25
فروردین

پرده پوشی خداوند متعال (پوشاندن عیوب دیگران)

یکی دیگر از مسائلی که باعث مخفی ماندن عیوب و زشتی های انسان می شود، پوشاندن و مخفی کردن عیوب دیگران است.

 

 

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ سَتَرَ عَلَی مُؤْمِنٍ عَوْرَةً یَخَافُهَا سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَبْعِینَ عَوْرَةً مِنْ عَوْرَاتِهِ الَّتِی یَخَافُهَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»؛

کسی که عیب مؤمنی را که از آشکار شدن آن می ترسد، بپوشاند، خداوند هفتاد عیب او را که از آشکار شدن آن ها بیمناک است در دنیا و آخرت پنهان می سازد.»

درباره ابو عبدالرحمن، حاتم بن یوسف اصم که از بزرگان خراسان بود و در علم و ورع و تقوا کمتر نظیر داشت، نوشته اند: شهرتش به اصم، برای این بود که: زنی نزد او آمد تا سؤال شرعی خود را از او بپرسد، از آن زن در هنگام کلام، صدایی خارج شد و آن زن به شدّت شرمنده و خجل گشت. حاتم به گوش خود اشاره کرد، کنایه از اینکه کلام تو را نمی شنوم، سخنت را بلندتر بگو تا بشنوم. آن زن، بسیار خوشحال شد و خدا را بر این معنا شکر کرد که آبرویش نزد آن عالم نرفته است. پس از این واقعه که کسی هم از آن آگاه نشد معروف به حاتم اصم گردید، چون تا آن زن زنده بود او به همان حالت با مردم زیست، هنگامی که از دنیا رفت، یکی از بزرگان او را خواب دید و پرسید: «مَا فَعَلَ اللَّهُ بِکَ؛ «خدا با تو چگونه رفتار کرد؟»

گفت: به سبب آنکه یک شنیده را نشنیده گرفتم، بر تمام اعمال و شنیده هایم قلم عفو کشیده شد.»اینکه در روایات غیبت از زنا بدتر شمرده شده است دلیلش است که در غیبت آبروی مؤمن ریخته می شود و عیوب او آشکار می شود.چرا در قرآن غیبت را به خوردن گوشت مرده تشبیه کرده است؟ آنجا که فرمود: «…. وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوه؛ هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید.»

 

 

آبروی مسلمان همچون گوشت تن او است و ریختن این آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهانی، همچون خوردن گوشت تن او است و همان گونه که اگر از بدن مرده قطعه ای از گوشتش را جدا کنی هیچ وقت رشد نخواهد کرد، گاهی غیبت هم باعث می شود، آبرویی از مؤمن برود و عیبی از او فاش شود که هیچ وقت جبران نمی شود.بسیار لازم است تا از زبان خویش مراقبت کنیم تا مبادا باعث ریخته شدن آبروی کسی شود و بر دل کسی زخمی نهد.

مرحوم شوشتری می فرمایند: امام حسین (علیه السلام) در برابر نیزه ها نفرین نمی کردند؛ ولی وقتی زخم زبان می زدند، نفرین می کردند. زخم شمشیر خوب می شود، ولی زخم زبان به آسانی خوب نمی شود.

روز عاشورا هنگامی که سپاه عمر سعد به سوی خیمه های امام حسین (علیه السلام) هجوم برد، یکی از سربازان در حالی که بر اسبی سوار بود، با دیدن آتش اطراف خیمه ها فریاد برآورد: «ای حسین! و ای اصحاب حسین! شادمان باشید به چشیدن آتشی که در دنیا افروخته اید.»

 

امام حسین (علیه السلام) فرمود: «این مرد کیست؟»

گفتند: «ابن جویریه مزنی»امام حسین (علیه السلام) چنین دعا کرد: «خداوندا! عذاب آتش را در دنیا به او بچشان»هنوز سخن امام تمام نشده بود که اسبش او را در آتش خندق افکند.و نیز وارد شده است که: «در قیامت بنده ای را می آورند که گریزان است، خدای سبحان از او می پرسد چرا گریه می کنی؟ می گوید گریه می کنم بر آنچه از عیوب و بدی های من در نزد آدمیان و فرشتگان آشکار خواهد شد. خداوند می فرماید: ای بنده من! تو را در دنیا با کشف عیوب و اعمال ناشایست تو رسوا نکردم و حال آنکه گناه می کردی و می خندیدی! چگونه امروز تو را رسوا می کنم و حال آنکه معصیت نمی کنی و گریانی.»

