23
آبان

فراخوان

فراخوان دلنوشته با موضوع واقعه عظيم كربلا و روز عاشورا


با استعانت از خداي متعال ، وبلاگ فانوس در نظر دارد طرحي را باهدف ترويج فرهنگ

مكتب اهل بيت عليه السلام و همچنين گردآوري دلنوشته هايي با موضوع

واقعه عظيم كربلا و روز عاشورا به مناسبت سالروز شهادت سالار شهيدان حضرت امام حسين

عليه السلام و ياران با وفاي آن حضرت برگزار نمايد از اين

جهت از تمام دوستداران مكتب حسيني عليه السلام كه مايل به شركت در اين طرح ميباشند دعوت

ميشود كه براي ارسال دلنوشته هاي خود باموضوع مطروحه به لينك فراخوان مراجعه نماييد

درج يا ارسال فايل دلنوشته در قسمت نظر آخر همين مطلب


free b2evolution skin
نظر از: صدیقه سلیمانی [بازدید کننده]
صدیقه سلیمانی

شعری برایت خواهم گفت، امیر قافله نور!

درنگ کن.

از این شهر که بگذری، بی زخم نخواهی ماند. فدای دل شکستگی هایت شعری برای دل شکسته ات خواهم گفت.

زخم های توست که آیینه روشن فردا می شود.

حاجی حج تمام نکرده! «لبیک، لبیکِ» تو باشد برای سرزمین کربلا.

طواف تو باشد آنجا که به گِرد خیمه طفلان می چرخی و خار از سر راهشان برمی داری.

از سخاوت زمزم سیراب شو؛ فرات، برایت زمزم نمی شود.

1394/07/26 @ 23:47
نظر از: حميده رضايي [بازدید کننده]
حميده رضايي

این کاروان نیست که پیش می رود؛ حادثه است. این بیابان های داغ است که گام های کاروان را به دوش می کشد. این ظهر دم کرده بیابان های تفتیده اتفاق است که بر تن دقایق، عرق کرده است. کاروان، آرام آرام رهسپار می شود با صدای زنگ شتران و شیهه اسبان. کربلا، نفس نفس می زند و فرات، تشنه تر از همیشه، در خویش می جوشد و سر بر جداره ها می کوبد.

یک سو کعبه با حالتی محزون و یک سو کربلا با سینه ای پاره پاره.

این اولین و آخرین حجی است که نیمه تمام، به پرواز می انجامد.

کعبه در هیاهوی اشتیاق زائران، روی پاشنه می چرخد و کاروان خورشید را بدرقه می کند.

سایه های دشمن، شمشیر کشیده اند و انتقام را انتظار می کشند.

بیابان، همچنان کاروان را با چشم هایی رنجور نگاه می کند.

آفتابِ غریبه، سخت تر می تابد و خاک، بی تاب تر می شود.

کاروان، راهی شده اند؛ راهیِ راهی که پایانش تصویری از آتش است و خون، تصویری از کبوتران بی بال و پروانه های سوخته، تصویری از خیمه های سوخته و کابوس کودکانِ بی پناه. هدف، نور است. چاره ای نیست؛ حج نیمه تمام رها شده است تا طوافی به مراتب گسترده تر انجام شود ـ طوافی حول محور شهادت ـ .

بوی بهشت می وزد و کاروان را با خود می برد. نسیمی نیست؛ در هوایی سخت فشرده و پلک هایی بی تاب.

خورشید، راه را نشان می دهد و بهار، سراسیمه دنبال کاروان می رود.

تبِ تند بیابان، ریگزارها و شنزارهای داغ و تفتیده، آغوش فرو بسته کعبه و آغوشِ گشوده کربلا ـ این آغاز ماجرایی ست که پایان نخواهد داشت ـ.

نفسی باقی نیست تا فریادی برآورم از جگر، شفق از همیشه با چشم هایی ملتهب، واقعه را بر چهره چنگ می زند. «لبیک… اللهم لبیک…» شهادت، روبه روی دقایق نفس می زند.

1394/07/26 @ 23:44
نظر از: رضا [بازدید کننده]
رضا

کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نكنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)

مشك طفلان بر دوش،

زخم و خون بر اندام،

می رسد تا كه از این آب روان،

پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،

تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)

نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .

یا حسین (ع)

1394/07/26 @ 14:32
نظر از: محمد [بازدید کننده]
محمد

محرمی که باز هم خاطرات حسین و یارانش را زنده می کنه….

اباعبدالله …. حسین ثار الله ….

دارد سماور تکیه جوش می کند

با قل قلش برای تو چاووش می کند

جانم فدای سینه زن تشنه ات حسین

وقتی که چای روضهء تو نوش می کند

باز باران، با ترانه

می خورد بر بام خانه

یادم آمد کربلا را

دشت پر شور و بلا را

گردش یک ظهر غمگین،

گرم و خونین

لرزش طفلان نالان،

زیر تیغ و نیزه هارا

با صدای گریه های کودکانه

واندرین صحرای سوزان

می دوید طفلی سه ساله پر ز ناله،

دلشکسته، پای خسته

باز باران

قطره قطره،

می چکد از چوب محمل خاکهای

چادر زینب، به آرامی شود گل

آه باران

کی بباری برتن عطشان یاران

تر کنند از آن گلو را

آه باران! …

1394/07/26 @ 14:14
نظر از: علوي [بازدید کننده]
علوي

یکی میگفت:
زندگی دو قسمت دارد
قبل از کربلا
و بعد از کربلا…
یکی دیگه در جوابش گفت:
اگر کربلا اسم زمان بود یا مکان
درست بود این تمثیل
اما چه بگوییم که کربلا نه اسم زمان است و نه اسم مکان
کربلا خیمه ایست به وسعت تاریخ، که همه ی زمان ها و مکان ها را در برگرفته است…
زندگی ما که سهل است
حیات را در برگرفته است
اگر از من می پرسید…
زندگی ها دو دسته اند:
آنها که در کربلا جا گرفته اند
و آنها که بیرون از کربلا خیمه زده اند…

1394/07/26 @ 14:05
نظر از: غفاري [بازدید کننده]
غفاري

با افتخار بگوییم یا حسین (ع)
بیایید در ماه محرم اگر زنجیرمیزنیم ، قبل از آن زنجیر غفلت از پای خود باز کرده باشیم
اگر که سینه میزنیم ، قبل از آن سینه دردمندی را از غم و آه پاک کرده باشیم
خوب است اگر اشکی میریزیم، اما قبل از آن اشک از چهره ی مظلومی پاک کرده باشیم
آن وقت می توانیم با افتخار بگوییم : یا حسین (ع)
خوش بحال هر آنکس که محرم بیند
روزی گریه اش از حضرت مادر گیرد
تا که محشور شود با علی و آل علی
هر چه خواهد ز خدا در صف محشر گیرد

1394/07/26 @ 13:59
نظر از: برگی از دفتر [بازدید کننده] 
برگی از دفتر

سلام با من همراه باشید
موید و پیروز باشید

1394/07/20 @ 11:27
نظر از: پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو] 

سلام علیکم
ضمن تشکر از حضور پر رنگ شما در عرصه وبلاگ نویسی
مطلب پیشنهادی شما جهت اطلاع رسانی در منتخب ها درج شد.
موفق باشید.

1394/06/29 @ 21:35


فرم در حال بارگذاری ...