24
فروردین

نشانه های گریز ناپذیری بنده از حکومت الهی 1.ضعف و ناتوانی انسان

انسان ضعیف خلق شده و ضعف صفت ذاتی اوست: «خُلِقَ الإِنسَانُ ضَعِیفًا»

یعنی انسان در برابر خداوند و قدرت نامحدود او، هیچ است.

خداوند متعال در آیه 54 سوره روم می فرماید: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّهً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَهً یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ؛ خداست که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی، قوّتی بخشید، آنگاه بعد از توانایی و قوّت، ضعف و پیری قرار داد؛ او هر چه بخواهد می آفریند، و اوست دانای توانا.»

اگر کسی ضعف خود در برابر خدا را درک کند، سبب پرهیز او از سرکشی شده و به ریسمان محکم الهی چنگ می زند. ما باید بدانیم اگر عالِم دهر هم باشیم، ممکن است در یک لحظه همه علوممان را فراموش کنیم.

 

مرحوم آقای بهجت (ره) می فرماید: «مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی غروی درسی را برگزار کردند که بزرگانی چون مرحوم آقای میلانی، مرحوم آقای طباطبایی و مرحوم آقاشیخ علی محمد بروجردی در آن درس شرکت می کردند. اما سه روز متوالی مطالب درس ایشان کاملا تکراری بود. آقا شیخ علی محمد بروجردی که با ایشان خودمانی تر بودند از ایشان حکمت این کار را سؤال کردند. ایشان فرمودند: سه روز است که مغز من جامد است و هیچ فکر جدیدی به ذهنم نمی آید.»

ایشان این ماجرا را این گونه تفسیر می کردند که: «خدا می خواست به ایشان بفهماند که چه قدر محتاج به خداست و تفضل هر علم جدیدی به دست اوست، فهمیدن اینکه عبد چه قدر نیازمند به خداست، هم برای خود ایشان و هم برای شاگردان شان از هر درسی مفیدتر بود»

خدا گاهی نعمتی را از بنده اش می گیرد و او مرتکب اشتباهات پیش پا افتاده ای می شود تا به او بفهماند که این نعمت مال او نیست و نباید مغرور شود. این کار نوعی ادب الهی است که خداوند در حق بندگان خالصش اِعمال می کند. گاه برای تأدیب آن ها با کوچک ترین اشتباه، آن ها را مؤاخذه می کند و آنان را از نعمت هایی که به آن ها داده، محروم می کند.

حضرت یوسف (علیه السلام) لحظه ای در زندان از یاد خدا غافل شد: «وَ قالَ لِلَّذی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنینَ

و به آن یکی از آن دو نفر، که می دانست رهایی می یابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [سلطان مصر] یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد و به دنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند.»

اما او بعد از آزاد شدن به طور کلی یوسف را فراموش کرد. بنابر برخی روایات، علت این فراموشی و طولانی شدن زندانی حضرت این بود که خدا می خواست به ایشان بفهماند که خطا کردی که به غیر خدا امید بستی.

خداوند حضرت یونس (علیه السلام) را نیز به خاطر ارتکاب یک ترک اولی مدتی در شکم ماهی حبس کرد. او سال های سال مردم را هدایت نموده و بارها بی مهری ها آن ها را تحمل کرده بود. اما با ظاهر شدن آثار عذاب آن ها را رها کرد «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمین.

و ذا النون [یونس ] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین می پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمت ها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»

شاید استحباب خواندن این آیه در نماز غفیله هر شب برای این است که این داستان را فراموش نکنیم و بدانیم که خدا با کسی تعارف ندارد و حتی پیامبر خویش را به خاطر یک کوتاهی کوچک که تکلیف شرعی هم نبود تنبیه می کند.

منبع: حیات طیبه


free b2evolution skin
24
فروردین

گام بیست و دوم: رضا (چهره گشودگی)

«وَوَفِّقْنی فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ»،«بار خدایا در این روز مرا بدانچه زمینه ی خشنودیت را فراهم می آورد، موفق فرما».

 

سالک به آن چه خدا برای وی خواسته، خرسند است و با این کار زمینه ی خشنودی خدا را فراهم می آورد. یکی از زمینه های خشنودی خداوند، دوست داشتن ذات حق است به گونه ای که عشق به مولا، دیگر عشق ها را از دل او بیرون کند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل است که فرمود: «ایمان کسی خالص نمی شود تا این که خدا را از خود، پدر و مادر، فرزند، اهل و عیال و مال، و از همه ی مردم بیشتر دوست بدارد».

