18
شهریور

خواهرم؛چادرت!

خواهرم؛چادرت!

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت میکند:

“يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدي صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه اي بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوري. ما براي اين چادر داريم مي رويم… چادرم در مشتش بود که شهيد شد.

از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم".


free b2evolution skin
18
شهریور

شاگردی که استاد شد

شاگردی که استاد شد

شهید «محمود کاوه» در کلام رهبر انقلاب؛

 سردار شهید «محمود کاوه» سال 1340 در مشهد به دنیا آمد. او تنها پسر خانواده کاوه بود که خداوند او را بعد از مدت‌ها بعد از یک فرزند دختر، به پدر و مادرش هدیه داد. هدیه‌ای که البته خیلی زود از پدر و مادر باز ستاند. شهید کاوه در دوران نوجوانی، مبارزات علیه رژیم شاه را آغاز کرد و بعد از پیوستن به سپاه،‌ به تیم حفاظت جماران پیوست و جزو یکی از نزدیک‌‌ترین محافظان حضرت امام(ره) بود. محمود با آغاز غائله کردستان به آنجا رفت و پس از سا‌ل‌ها رشادت و دلیرمردی، در حالی که فرماندهی تیپ ویژه شهدا را بر عهده داشت،‌ در سال 65 شربت شهادت نوشید.

ادامه »


free b2evolution skin
18
شهریور

دست خدا را می‌دیدیم

دست خدا را می‌دیدیم

روایت بابا نظر از آزادسازی سوسنگرد:
دست خدا را می‌دیدیم
شهریور 59 بود، به عنوان فرمانده گردان معرفی شدم و با گردان خودم که 300 نفر می‌شدند به سوسنگرد اعزام شدیم. در مقابل ما دو لشکر از نیروهای عراق به همراه 300 تانک صف آرایی کرده و آماده حمله بودند تا جاده حمیدیه را قطع کنند. من با دیگر برادران برای جلوگیری دشمن روانه خط شدیم تعدادی از برادران از جمله شهید چمران هم در منطقه حضور داشتند.

ادامه »


free b2evolution skin
18
شهریور

نمره بیست

نمره بیست

بسمه تعالی

مسوول ثبت نام به قدو بالاش نگاه کردگفت:دانش آموزی؟ جواب داد:بله. گفت میخوایی از درس خوندن فرار کنی؟ ناراحت شد، ساکش را گذاشت رو میز و باز کرد، کتاب هاش رو ریخت روی میز و گفت:((نخیر اونجا درسم رو می خونم.)) بعد کارنامش را نشون داد، همه نمرهاش بیست بود.

منبع:حیات طیبه شماره109


free b2evolution skin
16
شهریور

شهیدی که برای حفظ معبر دهانش را پر از گِل کرده بود !!!!

شهیدی که برای حفظ معبر دهانش را پر از گِل کرده بود !!!!

دهانش را پر از گِل کرده بود تا معبر لو نرود

برای شروع عملیات «کربلای 4» به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید «سعید حمیدی‌اصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود.

بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.

شهیدان «سعید و علی حمیدی‌اصیل» برادرانی بودند که در عملیات «کربلای 4» آسمانی شدند.

چند سؤال شهید از مردم

در بخشی از وصیت‌نامه شهید «سعید حمیدی‌اصیل» که از نیروهای گردان غواصی اهواز و شهر ملاثانی استان خوزستان بود، آمده است: آن کس که از منزل خارج و بسوی خدا و رسولش هجرت نماید و سپس مرگ او را دریابد پاداش او بر خدا و پیامبرش خواهد بود.آن چرا که می‌خواهم بنویسم، با اینکه تکرار مکررات است ولی دریغ نمی‌کنم چون «ان الذکری تنفع المومنین».تا کی می‌خواهید به خاطر مسائل دنیایی از همدیگر نگذرید؟! در حالی که فرزندان شما در جبهه‌ها از جان خود می‌گذرند؛ تا کی می‌خواهید در چارچوب حیات خود در گناهان محصور باشید؟! تا کی می‌خواهید بدون رعایت حجاب در خیابان‌ها راه بیافتید؟! در حالی که رزمندگان در جبهه‌ها از گناهانی که در خلوت مرتکب شده‌اند، نیمه‌های شب ناله می‌کنند.مبادا به جبهه‌ها نیاید و مصداق این آیه شوید: «ما لکم اذا قیل لکم قاتلوا فی سبیل الله و المستضعفین اثقالتم الی الارض» دل خود را به دنیا خوش نکنید که دنیا جای افراد مؤمن نیست، ای مردم نگذارید تاریخ دوباره تکرار شود و امام خود را تنها گذارید، همان گونه که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند.


free b2evolution skin