه‌ای می‌گفتند: قرآن کلام خداست، متکلم بودن خدا مانند خود خدا قدیم است، و قرآن نیز قدیم است و مخلوق نیست.


و سخن شاعر در همین زمینه است که می‌گوید:
إِنَّ الکَلامَ لَفِی الْفُؤادِ وَإِنَّما
جُعِلَ اللِّسانُ عَلَی الفْؤادِ دَلِیلاً
ولی عدّه‌ای به حادث و مخلوق بودن قرآن قائل بودند که رأی اهل بیت‌علیهم السلام نیز همین است.
چرا زن نصف مرد ارث می‌برد

ابوهاشم جعفری می‌گوید: فهفکی از امام حسن عسکری‌علیه السلام پرسید: چرا زن مسکین و ضعیف یک سهم از ارث را می‌برد؛ ولی مرد دو سهم؟ امام‌علیه السلام فرمودند: چون برای زن جهاد و نفقه (مخارج خانه) و دیه بر عاقله نیست، و این‌ها برعهده مردان است.
پیش خودم گفتم: نقل شده که ابن ابی العوجاء هم این سؤال را از امام صادق‌علیه السلام پرسیده بود و امام صادق‌علیه السلام هم همین جواب را داده بودند… (ناگهان) امام حسن عسکری‌علیه السلام به من رو کردند و فرمودند: آری، این سؤال ابن ابی العوجاء است و جواب ما (اهل بیت‌علیهم السلام) یکی است. وقتی سؤال و مسأله یکی باشد، همه ما (اهل بیت‌علیهم السلام) یک نوع جواب می‌دهیم؛ چون آنچه از علم که در اوّل ما است در آخرین نفر از ما نیز همان است. و اوّل و آخر ما در علم و کار یکی است. (البته) رسول خدا و امیرالمؤمنین‌علیهما السلام بر ما فضیلت دارند.


معنای ایام‌

از صفر بن ابی دلف کرخی روایت شده که گفت: وقتی موکل، آقای ما امام حسن عسکری‌علیه السلام را آورد، (من) رفتم تا حال ایشان را بپرسم، (تا به این‌جا که گفت) آن‌گاه عرضه داشتم: آقای من! حدیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم روایت شده که معنای آن را نمی‌فهمم. ایشان فرمودند: آن (حدیث) چیست؟ من عرضه داشتم: این سخن ایشان که: «با ایام دشمنی نکنید که با شما دشمنی می‌کنند» معنای این حدیث چیست؟
امام حسن عسکری‌علیه السلام فرمودند: بلی! مادام که آسمان‌ها و زمین برپاست، ما ایام هستیم.

منبع:

سیری در زندگانی امام حسن عسکری علیه‌السلام، محمدحسین زارعی


free b2evolution skin
27
دی

انتظارات امام عسكري از شيعيان

 

انديشه و تفكر

اساس تمام پيشرفتهاي مادي و معنوي بشر در طول تاريخ، انديشه و تفكر از يك طرف، و سعي و تلاش و عمل از طرف ديگر بوده است. اگر بشر قرن بيستم و بيست و يكم از نظر صنعتي و تكنولوژي به موفقيتهاي چشمگيري دست‌يافته، بر اثر انديشه و تلاش بوده است; چنان كه پيشرفتهاي معنوي جوامع و افراد نيز بر اثر بهره‌وري از توان عقل و تفكر و قدرت عمل و تلاش بوده است. پيامبران، امامان و بندگان صالح الهي همگي اهل فكر و تعقل بوده‌اند، در منزلت ابوذر امام صادق (عليه السلام) فرمود: «بيش‌ترين عبادت اباذر كه رحمت‌خدا بر او باد، انديشه و عبرت اندوزي بود» . قرآن اين كتاب الهي و آسماني براي انديشه و تفكر، ارزش والا و حياتي قائل است و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل، و دقت و تفقه بيان نموده است در قرآن بيش از هزار بار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه باروري انديشه است تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را دعوت به تفكر نموده، بيش از 10 آيه با كلمه «انظروا; دقت كنيد» شروع شده است. بيش از پنجاه مورد كلمه عقل و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبر در قرآن امر شده است . و همچنين از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است . با توجه به اين اهميت انديشه و تفكر است كه امام حسن عسكري (عليه السلام) از شيعيان خويش انتظار دارد، كه اهل انديشه و تفكر باشند. لذا فرمود: «عليكم بالفكر فانه حياة قلب البصير و مفاتيح ابواب الحكمة ; بر شما باد به انديشيدن! پس به حقيقت، تفكر موجب حيات و زندگي دل آگاه و كليدهاي دربهاي حكمت است.  . انسانهايي كه با عقل انديشه نكنند و با چشم جانشان در ديدن حقايق دقت بخرج ندهند در روز قيامت نابينا محشور مي‌شوند. امام حسن عسكري (عليه السلام) اين حقيقت را با گوشزد كردن آيه‌اي از قرآن براي اسحاق بن اسماعيل نيشابوري در طي نامه‌اي چنين بيان مي‌كند: «اي اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آن‌هايي كه مورد رحمت الهي قرار گرفته و همچون تو داراي بصيرت خدا دادي مي‌باشند، نعمت‌خويش را تمام كرده است… پس به يقين بدان اي اسحاق كه هركس از دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت هم نابينا و گمراه خواهد بود. اي اسحاق! چشمها نابينا نمي‌شوند، بلكه دلهايي كه در سينه‌ها هستند نابينا مي‌شوند. (بر اثر انديشه نكردن) و اين سخن خداوند در كتاب متقن خويش است آنجا كه از زبان انسان ستم پيشه بيان مي‌كند : «پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودي با اين كه داراي چشم بودم؟ (خداوند در جواب) مي‌فرمايد: همان گونه كه آيات ما براي تو آمد و تو آنها را فراموش كردي، امروز نيز تو فراموش خواهي شد.» . گاه امام حسن عسكري با گوشزد اين خطر كه عده‌اي در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاي مستحبي و گرفتن روزه‌هاي واجب و مستحب مي‌دانند، بدون آنكه در رمز و راز آن انديشه كنند و يا در زمان و اوضاع آن تعقل نمايند، جايگاه ويژه انديشه و تفكر را اينگونه بيان مي‌فرمايد: «ليست العبادة كثرة الصيام و الصلوة و انما العبادة كثرة التفكر في امر الله  ; عبادت به بسياري نماز و روزه نيست، همانا عبادت تفكر بسيار در امر خداوند است».


