23
شهریور

ابوهَيثم

ابوهَيثم

مالك بن تَيِّهان بن مالك كه به كُنيه‏اش (ابوهَيثم) مشهور است، جزو نخستين گروه انصار بود كه پيش از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله در مكّه ايمان آوردند[1].

او قبل از اسلام هم موحّد بود و از پرستش بت، تن مى‏زد[2].


ابوهيثم در تمام نبردهاى پيامبر خدا شركت داشت[3] و از جمله كسانى است كه «حديث غدير» را روايت كرده‏اند[4].
او از پيش‏گامان شناخت حق پس از پيامبر خداست كه پس از ايشان در شناخت خلافت حق، پيشتاز شد[5] و به ديگرسانى خلافت، تن نداد[6] و در زمره دوازده نفرى بود كه در مسجد النبى، به دفاع از مولا عليه السلام در برابر دگرگونى مسير خلافت، فرياد اعتراض برآوردند[7].
چنين بود كه ابو هيثم، از آغاز شكل‏گيرى خلافت على عليه السلام با ايشان همراه شد و همراه با عمّار بن ياسر، مسئول بيعت گرفتن از مردم شد‏[8].
امام عليه السلام ابو هيثم را به همراه عمّار بن ياسر، بر بيت المال گمارد كه نشانى است از سلامت نفس او‏[9].
على عليه السلام در اوج تنهايى و در تنگناى سستى همراهانش، آن گاه كه با سوز و گداز، ياران استوار گامِ از دست رفته‏اش را ياد كرده است، از مالك بن تَيّهان نيز نام برده و بر نبودش تأسف خورده است[10].
مورّخان در زمان درگذشت ابو هيثم، يكْ‏داستان نيستند؛ امّا از سخنانى كه على عليه السلام ايراد نموده و از نبود او، عمّار و خزيمة بن ثابت ذو الشهادتين با سوز ياد كرده و فرموده است: «كجايند برادران من كه بر راه [صحيح‏] رفتند و با حق گذشتند؟ كجاست عمّار؟ و كجاست ابن تيّهان؟ و كجاست ذو الشهادتين؟ و كجايند برادران همانند ايشان كه پيمان مرگ بستند و سرهايشان را براى فاجران فرستادند؟»، روشن مى‏شود كه وى در صفّين به شهادت رسيده است.[11] ابن ابى الحديد[12] و علّامه محمّد تقى شوشترى[13] بر اين نظر، تصريح كرده‏اند[14].

………………………………….
[1] الطبقات الكبرى: ج 3 ص 448، سير أعلام النّبلاء: ج 1 ص 190 الرقم 22، الاستيعاب: ج 3 ص 404 الرقم 2286، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 409.
[2] الطبقات الكبرى: ج 3 ص 448، سير أعلام النّبلاء: ج 1 ص 190 الرقم 22.
[3] الطبقات الكبرى: ج 3 ص 448، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 221، سير أعلام النّبلاء: ج 1 ص 190 الرقم 22، الاستيعاب: ج 3 ص 404 الرقم 2286.
[4] الغدير: ج 1 ص 16.
[5] رجال الكشّي: ج 1 ص 181.
[6] الخصال: ص 607 ح 9، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 126 ح 1.
[7] الخصال: ص 465 ح 4، الاحتجاج: ج 1 ص 197 ح 9، رجال البرقي: ص 66.
[8] الأمالي للطوسي: ص 728 ح 1530.
[9] الاختصاص: ص 152.
[10] نهج البلاغة: الخطبة 182.
[11] در اسد الغابة: ج 5 ص 13 ش 4572 والكامل في التاريخ: ج 2 ص 409، آمده است:« و گفته شده است كه اندكى پس از آن زيست».
[12] شرح نهج البلاغة: ج 10 ص 108.
[13] قاموس الرجال: ج 7 ص 462.
[14] محمدى رى شهرى، محمد، دانش نامه امير المومنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ - قم، چاپ: سوم، 1389 ش.ج‏13، ص: 78‏

 


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...