دوست داشتن مستمندان، بیچارگان و نیازمندان نیز باعث خشنودی خداوند است؛ چرا که این ها عیال خداوندند. حضرت موسی(علیه السلام) از خدایش خواست تا یکی از نشانه های خشنودی خود از بندگانش را باز گوید. به او وحی رسید که «ای موسی، هرگاه دیدی بیچارگان و مسکینان را دوست داری و از ستمگران بیزاری، بدان که این خشنودی و دشمنی تو نشانه ی خشنودی من است».
چهره گشادگی و خرسندی به آن چه خدا برای انسان مقدر کرده، از چیزهایی است که مورد رضای خداوند است. در روایت است: «من لم یرض بقضایی. … فلیطلب ربّا سوایی»، «هر کس به قضای من رضایت ندهد، پروردگاری جز من را جستجو کند».

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب

که حیف باشد از او غیر او تمنایی 

پیر هرات در کتاب صد میدان گوید:

«میدان بیست و سوم رضاست. قوله تعالی: «رضی اللّه عنهم ورضوا عنه»، «خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنود». رضا خشنودی است و بسندکاری. و آن سه چیز است: به دین وی چنان که فرستاده راضی باشی، به روزی خود و دیگران چنان که مقرر کرده راضی باشی و به مولای خود به جای هرچه از اوست راضی باشی».

جانی است مرا به عشق تو خورده رقم

خواهی اش به شادی کش و خواهیش به غم 

و هم او در تفسیر عرفانی آیه شریفه فلما اسلما و تلّه للجبین (صافات/103) در بیان قربانی اسماعیل توسط ابراهیم (علیهما السلام) گوید:

من چه دانستم، که این دود، آتش داغ است!

من پنداشتم که هر جا آتشی است چراغ است!

من چه دانستم که در دوستی کشته را جایگاه است،

و قاضی خصم را پناه است!

من چه دانستم که حیرت را به وصال تو طریق است،

و ترا آن بیش جوید، که در تو غریق است.

الهی!

چگونه یادت کنم، که خود همه یادم!

من خرمن نشان خود را، همه بر باد دادم!

دعای روز بیست و دوم ماه رمضان: «اللّهمَّ افْتَحْ لی فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ وَاَنْزِلْ عَلَیَّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفِّقْنی فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ وَاَسْکِنّی فیهِ بُحْبُوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ».

[ذکر این روز «اللّهمّ وفّقنی لموجبات مرضاتک» است.]

سی گام خودسازی: بر پایه دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان/ محمود صلواتی.


free b2evolution skin
23
فروردین

زیارت امام حسین(علیه السلام) در شب قدر

ان شاءالله در شب های قدر، همان اندازه که به خواندن دعای جوشن کبیر حساس هستید، به زیارت امام حسین(علیه السلام) هم عنایت داشته باشید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اِذا كانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ اَمْرٍ حَكِيمٍ نادىٰ مُنادٍ تِلْکَ اللَّيْلَةَ مِنْ بُطْنانِ الْعَرْشِ اِنَّ اللّهَ قَدْ غَفَرَ لِمَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) فِی هَذِهِ اللَّيْلَةِ.»(هنگامى که شب قدر فرا برسد، در آن [شب] هر امری، براساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا مى شود، منادى آن شب، از طرف عرش ندا مى دهد که همانا خداوند [گناهان] هرکسى که امام حسین(علیه السلام) رادر این شب زیارت کند، مى آمرزد.)

 

اگر توفیق نداریم [شب های قدر] کنار تربت سیدالشهدا(علیه السلام) [و در حرم باصفایش] باشیم، اصل زیارت را داشته باشیم. مفاتیح الجنان را بردارید. در آنجا بیان شده که چگونه باید سیدالشهدا(علیه السلام) را ]در شب قدر[ زیارت کنیم.فکر می کنید این توصیه ها یعنی چه؟ می خواهند به ما بگویند حسین(علیه السلام) را یادتان نرود. دین شما مدیون امام حسین(علیه السلام) است. اگر آن حضرت نبود از شب قدر هم خبری نبود، از فطر و قربان خبری نبود؛ حتی از دین شما هم خبری نبود!