ايمان گرائي و سود رساني

فكر و انديشه، و يا تأمل و تدبر آنگاه ارزش حقيقي و عيني خويش را نشان مي‌دهد كه منجر به ايمان و عمل و تلاش شود وگرنه تفكري كه بدنبالش ايمان و عمل نباشد مطلوب و كارساز نيست. به همين جهت آن حضرت تأكيد فرمود كه شيعيان به دو خصلت توجه داشته باشند «خصلتان ليس فوقهما شي‌ء الايمان بالله، و نفع الاخوان  ; دو خصلت است كه برتر از آن چيزي نيست، ايمان به خداوند و فايده رساندن به برادران (ديني)».


به ياد خدا و قيامت‌بودن

ايمان برگرفته از انديشه بدنبال خود عمل و ياد خدا و همچنين انجام عبادت را در پي دارد، به همين جهت‌يكي ديگر از انتظارات حضرت عسكري (عليه السلام) از شيعيان اين است كه خداوند و قيامت و رسول را فراموش نكنند. چنان كه فرمود: «اكثروا ذكر الله و ذكر الموت و تلاوة القرآن و الصلاة علي النبي; زياد به ياد خدا و مرگ باشيد و همواره قرآن بخوانيد و بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) (و آل او) درود بفرستيد . و هوشمندترين و زيركترين افراد كسي است كه به ياد بعد از مرگ باشد و وجدان خويش را براي رسيدگي به اعمال قاضي قرار دهد. 
حسابرسي اعمال و پاسخگويي وجدان

انتظار ديگري كه امام حسن (عليه السلام) از شيعيان دارد، رسيدگي به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگويي وجدان اخلاقي است. لازم است انسان در ابتداي هر روز نسبت به اعمال نيك و دوري از گناه با خود «مشارطه» و قرار دادي داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد. و در پايان روز «محاسبه» و حسابرسي، و پاسخگويي به وجدان دروني خويش. آنهايي هم كه مسئوليت‌هاي اجتماعي دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند كه بايد پاسخگو باشند، علاوه بر اين در مقابل خداوند متعال، پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و وجدان خويش نيز بايد پاسخگو باشند. ممكن است عده‌اي زرنگي را در آن بدانند كه از حسابرسي، و پاسخگويي فرار كنند و به نوعي طفره روند، ولي بايد بدانند كه هرگز چنين رفتاري هوشمندي و زرنگي بحساب نمي‌آيد، در همين زمينه است كه حضرت عسكري (عليه السلام) خردمندانه مي‌فرمايد: «اكيس الكيسين من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت  ; زيركترين زيركان (و هوشمندترين افراد) كسي است كه به حساب نفس خويش پردازد (و پاسخگوي خدا و وجدان خويش باشد) و براي پس از مرگ خويش تلاش نمايد».
تقوا و پاكي، راستي و امانتداري