بنابراین باید همچنان به پرده پوشی خدا امیدوار بود و از عواملی که زمینه کنار رفتن پرده ها را فراهم می کند، پرهیز نمود.

منبع:حیات طیبه


free b2evolution skin
10
فروردین

چهار گروهی که آمرزیده نمی‌شوند!

در روایت های مربوط به ماه مبارک رمضان، روایتی داریم که هم امیددهنده هست و هم بیم دهنده. وجود نازنین رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده اند: «در هر شب [از شب های ماه رمضان] هفتاد هزار نفر آمرزیده می شوند؛ پس هنگامی که شب قدر می رسد، خدا به همان اندازه که در ماه های رجب و شعبان و رمضان تا آن روز آمرزیده است، بندگان را می آمرزد.» تا اینجا خیلی امید دهنده است و مثل برگ درختان در پاییز، گناهان ما می ریزد؛ اما [قسمت بیم دهنده اش اینجاست که] خدا چهار طائفه را نمی آمرزد:

1. «…رَجُلٌ مَاتَ مُدْمِنَ خَمْرٍ» (…کسی که عادت به شراب خواری دارد)، کسی که عادت به چیزی دارد که او را از عقل خارج می کند.

2. «…وَ عَاقَّ وَالِدَيْهِ» (…و آن هایی که عاق والدین هستند.) آن هایی که احترام پدر و مادر را نگه نداشته و رضایتشان را جلب نکرده اند.

3. «…وَ قاطِعَ رَحِمٍ.» (…و کسانی که قطع رحم کردند.) آن هایی که نه برای رضای خدا، به سبب اینکه به خودشان و منافع و کارشان مشغول بوده اند، ارتباطشان را با اقوام و خویشان قطع کرده اند.

4. «…وَ مَشاهن.» پرسیدند:«ای رسول خدا، مشاهن چیست؟» فرمودند: «هُوَ الْمُصَارِم.»[یعنی] کسی که با برادر دینیِ خود یا با همسرش قهر کرده است. دراین باره روایت مشابه دیگری از حضرت محمد(صلی الله علیه و اله) نقل شده است که بر اساس آن، اگر مسلمانان بیشتر از سه روز باهم قهر باشند، خدا عبادت آن ها را نمی پذیرد. پس بیایید در ماه رمضان، کدورت ها را پاک کنیم.

منبع بهار طاعت ،جعفر حسن زاده


free b2evolution skin
2
فروردین

اگر بنده خدا می دانست

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) :

لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة اگر بنده خدا می دانست که ماه رمضان چیست )چه برکتی وجود دارد( دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.

ماه مبارک رمضان، با شوکتی شگرف، به روی مشتاقان خدا، آغوش می گشاید و با هلال محرابی اش، هلهلة اهل پارسایی و پروا می انگیزد. در ماه مبارک رمضان، می توان ذخایر درون را غنی ساخت و ریزش های نفسانی را با رویش های سبز « صبر» و «صلوة» جبران نمود

چرا که لغزشگاه ها، آنگاه رخ می نمایند که کاهش ذخایر نفسانی توان حرکت های پیش رونده را از رهروان سلب گرداند. گویا با تشریع روزه برای اهل ایمان، پرودگار مهربان اراده فرموده که هر سال با انباشت ذخایر نوین معنوی، از توان سیر و سلوک در صراط مستقیم کاسته نشده و با امداد از روشنایی روزه، فانوس فطرت پایدار بماند.روزه، آموزه هایی دارد که هر کدام از آنها دریایی از معنویت را به اوج می رساند.