منبع: بهار طاعت/جعفر حسن زاده


free b2evolution skin
23
فروردین

حقیقت شب قدر

خداوند لیلة القدر را در اختیار شما قرار داده است که با آن، ره صدساله را یک شبه طی کنید؛ اما شرط دارد. شرطش آن است که به حقیقت شب قدر برسید. حقیقت شب قدر چیست؟ کسی که می خواهد شب قدر را درک کند، باید وجود مقدس نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) [که قرآن بر او نازل شد] و فاطمۀ اطهر(علیها السلام) را به عنوان حلقۀ وصل رسالت رسول و ولایت ولیّ بشناسد؛ آن هم حق معرفتش را. در تفسیر فرات کوفی، ذیل سورۀ مبارکه قدر به نقل از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمودند: «حقیقت شب قدر، فاطمۀ اطهر(علیها السلام) است.»

 

 

بنابراین، پیوند با قرآن و پیوند با ولیِّ خدا و معرفت آنان، شرط [درک وعده ها و ثواب های] شب قدر است. باید به وجود مقدس ولیّ خدا، معرفت پیدا کنیم؛ اما این چه معرفتی است؟

مثلاً اینکه وجود مقدس پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و اله) کِی متولد شده و کِی رحلت فرمودند؟ چند تا فرزند داشتند؟ یا حضرت فاطمه(علیها السلام) چه موقع به شهادت رسیدند؟ و …، کافی است؟! این ها خوب است؛ [اما] دانستن این ها معرفت شناسنامه ایست! معرفتی که امشب نیاز است، شناختن مقام فاطمۀ اطهر(علیها السلام) است که می توانیم با شناخت و معرفت به آن مقام، گام های خوبی برداریم.


free b2evolution skin
23
فروردین

مراد از احیای شب قدر چیست؟

از اعمال مشترک لیالیِ قدر، احیای این شب هاست. این احیا برای چیست؟ در سبک زندگی دینی، مدیریت ذات مقدّس ربوبی، شب و روز را قرار داده است. از نگاه قرآن، شب، زمان استراحت و خوابیدن است و به شب زنده داری در تمام طول شب سفارش نشده است؛ چنان که می فرماید: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً» (و او كسى است كه شب را براى شما لباس قرار داد.) [خداوند شب را به لباس تشبیه کرده است؛ زیرا همان طورکه] لباس، بدن را از آسیب حفظ می کند، شب هم همین نقش را دارد [و انسان با خواب شبانه، بدن خود را سلامت نگه می دارد].

در سبک زندگی غربی، مردم گاهی تا صبح بیدار هستند و در روز که وقت کار و نشاط است،می خوابند! این سبک زندگی، سبک قرآنی نیست! قرآن کریم دراین باره می فرماید: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهارَ مُبْصِراً»(او كسى است كه شب را براى شما آفرید، تا در آن آرامش یابید و روز را روشن قرار داد [تا به کار و تلاش در زندگى پردازید].)

پزشک ها هم به این نکته اعتراف کرده و سفارش می کنند که مناسب ترین زمان برای خواب، شب است؛ اما با همۀ این توصیه ها مبنی بر لزوم استراحت در شب، پیامبر(صلی الله علیه و اله) و ائمۀ اطهار(علیهم السلام) برای احیای شب های قدر اصرار داشته اند؛ یعنی همان مکتبی که می گوید شب را استراحت کنید، می گوید شب قدر طوری برنامه ریزی کنید که بیدار بمانید!

سیدبن طاووس(رحمة الله علیه) در اقبال الاعمال روایتی را نقل کرده است: «اَنَّ النَّبِیَّ(صلی الله علیه و اله) كانَ یَرُشُّ عَلى اَهْلِهِ الْماءَ لَيْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرِينَ یَعْنِی مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ.» (پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) در شب بیست وسومِ ماه رمضان، به صورت اعضای خانواده اش آب می پاشید [تا آن شب را بیدار بمانند].) همچنین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دربارۀ احیای شب قدر فرموده اند: «وَ كانَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) لا تَدَعُ اَحَداً مِنْ اَهْلِها یَنامُ تِلْکَ اللَّيْلَةَ وَ تُداوِيهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعامِ.» (فاطمه(علیها السلام) نمى گذاشت كسى از اهلِ خانه، آن شب [یعنی شب قدر بیست وسوم] بخوابد و به آنان غذاى كم مى داد [و آن ها را آمادۀ شب زنده داری می كرد].)

منبع: بهار طاعت/ جعفر حسن زاده


free b2evolution skin