23
شهریور

واكاوي جنگ احد

واكاوي جنگ احد


در جنگ احد در ابتدا مسلمانان پیروز میدان بودند ولی چه عواملی باعث شد در چشم بر هم زدنی معادله تغییر کرده و مسلمانان شکست خورده و خسارات زیادی را متحمل بشوند؟ آیا ترفندهای دشمن در زمانه ما نیز جریان دارد؟
در سال سوم هجری مشرکین به خاطر تلافی شکستی که در جنگ بدر از مسلمانان خورده بودند با لشکری چند هزار نفری به سمت مدینه رهسپار شدند،

p> در این هنگام عباس عموى پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم که هنوز اسلام نياورده بود، و در ميان قريش به كيش و آئين آنان باقى بود، ولى از آنجا كه به برادرزاده خود،

زياد علاقمند بود،، بى درنگ نامه‏‌اى نوشت و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را از این ماجرا آگاه کرد

و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم پس از مشورت با مسلمانان طبق نظر اكثريت مسلمانان كه جمع زيادى از آنان را جوانان تشكيل مى‏‌دادند،

لشكرگاه را به بيرون شهر و با لشکری ۷۰۰ نفری در دامنه كوه احد سنگر گرفت.
جنگ شروع شد، مسلمانان با يك حمله شديد توانستند، لشگر قريش را در هم بشكنند، آن‌ها پا به فرار گذاشتند، و سربازان اسلام به تعقيب آنها پرداختند،

اما عواملی باعث شد که در زمان کوتاهی ورق برگشته و پیروزی شیرین به شکستی تلخ منجر شود و سربازان دلیری به شهادت برسند که آن عوامل عبارتند از:
۱: حب دنیا و عدم اطاعت از پیامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم:

پیامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم قبل از شروع جنگ” عبد اللَّه ابن جبير” را با پنجاه نفر از تيراندازان ماهر، مامور ساخت

در دهانه شكاف كوه قرار گيرند، و به آن‌ها اكيدا توصيه كرد كه در هر حال از جاى خود تكان نخورند و پشت سر سپاه را حفظ كنند،

و فرمود حتى اگر ما دشمن را تا مكه تعقيب كنيم و يا اگر دشمن ما را شكست داد و ما را تا مدينه مجبور به عقب‌نشينى كرد،

باز هم از سنگرگاه خود دور نشويد، ولی جمعى از تازه مسلمانان بخيال اينكه دشمن شكست‏ خورده است

براى جمع ‏آورى غنائم يك مرتبه پست‌هاى خود را ترك كنند، و حتى تيراندازانى كه در بالاى كوه ايستاده بودند، سنگر خود را ترك گفتند و به ميدان جنگ ريختند،

و هر قدر عبد اللَّه بن جبير دستور پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم را متذكر شد [۱]

به جز عده كمى كه عددشان حدود ده نفر بود، در جايگاه حساس خود نايستادند.
نتيجه مخالفت دستور پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين شد كه” خالد بن وليد” با دويست نفر ديگر كه در كمين بودند

چون شكاف كوه را از پاسداران خالى ديدند، به سرعت بر سر” عبد اللَّه ابن جبير” تاختند و او را با يارانش كشتند، و از پشت سر به لشكر اسلام حمله آوردند.
۲: شایعه سازی دشمن: در اثنای جنگ فريادى برخاست كه محمد صلي الله عليه وآله وسلم كشته شد،

این شایعه همچون آب سردی بود که وجود بسیاری از مسلمانان ضعیف الایمان را سست کرد و وجودشان را سرشار از ترس نمود

تا جایی که به جای مقابله با دشمن کافر و سمتگر پا به فرار گذاشته و عرصه را برای ضربه های شکننده دشمن فراهم کردند،

و لذا خداوند متعال آنها را مورد توبیخ قرار داده و در این خصوص می فرماید:
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ ينْقَلِبْ عَلى عَقِبَيهِ فَلَنْ يضُرَّ اللَّهَ شَيئاً وَ سَيجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ”

[سوره آل عمران آیه ۱۴۴] محمد «صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله» فقط فرستادة خدا است، و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند، اگر او بميرد يا كشته شود،

