19
بهمن

شبهات

توسل
«توسل» در لغت به معنای چیزی است که انسان به سبب آن به مقصود خود رهنمون می شود. در اصطلاح به این معناست که بنده، چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله قرب و نزدیکی اش به خدا گردد. 

یکی دیگر از عقاید مسلّم اسلامی، که وهابیت آن را انکار می کند، توسل است.

 

 

 

«عبدالعزیز بن باز» مفتی سابق سعودی می گوید:

توسل به جاه و برکت یا حقِ کسی، بدعت است، ولی شرک نیست؛ از همین رو هرگاه کسی بگوید: «اللّهم إنّی أسألک بجاه أنبیائک أو بجاه ولیک فلان أو بعبدک فلان أو بحقّ فلان أو برکه فلان» جایز نیست، بلکه بدعت و شرک آلود است. 

 

 

 

«شیخ صالح بن فوزان» می گوید:

هرکس به خالق و رازق بودن خداوند ایمان آورد، ولی در عبادت واسطه هایی بین خود و خداوند قرار دهد، در دین خدا بدعت گذارده است… و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آنکه آنان را عبادت کند، این بدعت حرام و وسیله ای از وسائل شرک است

 

 

 

این در حالی است که آیات متعدد قرآن و شواهد تاریخی و همچنین فتاوای اهل سنت بر خلاف این نظریه نادرست است.

«زینی دحلان» می گوید:

هرکس ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند، در آنها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد. کسی بر آنان ایراد نگرفت، تا اینکه این منکران (وهابیان) آمدند. اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم، کتابی عظیم می شود. 

«نووی» در برخی از کتاب هایش قائل به استحباب توسل شده است

 

 

 

نورالدین سمهودی می گوید:

استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبر و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیا و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتی در حیات دنیوی و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحیح باشد، همان گونه که در حدیث غار آمده، توسل به پیامبر اولی است. 

«حسن بن علی سقاف شافعی» می گوید:

توسل، استغاثه، طلب شفاعت از بزرگ مردم (محمد پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تأکید فراوان شده است، به ویژه هنگام گرفتاری ها، و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت، بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است. 

غماری در مقدمه کتابش می نویسد: «استحباب توسل در مذهب شافعی و دیگران (حنبلی، حنفی، مالکی) ، شایسته شمرده شده است» . 

 

 

 

 مواردی از توسلات انبیا و اولیای خدا در قرآن و روایات

«احمد بن حنبل» ، «ترمذی» ، «ابن ماجه» و «بیهقی» از «عثمان بن حنیف» روایت می کنند:

مردی نابینا خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: از خدا بخواه مرا بهبود بخشد. پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: اگر خواستی دعا می کنم و اگر صبر کنی برای تو بهتر است. عرض کرد: دعا بفرمایید. پیامبر به او فرمود: وضوی نیکو بگیر و این دعا را بخوان:

«اللّهمّ إنّی أَسألکَ وَ أَتوجَّهُ إلیکَ بِنَبیکَ مُحمّد نَبی الرَّحْمه. یا مُحمَّد إنّی تَوجَّهتُ بکَ إلی ربّی فی حاجتی فَتُقضَی لی. اللّهمَّ شفّعه فیَّ» . 

شخصی نزد پیامبر، از ضعف حافظه خود شکایت کرد. حضرت با دست نهادن بر سینه اش، به شیطان دستور داد که از درون او دور شود. از آن پس حافظه او قوی گشت و هر چه را می شنید، در یادش می ماند. فرزندان یعقوب به آن حضرت متوسل شدند تا در پیشگاه خدا برای آنان استغفار کند «قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ» (یوسف: ٩6) گفتند: پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم.

 

 

 

آنان در واقع آمرزش خود را از خدا می خواستند نه از حضرت یعقوب، و فقط در این کار حضرت یعقوب را واسطه قرار داده بودند؛ زیرا یعقوب پیش خدا آبرومند بود و خداوند دعای او را رد نمی کرد. به دنبال آن توسل، حضرت یعقوب فرمود: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (یوسف:٩٧) گفت به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می طلبم، که او آمرزنده و مهربان است. همچنین امت موسی از آن حضرت درخواست کمک نمودند:

« وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً. . . » (اعراف: ١6٠)

و هنگامی که قوم موسی (در بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که: عصای خود را بر سنگ بزن، ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست.

«وَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً. . .» (بقره: 6٠)

و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید.

درباره پیامبر صلی الله علیه و آله، خداوند متعال می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً» (نساء: 64)

واگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم می کردند به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند.

علاوه بر آنچه گذشت، درباره توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله، روایات زیادی وجود دارد که صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله در مهم ترین مشکلاتشان به ایشان متوسل می شدند.

 

 

 

برخی از روایات و گزارش های تاریخی 

«انس بن مالک» می گوید:

در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم مدینه دچار خ-شکسالی شدند. در روز جمعه هنگامی که پیامبر خطبه می خواند، مردی برخاست و گفت: «ای پیامبر خدا! کشتزارها و حیوانات ما در حال هلاک شدن هستند، از خدا بخواه که ما را سیراب گرداند» ، پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و دعا فرمود. ان-س می گ-وی-د: «به قدری ب-اران بارید که آب بر منازل هم جاری شد» ، جمعه دیگر همان مرد ب-رخ-اس-ت، و گ-ف-ت: «ی-ا رسول الله! خانه های ما در حال ویران شدن است، از خدا بخواه که باران بایستد» . پیامبر صلی الله علیه و آله نگاهی به آسمان کرد، باران قطع شد و بر اطراف مدینه بارید. 

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

شخصی سه روز بعد از دفن رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد و خود را روی قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله انداخت و خاک آن را بر سر ریخت و عرض کرد: «ای رسول خدا! گفتی، ما هم گفتارت را شنیدیم، از جانب خداوند بود، ما نیز اطاعت کردیم، از جمله آیاتی که بر تو نازل شد، این بود: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ» ، من به خود ظلم کرده ام، آمده ام تا برایم استغفار نمایی» ، از داخل قبر ندا داده شد که تو به طور حتم بخشیده شدی. (2)

دانشمندانی چون «ابن حیان» ، «ابن خزیمه» ، «ابوعلی خلال» ، «شیخ الحنابله» در زمان گرفتاری، به قبور اهل بیت پیامبر علیه السلام متوسل می شدند. 

در صحیح بخاری آمده است:

در سال هایی که قحطی و کم آبی می شد، عمربن الخطاب برای طلب باران به عباس عموی رسول الله صلی الله علیه و آله متوسل می شد و می گفت: «خدایا ما متوسل می شدیم به تو، به نبی مان [رسول الله صلی الله علیه و آله] پس باران نازل می کردی و ما را سیراب می کردی و [اکنون که رسول الله صلی الله علیه و آله در بین ما نیست] متوسل

می شویم به تو، به عموی پیامبر، پس مارا سیراب کن» ، پس سیراب می شدند. 

علامه امینی در توجیه توسل می فرماید:

توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنها را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد؛ زیرا آنان نزد خدا آبرومندند؛ نه اینکه ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بداند، بلکه آنان را مجاری فیض، حلقه های وصول واسطه های بین مولی و بندگان می داند. . . با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند، همین نیت را دارند، حال این چه ضدیتی با توحید دارد؟ 

 

 

از این بیان معلوم شد که گفتن، یا رسول الله(صلی الله و علیه و آله وسلم)، یا علی(علیه السلام)، یا حسن(علیه السلام) و یا حسین(علیه السلام) و اسامی دیگر امامان (علیهم السلام) توسل(صدا زدن) است نه عبادت، همچنین متوسل شدن به رسول الله صلی الله علیه و آله و سایر اولیای خدا عبادت نیست، بلکه واسطه قرار دادن است؛ همان طور که خدا امر کرده مسلمانان نزد رسول الله صلی الله علیه و آله آمده و او برایشان طلب مغفرت کند.

 

 

 

با این بیان بطلان تفکر شرک بودن توسل روشن گردید؛ زیرا آیات و روایات صحت توسل چه در زمان حیات و چه پس از مرگ انبیا و اولیا الهی را ثابت می کند.

منبع: زیارت(آثار،آسیب ها و شبهات)

محمد رضا اسلامی ندوشن

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...