27
خرداد

آفات اعمال خیر

  یکی از آفتها در کتاب عدل الهی بی تفاوتی و بی حسی در دفاع از حق و حقیقت بیان شده است. انسان نه تنها باید در مقابل حقیقت جحود و استنکار نداشته باشد، بی طرف هم نمی تواند باشد، باید از حق دفاع کند. مردم کوفه می دانستند که حق با حسین بن علی (ع) است 

 

 

 

واین معنی را اعتراف هم کرده بودند ولی در حمایت از حق و دفاع از آن کوتاهی کردند، ثبات قدم نشان ندادند و استقامت نورزیدند. در حقیقت، حمایت نکردن از حق، جحود عملی آن است.

حضرت زینب (س) در خطبه معروف خویش برای کوفیان، آنها را به کوتاهی در حمایت از حق و به ظلم و جنایت بر آن نکوهش می کند. فرمود: «یا اهل الکوفة، یا اهل الختل و الغدر و الخدل، اتبکون؟ الا فلا رقأت العبرش، و لا هدأت الزفرش، انما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوش انکاثا؛ ای اهل کوفه، ای دغلبازان فریبکار بی وفا، آیا گریه می کنید؟! پس اشک شما نخشکد و ناله تان خاموش نگردد. مثل شما همچون آن زن احمق است که پنبه هایی را می رشت و نخ می ساخت، دوباره آنچه را که رشته بود پنبه می کرد و آنچه را که بافته بود باز می کرد».
عجب و به خودبالیدن نیز یکی دیگر از آفات عمل است. ریای پس از عمل نیز مانند حسادت و عجب و جحود، تباه سازنده عمل است. در حدیث آمده است: «گاهی شخصی عملی صالح و نورانی انجام می دهد و عملش در علیین قرار می گیرد، ولی بعدها در ملأ عام عمل خود را بازگو می کند و به رخ مردم می کشد. این، سبب می شود که عملش تنزل کند. بار دیگر آن را بازگو می کند، تنزل و سقوط دیگری پیدا می کند. وقتی بار سوم آن را بازگو کند به کلی نابود می گردد و احیانا تبدیل به عمل شر می شود.»
امام باقر (ع) فرمود: «الابقاء علی العمل اشد من العمل. قال (الراوی): و ما الابقاء علی العمل؟ قال: یصل الرجل بصلة، و ینفق نفقة لله وحده لاشریک له، فتکتب له سرا، ثم یذکرها فتمحی فتکتب له علانیه، ثم یذکرها فتمحی و تکتب له ریاء؛ نگهداری عمل از خود عمل مشکل تر است. راوی گفت: نگهداری عمل یعنی چه؟ امام فرمود: یعنی انسان عملی برای خدای یکتا دور از چشم مردم انجام می دهد و در نامه عمل او همین طور ثبت می شود، بعد آن عمل را بازگو می کند، آن عمل از صورت یک عمل سری محو می شود و به عنوان یک عمل علنی در نامه عمل او ثبت می گردد. بار دیگر آن عمل را بازگو می کند. در این وقت آن عمل از دیوان حسنات محو می شود و به عنوان یک عمل ریایی در دیوان سیئات او ثبت می گردد.»

مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 39


free b2evolution skin
26
خرداد

کلیپ تصویری: «نماز اول وقت، وسیله رسیدن به مقامات عالی!»

سؤال: اینکه حضرت آقای قاضی فرمودند: هرکس نماز اول وقت بخواند، به مقام می‌رسد،آیا نماز با حضور قلب مراد ایشان بوده یا نه؟حضرت آیت‌الله بهجت:

 

 

 

 


نه! اگر نماز با حضور قلب [مرادشان باشد]، آن‌وقت سؤال می‌کنند که چگونه نماز [با حضور قلب] را بخواند؟ به چه سببی بخواند نماز کامل را؟ اینکه چیزی به دست نداد!
وقتی چیزی به دست می‌دهد که بگوید مطلق نماز، مطلق نماز را کسی مقید باشد در اول وقت، به نماز عالی می‌رسد؛ می‌رسد خودش، تکویناً! شیئاً فشیئاً، روزبه‌روز می‌رود بالاتر.


free b2evolution skin
26
خرداد

دستورالعمل آیت الله بهجت‌(ره) کلیپ تصویری

برای حضور قلب دائمی در محضر خدا
آقا ببخشید برای حضور قلب دائمی،(بطوری) که آدم همیشه خودش را در محضر خدا بداند، چه کاری انجام بدهد؟

 

 

 

اسباب محبت خدا را در خودش ایجاد بکند
باید کاری بکند که دوستی خدا را در خودش زیاد بکند
کسی این غایت را در نظر داشته باشد، بخواهد دوستی اش، محبتش زیادتر بشود
من گمان می کنم چیزی آسان تر از صلوات زیاد نیست
عاشقانه صلوات بفرستد؛ می فهمد چطور محبتش زیاد می شود
اما به شرط عقیده که بفهمد که این ها می کشد او را به سمت معشوق خودش و محبوب خودش
بله، خدا می داند که چه هست در این صلوات


free b2evolution skin
25
خرداد

از ماست که بر ماست

شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت، پس از چندین سال، سیلابی بیامد و گوسفندان و اموالش را برد. به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه آمد؟

 

 

پسر گفت: ای پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردی اندک اندک جمع شد و هرچه داشتیم برد.

«وما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و آن چه از رنج و مصائب به شما می رسد، همه از اعمال زشت خود شما است».

شوری (30)، آیه


free b2evolution skin
25
خرداد

خان جون، همه‌ زندگی حاج آقا بود

 عبدالباقي مي‌گفت او، نورالدين و نجمه مي‌توانند نوبتي بنشينند و مراقب خان جون باشند. همين کار را کردند، اما حاج آقا با هر سه آن‌ها مي‌نشست. همه چيز را گذاشته بود کنار. کتاب و کاغذها توي اتاق جلويي پهن بودند، اما دو هفته بود دست‌ نخورده بود به آنها.

 

 

تا آن موقع، نجمه ديده بود که پدرش فقط روزهاي عاشورا کار را تعطيل مي‌کند. حتي مي‌دانست هر صفحه تفسير را که مي‌نويسد، بدون نقطه است.نقطه‌ها را بعد مي‌گذارد چون اين‌طوري هر صفحه، يکي دو دقيقه جلو مي افتد. يک‌روز يکي از آقايان علما که آمده بود خانه، حاج آقا را ملامت کرد گفت:«چرا همه چيز را رها کرده‌ايد، نشسته‌ايد اين جا؟» محمد حسين سرش را بالا آورد و او را نگاه کرد. شايد هم نکرد. به حال خودش نبود. گفت:«من چهل سال با خانم زندگي کرده‌ام. امروز بهتر از روز اول بودند. همه چيز من، مال خانم است.» دو هفته بعد، خانم فوت کرد. رماتيسم تمام بدنش را گرفته بود.حاج آقا مي‌گفت:«من فکر نمي‌کردم مرگ خانم را ببينم،نبودن او را ببينم.» و دوباره توي چشمهايش که از زور بي‌خوابي قرمز بود، اشک جمع مي‌شد»

زندگی علامه طباطبایی، حبیبه جعفریان


free b2evolution skin