رمضان، افزون بر اعطای فرصت خودسازی، مراقبت از نفس را برای روزه داران ملکه نموده و با کاستن تعلقات دنیایی، نورانیت و بصیرتی را به دنبال می آورد که می توان با نگاهی الهی، اعمال گذشته را واکاوی نمود و به زشتی و زیبایی آنها با دیدة انصاف نگریسته و حراستی قوی را در وجود خود پدید آورد.

این برکات، آن گاه بیشتر رخ می نماید و ماندگار می گردد که مرغ جان ما به پناه گاه امن و آرام مسجد پناه ببرد و در میان خیل اراده های پولادین و دل های زلال اهل ایمان، زمزمة مناجات برگیریم.

آری این حقیقتی انکار ناشدنی است که رمضان و مسجد پیوندی عمیق و دیرینه دارند و همزمان با فرارسیدن رمضان، مساجد ضیافتی از همدلی، صمیمیت و بندگی را به نمایش می گذارند و آیین های عبادی، پر رنگ تر و پر شورتر از قبل تجلی می یابند.

منبع حیات طیبه

 


free b2evolution skin
22
اسفند

توجیه گناه تا ناکجاآباد

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى…».بگو (ای پیامبر)! همانا شما را به يك چیز پند می دهم، این که برای الله دوتا دوتا و تک تک بپاخیزید ….

الله تعالی انسان را خلق نمود و خود آگاه است که طبیعت واقعی انسان به چه چیز گرایش دارد و پاسخ صحیح به این گرایش ها کدام است. و این از لطف او بود که پاسخ به این نیازها را در قالبی به نام دین نهاد تا بشر بداند، آنچه را باید بداند.

آنچه با نام ارزش های معنوی تلقی می شود، فقط یک گفتار نیست، سیره ای است که در کلام خلاصه شده و با جاری شدن آن در جامعه پرتوهای هدایت تابش می گیرند و راه را روشن می کنند. راهی که برای پیمودن آن آمده ایم. راهی که انتهای آن مردی است از تبار نور، مردی راست قامت و مهربان، که همه ما روزی باید پاسخگوی او باشیم.روزی باید ببینیم چطور جواب محبت های او را داده و چه به درگاهش می بریم.

دانستن این موضوع که نافرمانی از آنچه تحت عنوان وحی از آن یاد می شود، چه تبعات و آثاری را به دنبال دارد، بسیار مهم است. زیرا از این جاست که پی می بریم خداوند نیازی به من و ما ندارد و خود قادر مطلق است و اگر فرمان او را بر دیده نهیم، رستگار خواهیم بود و چنانچه نافرمانی او را سرلوحه رفتار کنیم، خود و خانواده و جامعه خود را درگیر آثار زیانبار این نافرمانی کرده ایم.

ادامه »


free b2evolution skin
22
اسفند

بیماری قرن ما

عبادت، نوش داروی زندگی و یک معرفت ظریف و لطیف است که کوتاهی در آن و بی توجهی به آن، نشان از عدم معرفت، تعهّد و ایمان به وظایفی است که پروردگار حکیم برای انسان مقرّر فرموده است. این کوتاهی در زندگی انسان بسی خسارت بار و ذلّت آفرین است.

بدون مبالغه باید گفت: بیشتر بیماری ها، دشواری ها و عقب ماندگی های ما، بر اثر همین بی معرفتی، بی دینی و عدم خودشناسی و خداشناسی است. پروفسور کارل یونگ، یکی از اساتید بزرگ روان شناسی - که در رشته طبابت و حقوق نیز سرآمد است - می گوید:بیماری قرن ما، بیماری مذهبی است؛ در اثر تکنولوژی و کوته نظری و تعصّب، بشر قرن بیستم بی دین شده و سرگشته در جست و جوی روح خود است و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد.وی در ادامه می افزاید:فاصله گرفتن از دین، سبب احساس پوچی و بی معنا بودن زندگی می شود. داشتن مذهب و آرمان، به زندگی مفهوم و معنا می بخشد؛ البته هر کس با شهامت در راه خودشناسی گام بردارد، به خداشناسی می رسد، و در مرحله آخر به تکامل نفس خود نایل می شود.

منبع عبادت: روح زندگی / محمد شفیعی مازندرانی.


free b2evolution skin