9
آذر

وداع امام هشتم از مدینه و مکه

- هنگامی که فرستاده‌های مأمون برای حرکت دادن حضرت رضا (علیه السلام) از مدینه به خراسان به مدینه آمدند، حضرت رضا (علیه السلام) برای وداع به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و مکرر با قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وداع می‌کرد و بیرون می‌آمد و نزد قبر باز می‌گشت، و هر بار صدایش به گریه بلند بود.



محول سجستانی می‌گوید: به حضور امام رضا(علیه السلام) رفتم و سلام کردم و جواب سلام مرا داد، آن حضرت را در رفتن به سفر خراسان، مبارکباد گفتم، فرمود: به دیدار من بیا زیرا از جوار جدم خارج می‌شوم و در غریبی از دنیا می‌روم و در کنار قبر هارون مدفون می‌گردم، من همراه حضرتش به خراسان رفتم، تا این که از دنیا رفت و در کنار قبر هارون به خاک سپرده شد.



-امیه بن علی می‌گوید: من در آن سالی که حضرت رضا (علیه السلام) در مراسم حج شرکت کرد و سپس به سوی خراسان حرکت نمود، در مکه با او بودم و فرزندش امام جواد (علیه السلام) (که پنج سال داشت) نیز با او بود، امام (علیه السلام) با خانه‌ی خدا وداع می‌فرمود و چون از طواف خارج شد، نزد مقام رفت و در آن جا نماز خواند، امام جواد (علیه السلام) بر دوش موفق (غلام آن حضرت) بود که او را طواف می‌داد، و نزدیک حجر اسماعیل، امام جواد (علیه السلام) از دوش موفق به زیر آمد و مدتی طولانی در آن جا نشست.
موفق گفت: فدایت شوم برخیز.



امام جواد (علیه السلام) فرمود: نمی‌خواهم از جایم برخیزم، مگر خدا بخواهد و آثار اندوه در چهره‌اش آشکار شد.

موفق نزد حضرت رضا (علیه السلام) رفت و گفت: فدایت گردم، حضرت جواد (علیه السلام) در کنار حجر اسماعیل نشسته و بلند نمی‌شود.
امام هشتم (علیه السلام) نزد فرزندش آمد و فرمود: عزیزم برخیز.
حضرت جواد (علیه السلام) عرض کرد: «چگونه برخیزم با این که خانه‌ی خدا را به گونه‌ای وداع نمودی که دیگر نزد آن بر نمی‌گردی!».
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «حبیب من برخیز» آن گاه حضرت جواد (علیه السلام) برخاست و با امام رضا (علیه السلام) به راه افتاد.


 


 - امام رضا (علیه السلام) هنگام خروج از مدینه خانواده و بستگان خود را به دور خود جمع کرد و به آن‌ها فرمود: هم اکنون برای من گریه کنید، تا من صدای گریه‌ی شما را بشنوم .
سپس دوازده هزار دینار بین آنها تقسیم کرد و به آنها فرمود: «من دیگر هرگز به سوی اهل بیتم باز نمی‌گردم».
سپس دست پسرش جواد (علیه السلام) را گرفت و به مسجد برد و دستش را بر قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نهاد، و او را به قبر مطهر چسبانید و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سپرد، و حفظ او را به برکت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از خدا خواست.



حضرت جواد (علیه السلام) به امام هشتم نگریست و گفت: «به خدا سوگند به سوی خدا می‌روی».
سپس امام هشتم (علیه السلام) به تمام خدمتکاران و وکلا دستور داد تا از حضرت جواد (علیه السلام) اطاعت کنند، و با او مخالفت ننمایند، و به آنها فهماند که حضرت جواد (علیه السلام) جانشین او است.

 منبع:

سوگنامه آل محمد (ص)

محمد محمدی اشتهاردی

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...