شما به عقب بر مي‎گرديد؟ (اسلام را رها كرده و به دوران جاهليت و كفر بازگشت مي‎كنيد؟)

و هر كس به عقب برگردد، هرگز به خدا ضرري نمي‎زند، خداوند به زودي شاكران مقاوم را پاداش خواهد داد.»
۳: عدم استقامت مسلمانان: مسلمانان که همگی به جمع غنایم مشغول بودند ناگهان خود را زیر شمشیرهای برهنه دیدند

و لذا به جای این که صبر و استقامت کرده و با شهامت و شجاعت مجددا دشمن را زمین‌گیر کنند، پا به فرار گذاشتند

و اگر شهامت‌های حضرت حمزه سید الشهدا و حضرت علی «علیه‌السلام» نبود فاتحه اسلام خوانده شده بود،

در این عرصه حضرت حمزه به شهادت رسید و حضرت على «علیه‌السلام» با كمال رشادت مى‏‌جنگيد، تا اينكه شمشيرش شكست،

پيغمبر  صلي الله عليه وآله وسلم شمشير خود را كه موسوم به” ذو الفقار” بود، به على «علیه‌السلام» داد.

سرانجام پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم با فداکاری حضرت علی در جايى سنگر گرفت،

و على «علیه‌السلام» هم چنان از او دفاع مى‏‌كرد، تا آنكه طبق نقل بعضى از مورخان بيش از شصت زخم به سر، صورت و بدن او وارد آمد،

و در همين موقع بود كه پيك وحى به پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم عرضه داشت:
«اى محمد صلي الله عليه وآله وسلم ! معناى مواسات همين است، پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: على از من است و من از اويم”

و جبرئيل افزود: و منهم از هر دو تاى شما!»[۲]
امام صادق عليه السلام مى‏‌فرمايد: پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم پيك وحى را ميان زمين و آسمان مشاهده كرد كه مى‌‏گويد:

لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على [۳]
در زمانه ما نیز همه این ترفنده وجود دارد، دشمن برای رسیدن به اهداف شوم خود، دنیا را برای فریب سربازان اسلام زینت می‌دهد

و بدین وسیله آن‌ها را از اطاعت امام و رهبرشان باز می‌دارد، دشمن در این عرصه از ایجاد شایعات و تولید و انتشار دورغ استفاده می‌کند

و در این راه تا جایی پیش می‌رود که استفامت و روحیه ایثارگری را از مسلمانان می‌گیرد.

با توجه بر مطالب بیان شده بر همه مسلمانان توصیه می‌شود که از کلمات قران کریم و تجربیات گذشته الهام بگیرند

تا بتوانند در هر زمانی دشمن را شناخته و اقدامات لازم در جهت مقابله با آنها را انجام بدهند.
……………………………………..
پی نوشت‌ها:
[۱] «ً فَقَالَ أَصْحَابُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُبَيْرٍ الْغَنِيمَةَ ظَهَرَ أَصْحَابُكُمْ فَمَا تَنْتَظِرُونَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ أَ نَسِيتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَمَّا أَنَا فَلَا أَبْرَحُ مَوْقِفِي الَّذِي عَهِدَ إِلَيَّ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ مَا عَهِدَ فَتَرَكُوا أَمْرَهُ وَ عَصَوْهُ بَعْدَ مَا رَأَوْا مَا يُحِبُّونَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى الْغَنَائِمِ فَخَرَجَ كَمِينُ الْمُشْرِكِينَ عَلَيْهِمْ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ فَانْتَهَى إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُبَيْرٍ فَقَتَلَهُ» [إعلام الورى بأعلام الهدى، ص: ۸۲]
[۲] «قَالَ الصَّادِقُ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ إِنَّ هَذِهِ لَهِيَ الْمُوَاسَاةُ يَا مُحَمَّدُ قَالَ إِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ قَالَ جَبْرَئِيلُ وَ أَنَا مِنْكُمَا» [همان مدرک ص ۸۳]
[۳] تفسیر مجمع البیان ج۱ ص ۴۹۷


free b2evolution skin


فرم در حال بارگذاری ...