از مهم‌ترين و بارزترين ويژگي‌هاي مورد انتظار براي شيعيان و مؤمنان دو صفت نفساني تقوا و ورع است كه انسان را در مقابل انجام گناه و دوري از محرمات حفظ و تقويت مي‌كند، و در كنار آن دو، دو صفت والاي امانتداري و راستگويي است كه آنچنان اهميت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه‌اي را مي‌توان با تقويت و ترويج اين اوصاف در ميان افراد جامعه پي‌ريزي نمود و مشكلات را حل و سعادت جوامع را تضمين نمود. امام حسن عسكري (عليه السلام) با تأكيد بر اوصاف فوق و برخي اوصاف ديگر خطاب به شيعيان خود مي‌فرمايد: «اوصيكم بتقوي الله و الورع في دينكم والاجتهاد لله و صدق الحديث و اداء الامانة الي من ائتمنكم من بر اوفاجر و طول السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد (ص) صلوا في عشايرهم و اشهدوا جنائزهم وعودوا مرضاهم، و ادوا حقوقهم، فان الرجل منكم اذا ورع في دينه و صدق في حديثه و ادي الامانة و حسن خلقه مع الناس قيل هذا شيعي فيسرني ذلك; شما را سفارش مي‌كنم به تقواي الهي و ورع در دين خود و كوشش در راه خدا، راستگويي و رد امانت به هر كه به شما امانت سپرد - خوب يا بد - و طولاني بودن سجده و خوب همسايه داري; چرا كه محمد (ص) براي اين‌ها آمده است. در گروههاي آنها (مخالفان) نماز بخوانيد (يعني در نماز جماعت شركت كنيد) و در تشييع جنازه آنها حضور داشته باشيد و بيمارانشان را عيادت، و حقوق آنان را ادا نماييد، زيرا اگر مردي (و فردي) از شما در دين خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد كرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته مي‌شود اين شيعه است. پس من از اين (گفته) شادمان مي‌شوم.» و در جاي ديگر فرمود: «المؤمن بركة علي المؤمن و حجة علي الكافر  ; مؤمن (و شيعه) بركتي براي مؤمن و (اتمام) حجتي براي كافر است.

عزت نفس و دوري از ذلت

انسان به عزت نفس و تكريم شخصيت بيش از همه چيز نيازمند است انسان مي‌تواند رنج گرسنگي و تشنگي را تحمل كند و با فقر و نداري بسازد اما تحقير شخصيت و آزردگي روح و روان و پايمال شدن عزت انسان بسادگي قابل رفع و جبران نيست، ممكن است تا پايان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزيز انسان را عزيز آفريده و هرگز به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت خودش را نداده. امام صادق (عليه السلام) فرمود: «خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولي به او واگذار نكرده است (و اجازه نداده) كه ذليل باشد آيا سخن خدا را نشنيده‌اي كه مي‌فرمايد: «عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولي منافقان نمي‌دانند، پس مؤمن هميشه عزيز است و ذليل نمي‌باشد»  . به همين جهت يكي از انتظارات مهم حضرت عسكري (عليه السلام) در دوران غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين است كه شيعيان عزيز و با عزت باشند و هرگز خود را ذليل نكنند، در يكجا فرمود: «ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذله;  چه زشت است براي مؤمن (و شيعه) دل بستن به چيزي كه وي را خوار مي‌سازد». و در جاي ديگر دلسوزانه نصيحت نمود كه: «لا تمار فيذهب بهاؤك و لا تمازح فيحقر عليك; جدال و كشمكش مكن زيرا ارزش و شخصيت تو را از بين مي‌برد (و موجب خواري انسان مي‌شود) و شوخي (بيش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پيدا نكنند.»  . و گاه راهكارهاي رسيدن به عزت و دوري از ذلت را به شيعيان ارائه مي‌دهد و قاطعانه مي‌فرمايد: «ما ترك الحق عزيز الا ذل و لا اخذ به ذليل الا عز; هيچ عزيزي حق را رها نكرد مگر آنكه خوار و ذليل شد، و هيچ ذليل و خواري به حق عمل نكرد مگر آن كه عزيز گرديد» .

استواري بر دين و ولايت در دوران غيبت

آخرين انتظاري كه در اين سطور بدان اشاره مي‌شود، انتظار حضرت عسكري (عليه السلام) از شيعيان خويش است در دوران غيبت كبراي امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چرا كه يكي از دورانهاي بسيار سخت و طاقت فرسا كه صبر و استواري فراواني مي‌طلبد همين دوره است، انتظار آن حضرت اين است كه مردم و شيعيان دوران غيبت را تحمل كنند و از خود بردباري و استقامت به خرج دهند، و بر دين الهي و امامت و ولايت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براي ظهور مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دعا نمايند، چرا كه «و الله ليغيبن غيبة لاينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل بامامته و وفقه للدعاء بتعجيل فرجه; به خدا سوگند (حضرت مهدي) غيبت طولاني خواهد داشت كه نجات پيدا نكند در آن دوران مگر كساني كه خداوند عزيز و جليل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفيق دهد كه براي فرج آن حضرت دعا نمايد» ، سخن را با اشعاري به ياد آن سفر كرده به پايان مي‌بريم: فكر بلبل همه اين است كه گل شد يارش گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش اي كه از كوچه معشوقه ما مي‌گذري با خبر باش كه سر مي‌شكند ديوارش اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوي به يقين ره ببري در حرم اسرارش آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هركجا هست‌خدايا به سلامت دارش

منبع:
برخي انتظارات امام حسن عسكري (ع) ازشيعيان، جواد حسيني


free b2evolution skin